حدیث
سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است

جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Friday, 26 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1978 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 187×
انتظار پويا – بخش سوم
۱۹ دی ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۴
پ
پ

((امام عصر عليه ‏السّلام) زمين را از عدل وداد پر مى‏كند، چنان كه از ظلم وجور پر شده است،(1) نه بعد از آن كه از ظلم وجور پر شده باشد.)(2)

معناى آن، اين نيست كه امام عليه ‏السّلام منتظر بماند تا ظلم وفساد بيشتر از آن چيزى كه هم‏اكنون هست، بشود. بلكه معناى روايت اين است كه امام عليه‏ السّلام هنگامى كه ظهور مى‏كند، زمين را از عدل وداد پر مى‏سازد وبا ظلم وفساد در جامعه مبارزه مى‏كند، تا جايى كه جامعه بشرى از ظلم وفساد پاك شود؛ چنان كه در گذشته از ظلم وفساد پر بوده است.

اعمش از ابى وائل روايت كرده كه اميرمؤمنان عليه ‏السّلام درباره حضرت مهدى عليه السلام فرموده است:

(يخرج على حينِ غفلة من النّاس واِماتةٍ من الحقِّ واظهار من الجور، يفرح لخروجه اَهْلُ السَّماءِ وسكّانها، وَيَمْلأ الارض عدلاً كما مُلِئَتْ ظلماً وجَوْراً)(3)

(در هنگامه غفلت مردم، نابودى حق وآشكارى ظلم، (امام عليه ‏السّلام) خروج مى‏كند. به سبب اين خروج، اهل آسمان وساكنان آن شادمان مى‏شوند وزمين را از عدل وداد پر كند؛ چنان كه از ظلم وجور پر شده باشد.)

در روايت ديگرى است:

(يَمْلَاءُ الارضَ عدلاً وَقِسْطاً، كما مُلِئَتْ جوراً وظلماً) يا (بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجوراً).(4)

(زمين را از عدل وقسط پر كند، چنان كه از ظلم وجور پر شده است) يا (بعد از آن كه از ظلم وجور پر شده است.)

به نظر من معنى جمله (پر شدن زمين از ظلم وجور) اين است كه ظلم وجور چنان زياد شود كه مردم از آن فرياد وفغان بردارند؛ ظلم نقاب تبليغاتى خود را – كه نزد مردم خوب جلوه مى‏كرد – فروافكند وچهره حقيقى‏اش را آشكار سازد؛ اين تشكيلات ونظام‏ها در تحقّق رفاه وآسايش وامنيّت كه به مردم وعده مى‏داده‏اند شكست بخورند؛ پس از اين شكست‏هاى گسترده است كه مردم در جستجوى نظام الهى‏اى كه آنان را از اين ناكامى‏ها برهاند به حركت در مى‏آيند ورهبرى ربّانى را مى‏جويند كه دست‏شان را بگيرد وبه سوى خداى تعالى رهنمونشان سازد.

اين شكست‏هاى پى در پى هم‏اكنون در زندگى مردم يكى پس از ديگرى رخ نموده است. بزرگ‏ترين آن با سقوط اتحاد جماهير شوروى تحقق يافته ودر سال‏هاى اخير آشوب‏هاى تندى امريكا را به لرزه نشانده است. هر كدام از اين ناكامى‏ها مردم را به سوى نظام الهى ورهبر ربّانىِ نجات‏بخش سوق مى‏دهد.

تا اين جا به طور فشرده نظريه نخست علل تأخير فرج امام عصر عليه ‏السّلام را مورد نقد قرار داده‏ايم. هم‏اكنون بحث خود را در باب نظريه دوم آغاز مى‏كنيم.

نظريه دوم در علل تأخير در فرج

اين نظريه در فهم علل تأخير فرج وظهور امام عليه‏ السّلام به علل واقعى تكيه كرده است كه نخستينِ آن‏ها، عدم وجود ياوران كافى از جهت كميّت وكيفيت در ميان شيعيان وانصار امام عليه ‏السّلام است.

بى‏گمان انقلابى كه امام عليه ‏السّلام رهبرى آن را به عهده خواهد داشت، انقلابى جهانى وهمگانى است كه مستضعفان ومحرومان در آن امامت وسرپرستى جامعه بشرى را عهده‏دار خواهند بود:

(ونُريدُ ان نَمُنَّ على الذين استضعفوا فى الارض ونجعلهم ائمةً ونجعلهم الوارثين)(5)

(ما مى‏خواهيم بر آنان كه در زمين خوارشان شمرده‏اند منّت نهيم وآنان را پيشوايان مردم گردانيم وايشان را وارث زمين كنيم.)

ومؤمنان مستضعف در اين مرحله، تمام آنچه را كه طاغوت‏ها از قدرت وثروت در دست دارند، به ارث برند:

(ونجعلهم الوارثين)

(وآنان را ميراث‏بران قرار دهيم)

(اِنَّ الارضَ يرثها عبادى الصالحون)(6)

(بندگان شايسته‏ام ميراث‏بران زمين خواهند شد.)

وسلطه بر گستره زمين، نصيب آنان خواهد بود:

(وَ نُمكِّنُ لهم فى الارضِ)(7)

(ودر زمين، قدرتشان دهيم.)

امام عليه‏ السّلام در اين مرحله، تمام زمين را از لوث شرك وظلم پاك خواهد كرد:

(يملأ الارض عدلاً كما مُلِئَتْ ظلماً وجوراً)

(زمين را از عدل وداد پر كند؛ چنان كه از ظلم وجور پر شده است.)

تا همان‏گونه كه دربرخى روايات، تصريح شده، درشرق وغرب عالم جايى كه در آن نداى (لا اله الاّ الله) طنين‏انداز نشود، يافت نخواهد شد.

محور اين انقلاب فراگير جز (توحيد) و(عدل) نخواهد بود. چنين انقلابى به ناچار زمينه‏سازى‏هاى زيادى را در سطح عالى هم از جهت كميّت وهم از جهت كيفيت (نيروها وامكانات) مى‏طلبد. اگر اين آمادگى‏ها ايجاد نشود، چنين انقلاب فراگيرى در سنّت‏هاى الهى در تاريخ بشرى به تحقق نخواهد پيوست.

پیشنهاد گروه فرهنگی امیدواران
بهوش باشیم ...

نقش سنّت‏هاى الهى وامداد غيبى در انقلاب

اين انقلاب در رويارويى با متكبران، طاغوت‏ها، نظام‏ها ومؤسسات جاهلى حاكم ومسلّط بر گُرده مردم، به يقين بدون امداد غيبى وپشتيبانى وتأييد الهى به پيروزى نخواهد رسيد.

منابع اسلامى وجود چنين امدادى را تأييد وچگونگى آن را توصيف كرده است. جز آن كه اين امداد الهى يكى از دو طرف قضيّه است وطرف ديگر آن نقش سنّت‏هاى الهى در تاريخ وجامعه در تحقق اين نهضت جهانى، گسترش وكمال‏بخشى بدان است. اين سنّت‏ها نيز بى‏هيچ تغيير وتبديلى جارى خواهند بود:

(سنّة اللَّهِ فى الّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْديلاً)(8)

(درباره كسانى كه پيشتر بوده‏اند (همين) سنّت خدا جارى بوده است؛ ودر سنّت الهى هرگز تغييرى نخواهى يافت.)

اين سنن تعارضى با مدد وتأييد الهى ندارد. شأن اين انقلاب، همان شأن دعوت رسول خدا صلّى‏ اللّهُ‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم به توحيد وحركتى است كه آن حضرت در تحقق توحيد در زندگى مردم داشته است. اين حركت، البتّه محل امداد غيبى الهى بود كه خداى تعالى رسولش را به واسطه فرشتگان نشان‏دار وپياپى وبادها ولشكرى كه قابل رؤيت نبود، ونيز به سبب رُعبى كه در دل دشمنانش انداخت، نصرت بخشيد. ليكن از طرفى رسولش را نيز به فراهم كردن تجهيزات براى اين جنگ سرنوشت‏ساز فرمان داده است:

(وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَا استطعتم مِنْ قُوَّةٍ …)(9)

(وهر چه در توان داريد در مقابل دشمنان بسيج كنيد … .)

مراحل اين نبرد نيز به موجب سنّت‏هاى خداى تعالى در تاريخ وجامعه، تحقق مى‏يافت ودر آن، گاه رسول خدا بر دشمنانش پيروز مى‏شد وگاه اين پيروزى به دست نمى‏آمد.

(آن حضرت) در اين نبردها از نيروهاى نظامى، امكانات مالى وسلاح‏هاى جنگى بهره مى‏گرفت، نقشه جنگ تدارك مى‏ديد ودشمن را با وسائل مختلف وشيوه‏هاى جديد در زمان ومكان نبرد غافلگير مى‏كرد وهيچ يك از اين امور با امداد غيبى الهى نسبت به رسول خدا – كه شكّى در آن نيست – منافاتى ندارد، واين دو چهره از مسأله‏اى واحد است.

انقلاب جهانيى كه رهبرى آن را نواده رسول خدا صلّى ‏اللّهُ ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم به عهده دارد، از دعوت ونهضتى كه رسول اكرم صلّى ‏اللّهُ ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم رهبرى آن را در گذشته به دوش داشته، به امر الهى، منحرف نخواهد شد.

از جمله اين سننِ ناگزير در اين انقلاب جهانى، (آمادگى) و(زمينه‏سازى) قبل از ظهور امام عليه ‏السّلام و(يارى) و(ياوران) در هنگام ظهور است، وبدون اين آمادگى وزمينه‏سازى ويارى، امكان ندارد انقلابى با اين عظمت در تاريخ انسان به ثمر برسد.

ما در آينده – به خواست خدا – به هر دو گروه از رواياتى كه اوّلى به (آمادگى وزمينه‏سازى) ودومى به (ياوران ويارى) اختصاص دارند، با تأمّل بيشترى خواهيم پرداخت.

گروه نخست از روايات، رواياتى هستند كه به (مُوَطِّئان)(10) تعلّق دارد. (زمينه‏سازان)، قشرى هستند كه جامعه انسانى وكره زمين را براى ظهور وانقلاب جهانىِ همگانى امام عصر عليه السلام آماده مى‏سازند وبه طور طبيعى قبل از ظهور امام عليه‏ السّلام پيدا مى‏شوند.

گروه دوم از روايات، به (انصار) اختصاص دارد. انصارِ (امام عليه ‏السّلام) قشرى هستند كه آن حضرت را در قيام بر ضد ظالمان همراهى مى‏كنند وامام عليه‏ السّلام رهبرى آنان را در قيام عليه ظالمان بر عهده مى‏گيرد. بنابراين، ما در مقابل دو قشر قرار داريم:

1- قشر (زمينه‏سازان) كه زمين را براى ظهور وقيام امام عليه ‏السّلام مهيّا مى‏سازند.

2- قشر (انصار) كه امام عليه ‏السّلام با پشتيبانى آنان بر ضد ظالمان قيام مى‏كند.

 

يار صفحه


(1) يملأ الارض عدلاً كما مُلِئَتْ ظلماً وجوراً.)

(2) بَعْدَ اَنْ مُلِئَتْ ظلماً وجوراً.)

(3) بحارالانوار مجلسى، ج 51، ص 120.

(4) منتخب الاثر، ص 162.

(5) سوره قصص (28) آيه 5.

(6) سوره انبياء (21) آيه 105.

(7) سوره قصص (28) آيه 6.

(8) سوره احزاب (33) آيه 62.

(9) سوره انفال (8) آيه 60.

(10) يعنى زمينه‏سازان ظهور حضرت حجّت عليه السلام. در اين نوشتار پس از اين از قشر موطّئان تحت عنوان (زمينه‏سازان) ياد خواهيم كرد.

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.