حدیث
سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است

پنجشنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ Thursday, 28 March , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1978 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 187×
پ
پ
[quote]زیارت مختصه امام علی علیه السلام در روز غدیر، زیارتى است که به سندهاى معتبره از حضرت امام هادی علیه السلام نقل شده و قرائت آن در روز عید غدیر، استحباب دارد.[/quote]
زمان صدور
معتصم خلیفه عباسی، امام هادی(ع) را از مدینه به سامرا فرا خواند. در روز غدیر، امام به نجف رسید و امیرالمومنین(ع) را زیارت کرد[۱] که متن آن به زیارت غدیریه مشهور است.
سند زیارت
همه راویان این زیارت از بزرگان شیعه هستند و در وثاقت هیچ‌یک از آنان تردید نشده است.[نیازمند منبع] سند این زیارت چنین است: ابن مشهدی از ابوالفضل شاذان بن جبرئیل قمی از عماد الدین محمد بن ابوالقاسم طبری از ابو علی فرزند شیخ طوسی از پدرش از شیخ مفید از ابن قولویه قمی از شیخ کلینی از علی بن ابراهیم قمی از پدرش از ابو القاسم حسین بن روح نوبختی و عثمان بن سعید عمری از امام حسن عسکری علیه السلاماز امام هادی علیه السلام[۲] محدث قمی به معتبر بودن سند این زیارت‌نامه اشاره و نوشته است :«کمتر حدیثی به قوت سند این زیارت‌نامه می‌رسد.»[۳]
زمان خواندن
در کتاب‌های دعا وزیارت زمان خواندن، برای روز عید غدیر ذکر شده است.[۴] اما شیخ عباس قمی درباره زمان خواندن این زیارت با استناد به کلام عثمان بن سعید می‌نویسد: «این زیارت را در هر روز از نزدیک ودور می‌شود خواند و این فایده جلیله‌ای است که البته راغبین در عبادت و شایقین زیارت حضرت شاه ولایت آن را غنیمت خواهند شمرد»[۵]
متن و ترجمه زیارت غدیریه امام هادی علیه السلام

با صدای: آقای مهدی صدقی

با صدای: مداح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

السَّلاَمُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ صَفْوَهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ‏

سلام بر محمد فرستاده خدا که خاتم پیغمبران و سید رسولان و بنده خاص خالص پروردگار عالم است

أَمِینِ اللَّهِ عَلَى وَحْیِهِ وَ عَزَائِمِ أَمْرِهِ وَ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ‏

و امین خدا بر اسرار وحى اوست و عزیمتهاى فرمان و خاتم پیغمبران و رجال الهى گذشته و فاتح آینده

وَ الْمُهَیْمِنِ عَلَى ذَلِکَ کُلِّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ صَلَوَاتُهُ وَ تَحِیَّاتُهُ‏

و عالیتر و بلند مقامتر از همه عالم سلام و رحمت و برکات خدا و درودها و تحیات حق بر او باد

السَّلاَمُ عَلَى أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِینَ‏

سلام بر پیمبران و رسولان الهى و بر فرشتگان مقرب و بندگان شایسته خدا

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدَ الْوَصِیِّینَ وَ وَارِثَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ‏

سلام بر تو اى امیر مؤمنان و سید اوصیاء و وارث علم انبیاء

وَ وَلِیَّ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ مَوْلاَیَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ‏

و ولى پروردگار عالم و مولاى من و سرور اهل ایمان سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَا أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ سَفِیرَهُ فِی خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ الْبَالِغَهَ عَلَى عِبَادِهِ‏

سلام بر تو اى آقاى من اى امیر اهل ایمان اى امین اسرار خدا در روى زمین و سفیر خدا بر خلق و حجت بالغه الهى بر بندگان

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا دِینَ اللَّهِ الْقَوِیمَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِیمَ‏

سلام بر تو اى دین محکم و استوار و راه مستقیم خدا

السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبَأُ الْعَظِیمُ الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ وَ عَنْهُ یُسْأَلُونَ‏

سلام بر تو اى خبر بزرگ عالم که امت در آن راه اختلاف پیمودند و مسئول حق خواهند بود

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ آمَنْتَ بِاللَّهِ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ وَ صَدَّقْتَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ مُکَذِّبُونَ‏

سلام بر تو اى امیر مؤمنان اى آنکه تو به خدا وقتى ایمان آوردى که امت همه هنوز مشرک بودند و هنگامى که تو حق را تصدیق کردى آنها همه تکذیب نمودند

وَ جَاهَدْتَ (فِی اللَّهِ) وَ هُمْ مُحْجِمُونَ (مُجْمِحُون)

و تو در راه دین خدا با کمال‏ شجاعت جهاد مى ‏کردى و آنها همه ترسان و گریزان بودند

وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ صَابِراً مُحْتَسِباً حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ أَلاَ لَعْنَهُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ‏

و تو خدا را پرستش مى‏ کردى با اخلاص کامل در دین با شکیبایى و بردبارى تا آنکه به مقام یقین نایل شدى الا اى اهل عالم لعنت خدا بر ظالمان و ستمکاران عالم باد

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ وَ یَعْسُوبَ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامَ الْمُتَّقِینَ وَ قَائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ‏

سلام بر تو اى سید ملت اسلام و پیشواى اهل ایمان و امام صاحبان تقوى و قائد روسفیدان و آبرومندان و نیکویان عالم سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد

أَشْهَدُ أَنَّکَ أَخُو رَسُولِ اللَّهِ وَ وَصِیُّهُ وَ وَارِثُ عِلْمِهِ وَ أَمِینُهُ عَلَى شَرْعِهِ‏

گواهى مى‏ دهم که تو برادر رسول خدائى و وصى و وارث علم رسول خدا و امین بر حفاظ شرع او

وَ خَلِیفَتُهُ فِی أُمَّتِهِ وَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ صَدَّقَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى نَبِیِّهِ‏

و خلیفه رسول در میان امت او و اول کسى که به دعوت او به خدا ایمان آورد و به آنچه بر پیغمبرش نازل فرمود تصدیق کرد

وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ مَا أَنْزَلَهُ فِیکَ فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ‏

و گواهى مى‏ دهم که او رسانید از جانب خدا آنچه را باید درباره تو به خلق برساند پس امر خدا را به صداى بلند رسانید

وَ أَوْجَبَ عَلَى أُمَّتِهِ فَرْضَ طَاعَتِکَ وَ وِلاَیَتِکَ وَ عَقَدَ عَلَیْهِمُ الْبَیْعَهَ لَکَ‏

و بر امت لزوم طاعتت و محبتت را فرض و واجب گردانید و بر بیعت و امامتت عقد و پیمان از امت گرفت

وَ جَعَلَکَ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ کَذَلِکَ ثُمَّ أَشْهَدَ اللَّهَ تَعَالَى عَلَیْهِمْ‏

و تو را اولى و سزاوارتر از نفوس اهل ایمان بر خود آنها قرار داد چنانکه خداى متعال چنین مقرر داشته بود سپس خدا را بر امت گواه گرفت

فَقَالَ أَ لَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ فَقَالُوا اللَّهُمَّ بَلَى فَقَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَ کَفَى بِکَ شَهِیداً وَ حَاکِماً بَیْنَ الْعِبَادِ

که فرمود آیا من حکم خدا را درباره خلافت على بشما نرسانیدم؟ همه گفتند بلى رسانیدى یا رسول الله پس رسول خدا گفت خدایا تو گواه باش که گواهى و حکم تو میان بندگان کفایت مى ‏کند

فَلَعَنَ اللَّهُ جَاحِدَ وِلاَیَتِکَ بَعْدَ الْإِقْرَارِ وَ نَاکِثَ عَهْدِکَ بَعْدَ الْمِیثَاقِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ تَعَالَى‏

پس لعن خدا باد بر آنان که ولایت و امامتت را بعد از اقرار انکار کردند و عهد و پیمانت را شکستند و گواهى مى‏ دهم که تو به عهد خداى متعال وفا کردى

وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى مُوفٍ لَکَ بِعَهْدِهِ وَ مَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهِ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً

و خدا هم به عهد تو وفا کرد و هر که وفا کند به عهدى که خدا بر او بسته البته اجر عظیم از حق خواهد یافت

وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ الْحَقُّ الَّذِی نَطَقَ بِوِلاَیَتِکَ التَّنْزِیلُ وَ أَخَذَ لَکَ الْعَهْدَ عَلَى الْأُمَّهِ بِذَلِکَ الرَّسُولُ‏

و باز گواهى مى ‏دهم که تو به حق و حقیقت امیر اهل ایمانى که آیات قرآن آسمانى بر ولایت و امامتت ناطق است و رسول حق‏بر امت بر خلافت الهیه‏ات عهد و پیمان گرفت

وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَ عَمَّکَ وَ أَخَاکَ الَّذِینَ تَاجَرْتُمُ اللَّهَ بِنُفُوسِکُمْ فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِیکُمْ‏

و باز گواهى مى‏ دهم که تو و عمویت و برادرت (جعفر) به فدا کردن جانتان با خدا تجارت کردید تا آنکه خدا در حق شما این آیات نازل کرد

(إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ‏

«خدا جان ها و مالهای مؤمنان را در ازای بهشت از آنان خرید آنان که در راه خدا می جنگند و می کشند و کشته می شوند.

وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِی التَّوْرَیهِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ‏

این وعده ای حق است بر عهده خداوند که در تورات و انجیل و قرآن داده شده است

وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ وَ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ‏*

و چه کسی از خدا وفادارتر به عهد خود است پس بدین معامله که کرده اید شاد باشید که این است آن رستگاری بزرگ.

لتَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ‏

توبه کنندگانند، عبادت کنندگانند، ساتیش گرانند، روزه دارانند، رکوع کنندگانند، سجده کنندگان،

الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ‏)

امرکنندگان به معروف و نهی کنندگان از منکرند، و حفظ کنندگان حدود خدایند، و مؤمنان را بشارت بده،»

أَشْهَدُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنَّ الشَّاکَّ فِیکَ مَا آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمِینِ‏

باز گواهى مى‏ دهم اى امیر اهل ایمان که هر کس درباره امامتت شک کند محققا به رسول امین خدا ایمان نیاورده است

وَ أَنَّ الْعَادِلَ بِکَ غَیْرَکَ عَانِدٌ (عَادِلٌ) عَنِ الدِّینِ الْقَوِیمِ الَّذِی ارْتَضَاهُ لَنَا رَبُّ الْعَالَمِینَ وَ أَکْمَلَهُ بِوِلاَیَتِکَ یَوْمَ الْغَدِیرِ

و هر که دیگرى را بر تو همانند و عدیل گردانید کفر و عناد ورزیده است در دین محکم و استوارى که پروردگار عالمیان بر ما پسندیده و انتخاب فرموده و آن دین را به ولایت و محبت تو روز غدیر به حد کمال رسانید

وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْمَعْنِیُّ بِقَوْلِ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ‏:

و باز گواهى مى‏ دهم که در کلام خداى مقتدر مهربان مقصود تویى که فرمود

(وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاَ تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ‏)

«این است راه راست من، پس از او پیروی کنید و راه های دیگر را نپیمایید که شما را از راه او منحرف و پراکنده می سازد»

ضَلَّ وَ اللَّهِ وَ أَضَلَّ مَنِ اتَّبَعَ سِوَاکَ وَ عَنَدَ عَنِ الْحَقِّ مَنْ عَادَاکَ‏

قسم بخدا که هر کسى متابعت غیر تو را کرد هم خود گمراه شد و هم مردم را گمراه کرد و هر که با تو دشمنى کرد با حق عناد و لجاج ورزید

اللَّهُمَّ سَمِعْنَا لِأَمْرِکَ وَ أَطَعْنَا وَ اتَّبَعْنَا صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ‏

بارالها فرمان تو را شنیدیم و اطاعت کرده و راه مستقیم تو را پیروى کردیم

فَاهْدِنَا رَبَّنَا وَ لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا إِلَى طَاعَتِکَ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الشَّاکِرِینَ لِأَنْعُمِکَ‏

پس تو اى پروردگار دلهاى ما را پس از نور هدایتت به راه طاعت از ظلمت‏ گمراهى نگاهدار و ما را از شکرگزاران نعمتهایت (خصوص نعمت ولایت على «ع» ) مقرر فرما

وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ لَمْ تَزَلْ لِلْهَوَى مُخَالِفاً وَ لِلتُّقَى مُحَالِفاً وَ عَلَى کَظْمِ الْغَیْظِ قَادِراً

و باز گواهى میدهم که تو همیشه با هواى نفس مخالف و با تقوى هم پیمان و بر فرو بردن خشم توانا بودى

وَ عَنِ النَّاسِ عَافِیاً غَافِراً وَ إِذَا عُصِیَ اللَّهُ سَاخِطاً وَ إِذَا أُطِیعَ اللَّهُ رَاضِیاً وَ بِمَا عَهِدَ إِلَیْکَ عَامِلاً

و از بدیهاى مردم طریق عفو و غفران پیمودى و از هنگامى که خلق عصیان از فرمان خدا مى‏کردند سخت خشمناک مى‏شدى و چون راه طاعت مى‏پیمودند خوشنود میگشتى و به هر چه پیمان داشتى بجا میآوردى

رَاعِیاً لِمَا اسْتُحْفِظْتَ حَافِظاً لِمَا اسْتُودِعْتَ مُبَلِّغاً مَا حُمِّلْتَ مُنْتَظِراً مَا وُعِدْتَ‏

و آنچه را باید محفوظ دارى کاملا رعایت کرده در نظر داشتى و آنچه تو را بودیعت سپردند محافظت فرمودى و آنچه از فرمان حق بعهده داشتى که بخلق تبلیغ کنى کردى

وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مَا اتَّقَیْتَ ضَارِعاً وَ لاَ أَمْسَکْتَ عَنْ حَقِّکَ جَازِعاً وَ لاَ أَحْجَمْتَ عَنْ مُجَاهَدَهِ غَاصِبِیکَ (عَاصِیکَ) نَاکِلاً

و باز گواهى میدهم که محققا تقیه تو از دشمنان نه از جهت خوارى بود بلکه رضاى خدا را در آن دانستى و خوددارى تو از گرفتن حق خلافتت نه از جهت جزع و عجز تو بود و صبر کردنت از جهاد آنانکه حقت را غصب کردند نه از جهت ناتوانى بود

وَ لاَ أَظْهَرْتَ الرِّضَى بِخِلاَفِ مَا یُرْضِی اللَّهَ مُدَاهِناً وَ لاَ وَهَنْتَ لِمَا أَصَابَکَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ‏

و هرگز اظهار رضایت بر خلاف رضاى خدا از آنها نکردى از راه مداهنه و نفاق و ستمها که به تو رسید

وَ لاَ ضَعُفْتَ وَ لاَ اسْتَکَنْتَ عَنْ طَلَبِ حَقِّکَ مُرَاقِباً مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ تَکُونَ کَذَلِکَ‏

نه از راه سستى تسلیم دشمنان شدى و از طلب حق خود ابدا کوتاهى نکردى و از جهت زبونى و ناتوانى و ترس که چنین کس بودى

بَلْ إِذْ ظُلِمْتَ احْتَسَبْتَ رَبَّکَ وَ فَوَّضْتَ إِلَیْهِ أَمْرَکَ‏

بلکه ظلمى که به تو کردند در راه دین رضاى خدا را منظور داشتى و کارت را به خدا واگذاشتى

وَ ذَکَّرْتَهُمْ فَمَا ادَّکَرُوا وَ وَعَظْتَهُمْ فَمَا اتَّعَظُوا وَ خَوَّفْتَهُمُ اللَّهَ فَمَا تَخَوَّفُوا

و مخالفان و دشمنانت را به ذکر پند و اندرز دادى آنها تغافل ورزیدند و از خدا ترسانیدى آنان خدا ترس نشدند

وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى دَعَاکَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ وَ قَبَضَکَ إِلَیْهِ بِاخْتِیَارِهِ‏

و باز گواهى مى‏ دهم که تو اى امیر اهل ایمان محققا در راه خدا جهاد کامل کرده و حق مجاهدت را بجاى آوردى تا هنگامى که خدایت در جوار رحمت خود طلبید و به دست رضا و اختیار قبض روح شریفت کرده و بسوى خود برد

وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَکَ الْحُجَّهَ بِقَتْلِهِمْ إِیَّاکَ لِتَکُونَ الْحُجَّهُ لَکَ عَلَیْهِمْ مَعَ مَا لَکَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَهِ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِهِ‏

و دشمنانت که تو را به قتل رسانیدند به حجت ملزم و محکوم ساخت تا آنکه حجت بالغه بر تمام خلق با تو بود

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً وَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ صَابِراً وَ جُدْتَ بِنَفْسِکَ مُحْتَسِباً

سلام بر تو اى امیر اهل ایمان تو بندگى خدا را با خلوص تام بجا آوردى و در راه‏خدا با شکیبایى و حلم مجاهده فرمودى و به فرمان حق جان خود را فدا ساختى

وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَّهَ نَبِیِّهِ وَ أَقَمْتَ الصَّلاَهَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاهَ

و طبق کتاب خدا عمل و از سنت رسول (ص) پیروى کردى و نماز را بپا داشتى و زکوه به مستحقان ادا کردى

وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ مَا اسْتَطَعْتَ مُبْتَغِیاً مَا عِنْدَ اللَّهِ رَاغِباً فِیمَا وَعَدَ اللَّهُ‏

و تا حد قدرت و توانایى امر به معروف و نهى از منکر کردى و همه را براى طلب رضا و نعم الهى و شوق و رغبت به وعده‏ هاى رحمت حق انجام دادى

لاَ تَحْفِلُ بِالنَّوَائِبِ وَ لاَ تَهِنُ عِنْدَ الشَّدَائِدِ وَ لاَ تَحْجِمُ عَنْ مُحَارِبٍ‏

و در نوایب و سختیهاى روزگار باک نداشتى و سست نگشتى و از جنگها باز نایستادى

أَفِکَ مَنْ نَسَبَ غَیْرَ ذَلِکَ إِلَیْکَ وَ افْتَرَى بَاطِلاً عَلَیْکَ وَ أَوْلَى لِمَنْ عَنَدَ عَنْکَ‏

و هر که غیر از این اوصاف سخنى درباره تو گفت دروغ و بهتان باطل و بى‏حقیقت است و لایق دشمنان و معاندان توست

لَقَدْ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ الْجِهَادِ وَ صَبَرْتَ عَلَى الْأَذَى صَبْرَ احْتِسَابٍ‏

تو همانا در راه دین خدا حق مجاهدت فرمودى و بر آزار امت صبر و شکیبایى را رعایت کردى

وَ أَنْتَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ صَلَّى لَهُ وَ جَاهَدَ وَ أَبْدَى صَفْحَتَهُ فِی دَارِ الشِّرْکِ‏

و تویى اول شخص که به خدا ایمان آورد و نماز او را بپاداشت

وَ الْأَرْضُ مَشْحُونَهٌ ضَلاَلَهً وَ الشَّیْطَانُ یُعْبَدُ جَهْرَهً

در دیار شرک و بت پرستى که از کفر و ضلالت مشحون بود و شیطان روشن و آشکار معبود مردم در آن سرزمین

وَ أَنْتَ الْقَائِلُ لاَ تَزِیدُنِی کَثْرَهُ النَّاسِ حَوْلِی عِزَّهً وَ لاَ تَفَرُّقُهُمْ عَنِّی وَحْشَهً

تو چون روى آوردى عرض اندام نمودى و تو آنکه فرمودى نه اجتماع مردم به گرداگرد من موجب عزت و تکبر من شود و نه تفرق مردم از دور من مرا به وحشت و اضطراب آرد

وَ لَوْ أَسْلَمَنِی النَّاسُ جَمِیعاً لَمْ أَکُنْ مُتَضَرِّعاً

اگر تمام مردم مرا تسلیم کنند ابدا زار و نالان نخواهم بود

اعْتَصَمْتَ بِاللَّهِ فَعَزَزْتَ وَ آثَرْتَ الْآخِرَهَ عَلَى الْأُولَى فَزَهِدْتَ وَ أَیَّدَکَ اللَّهُ وَ هَدَاکَ وَ أَخْلَصَکَ وَ اجْتَبَاکَ‏

تو از خدا عصمت و نگهبانى طلب کردى که عزت یافتى و آخرت را بر دنیا اختیار کردى که از دنیا زهد ورزیدى و خدا تو را مؤید فرمود و هدایت بسوى خود کرد و اخلاص کامل در توحید عطا فرمود تو را از تمام امت برگزید

فَمَا تَنَاقَضَتْ أَفْعَالُکَ وَ لاَ اخْتَلَفَتْ أَقْوَالُکَ وَ لاَ تَقَلَّبَتْ أَحْوَالُکَ‏

نه هرگز اعمالت تناقض و نه گفتارت اختلاف داشت و نه احوالت دگرگون و متغیر گشت

وَ لاَ ادَّعَیْتَ وَ لاَ افْتَرَیْتَ عَلَى اللَّهِ کَذِباً وَ لاَ شَرِهْتَ إِلَى الْحُطَامِ وَ لاَ دَنَّسَکَ الْآثَامُ‏

و نه هرگز ادعایى در دین خدا کردى و نه دروغ و افترا بستى و نه هرگز حرص و شره بر متاع ناقابل دنیا داشتى و نه هرگز دنس و پلیدى معاصى جان پاکت را آلوده ساخت

وَ لَمْ تَزَلْ عَلَى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّکَ وَ یَقِینٍ مِنْ أَمْرِکَ تَهْدِی إِلَى الْحَقِّ وَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ‏

و همیشه از جانب خدا با بینه و برهان روشن بودى و با مقام یقین درهمه کارت خلق را هدایت به طریق حق و راه راست کردى

أَشْهَدُ شَهَادَهَ حَقٍّ وَ أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَمَ صِدْقٍ أَنَّ مُحَمَّداً وَ آلَهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ سَادَاتُ الْخَلْقِ‏

باز به حق شهادت مى ‏دهم و به خدا به راستى قسم یاد مى‏ کنم که حضرت محمد و آل اطهارش صلوات الله علیهم آنان سید و پیشوایان خلق بودند

وَ أَنَّکَ مَوْلاَیَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنَّکَ عَبْدُ اللَّهِ وَ وَلِیُّهُ وَ أَخُو الرَّسُولِ وَ وَصِیُّهُ وَ وَارِثُهُ‏

و محققا تو اى امیر مؤمنان مولاى من و مولاى تمام اهل ایمانى و تو به حقیقت بنده خدا و ولى خدا و برادر رسول خدا (ص) و وصى او و وارث او هستى

وَ أَنَّهُ الْقَائِلُ لَکَ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ مَا آمَنَ بِی مَنْ کَفَرَ بِکَ‏

و تویى آنکس که رسول (ص) در حقت گفت به آن خدایى که مرا به حق مبعوث گردانید ایمان به من نیاورده آنکس که به تو کافر شود

وَ لاَ أَقَرَّ بِاللَّهِ مَنْ جَحَدَکَ وَ قَدْ ضَلَّ مَنْ صَدَّ عَنْکَ‏

و اقرار به خدا نداشته آنکس که تو را انکار کند و محققا گمراه است آنکه امت را از تو بازداشت

وَ لَمْ یَهْتَدِ إِلَى اللَّهِ وَ لاَ إِلَیَّ مَنْ لاَ یَهْتَدِی بِکَ وَ هُوَ قَوْلُ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَ‏

و به خدا و رسالت من هدایت نیافته آنکس که بسوى تو هدایت نیافت و این سخن پروردگار من عز و جل است که فرمود

(وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً ثُمَّ اهْتَدَى) إِلَى وِلاَیَتِکَ‏

«من البته آمرزنده گناهان آن کسم که توبه کند و ایمان آورده و عمل صالح کند و سپس هدایت یابد» به ولایت و امامت على (ع)

مَوْلاَیَ فَضْلُکَ لاَ یَخْفَى وَ نُورُکَ لاَ یُطْفَأُ (لاَ یُطْفَى) وَ أَنَّ مَنْ جَحَدَکَ الظَّلُومُ الْأَشْقَى‏

اى مولاى من فضیلت و برترى تو پنهان و نور تو خاموش شدنى نخواهد بود و البته آنان که تو را انکار کردند ستمکار و شقیترین خلق بودند

مَوْلاَیَ أَنْتَ الْحُجَّهُ عَلَى الْعِبَادِ وَ الْهَادِی إِلَى الرَّشَادِ وَ الْعُدَّهُ لِلْمَعَادِ

و تویى که حجت خدا بر بندگان و هادى خلق به راه رشاد و دوستیت ذخیره روز معاد است

مَوْلاَیَ لَقَدْ رَفَعَ اللَّهُ فِی الْأُولَى مَنْزِلَتَکَ وَ أَعْلَى فِی الْآخِرَهِ دَرَجَتَکَ‏

اى مولاى من خدا در اول مقام تو را منزلت رفیع داد و در آخرت عالیترین رتبه عطا فرمود

وَ بَصَّرَکَ مَا عَمِیَ عَلَى مَنْ خَالَفَکَ وَ حَالَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ مَوَاهِبِ اللَّهِ لَکَ‏

و تو را بینا گردانید در آنچه مخالفانت کور و نابینا بودند لذا میان تو و امامتت که موهبت خدا بر تو بود حایل و مانع شدند (و تو را از آن مقام منع کردند)

فَلَعَنَ اللَّهُ مُسْتَحِلِّی الْحُرْمَهِ مِنْکَ وَ ذَائِدِی الْحَقِّ عَنْکَ‏

پس خدا لعنت کند آنان را که حرمت مقامت را بردند و حق تو را از تو گرفتند

وَ أَشْهَدُ أَنَّهُمُ الْأَخْسَرُونَ الَّذِینَ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِیهَا کَالِحُونَ‏

و باز گواهى مى‏ دهم که همه آنان از زیانکارترانند که فرا گیرد آتش به رویشان و در دوزخ زشت منظر باشند

وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مَا أَقْدَمْتَ وَ لاَ أَحْجَمْتَ وَ لاَ نَطَقْتَ وَ لاَ أَمْسَکْتَ إِلاَّ بِأَمْرٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ‏

و باز گواهى مى‏ دهم که تو اقدام به کارى نکردى و از امرى باز ننشستى و سخنى نگفتى و سکوتى نکردى جزبه امر خداى متعال و رسول او

قُلْتَ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَقَدْ نَظَرَ إِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَضْرِبُ بِالسَّیْفِ قُدْماً

تو خود گفتى قسم به آنکه جانم به دست قدرت او است که رسول صلى الله علیه و آله به من مى‏نگریست هنگامى که بر همه سبقت گرفته و شمشیر مى‏زدم

فَقَالَ یَا عَلِیُّ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِیَّ بَعْدِی‏

و فرمود یا على تو نسبت به من به منزله هارونى نسبت به موسى (ع) جز اینکه پیغمبرى بعد من نخواهد بود

وَ أُعْلِمُکَ أَنَّ مَوْتَکَ وَ حَیَاتَکَ مَعِی وَ عَلَى سُنَّتِی‏

و تو را آگاه کنم که در حیات و ممات همه جا با من و با سنت من خواهى بود

فَوَ اللَّهِ مَا کَذِبْتُ وَ لاَ کُذِبْتُ وَ لاَ ضَلَلْتُ وَ لاَ ضُلَّ بِی وَ لاَ نَسِیتُ مَا عَهِدَ إِلَیَّ رَبِّی‏

و من کذب هرگز نگفتم و رسول (ص) به من کذب نفرموده و هرگز من گمراه نشده‏ام و کسى بواسطه من گمراه نگشته و هرگز عهد خدا را فراموش نکردم

وَ إِنِّی لَعَلَى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّی بَیَّنَهَا لِنَبِیِّهِ وَ بَیَّنَهَا النَّبِیُّ لِی وَ إِنِّی لَعَلَى الطَّرِیقِ الْوَاضِحِ أَلْفِظُهُ لَفْظاً

و من با دلیل و برهان از جانب پروردگارم بودم آن برهانى که خدا به رسول خود داد و او همان برهان را بر من روشن ساخت و من البته به طریق حق کلمه به کلمه واضح و آشکارا رفتم

صَدَقْتَ وَ اللَّهِ وَ قُلْتَ الْحَقَّ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَاوَاکَ بِمَنْ نَاوَاکَ وَ اللَّهُ جَلَّ اسْمُهُ یَقُولُ‏

تو صدق فرمودى به خدا قسم و به حق سخن گفتى پس خدا لعنت کند کسى را که تو را مساوى کرد با مردم جاهلى که از تو دور بودند یا آهنگ مقام تو کردند در صورتى که خدا فرموده

(هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ‏)

«آیا آنانکه دانا هستند با آنانکه نادانند مساوى هستند؟»

فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ عَدَلَ بِکَ مَنْ فَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ وِلاَیَتَکَ‏

پس خدا لعنت کند آنان را که عدل و همانند تو شمردند کسانى را که خدا و رسول پیشوایى و امامت تو را بر آنان فرض کرده بود

وَ أَنْتَ وَلِیُّ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِهِ وَ الذَّابُّ عَنْ دِینِهِ وَ الَّذِی نَطَقَ الْقُرْآنُ بِتَفْضِیلِهِ‏

و تو ولى خدا و برادر رسول خدایى و یگانه مدافع و طرفدار دین خدا و تو آن کسى که به برتریش قرآن ناطق است

قَالَ اللَّهُ تَعَالَى (وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً*

آنجا که این آیات را فرمود «و خداوند مجاهدان را بر جهادنرفتگان به مزدی بزرگ برتری داده است،

دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَهً وَ رَحْمَهً وَ کَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً)

یعنی با درجاتی از جانب خویش و آمرزش و رحمتی و خداوند آرزگار و مهربان است» که در این آیه مبارکه مجاهدین مقصود على (ع) است

وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى (أَ جَعَلْتُمْ سِقَایَهَ الْحَاجِّ وَ عِمَارَهَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ

و نیز خداوند متعال فرموده است: «آبا آب دادن به حاجیان و آباد کردن مسجدالحرام را همانند (کار) آن کسی قرار میدهید که به خدا و روز واپسین ایمان آورده

وَ جَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لاَ یَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ‏*

و در راه خدا جهاد کرده است؟ اینها نزد خداوند یکسان نیستند و خدا گروه ستمگران را هدایت نمی کند،» که در این آیه مبارکه هم «کمن آمن بالله و الیوم الأخر و جاهد فى سبیل الله» مراد على (ع) است

الَّذِینَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ‏*

«کسانی که ایمان آوردند و هجرت کردند و با مال و جان خود در راه خدا به جهاد پرداختند در نزد خدا درجه و مقامی بزرگ تر دارند، و ایشان همان رستگارانند»

یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَهٍ مِنْهُ وَ رِضْوَانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِیهَا نَعِیمٌ مُقِیمٌ* خَالِدِینَ فِیهَا أَبَداً إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ‏)

«پروردگارشان ایشان را به رحمتی از جانب خود و خشنودی و به بهشت هایی که در آن نعمت هایی جاوید باشد، بشارتشان دهد و در آن بهشت ها همیشه جاودان بمانند، همانا مزدی بزرگ نزد خداوند است،» که این آیه مبارکه هم مراد على بن ابى طالب است

أَشْهَدُ أَنَّکَ الْمَخْصُوصُ بِمِدْحَهِ اللَّهِ الْمُخْلِصُ لِطَاعَهِ اللَّهِ لَمْ تَبْغِ بِالْهُدَى بَدَلاً وَ لَمْ تُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّکَ أَحَداً

باز شهادت مى‏ دهم اى امیر مؤمنان که تو مخصوص به مدح خدایى که خدا را به اخلاص کامل پرستش کردى و ابدا هدایت خدا را به چیزى نفروختى و در پرستش پروردگارت هرگز احدى را شریک قرار ندادى

وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى اسْتَجَابَ لِنَبِیِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِیکَ دَعْوَتَهُ‏

و همانا خداى تعالى دعاى رسولش صلى الله علیه و آله را در حق تو مستجاب کرد

ثُمَّ أَمَرَهُ بِإِظْهَارِ مَا أَوْلاَکَ لِأُمَّتِهِ إِعْلاَءً لِشَأْنِکَ وَ إِعْلاَناً لِبُرْهَانِکَ وَ دَحْضاً لِلْأَبَاطِیلِ وَ قَطْعاً لِلْمَعَاذِیرِ

سپس خدا پیمبرش را مأمور کرد که اولویت امامتت را بر امت اظهار کند تا علو شأن و مقام تو بر امت هویدا گردد و برهان حقانیتت بر خلق آشکار شود و سخنان باطل مخالفان محو و نابود شود و بهانه‏هاى مردم منقطع گردد

فَلَمَّا أَشْفَقَ مِنْ فِتْنَهِ الْفَاسِقِینَ وَ اتَّقَى فِیکَ الْمُنَافِقِینَ أَوْحَى إِلَیْهِ رَبُّ الْعَالَمِینَ‏

و بواسطه اینکه رسول از فتنه و فساد فاسقان امت بیمناک بود و درباره تو از منافقین خائف بود خداى رب العالمین به او وحى فرستاد

(یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ‏)

«که اى رسول آنچه از پروردگارت بر تو نازل شد به امت برسان که اگر نرسانى رسالت خدا را ابدا تبلیغ نکرده‏اى که خدا تو را حفظ خواهد کرد»

فَوَضَعَ عَلَى نَفْسِهِ أَوْزَارَ الْمَسِیرِ وَ نَهَضَ فِی رَمْضَاءِ الْهَجِیرِ فَخَطَبَ وَ أَسْمَعَ وَ نَادَى فَأَبْلَغَ‏

پس از نزول آیه رسول زحمت مسیر سفر را بر خود نهاد و در بیابان ریگ‏زار و گرماى سخت قیام کرد خطبه اى فرمود و با نداى بلند به همه امت شنوانید و حکم خدا را ابلاغ کرد

ثُمَّ سَأَلَهُمْ أَجْمَعَ فَقَالَ هَلْ بَلَّغْتُ فَقَالُوا اللَّهُمَّ بَلَى فَقَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ

و پس از ابلاغ از امت سؤال کرد که اى مردم آیا من امر خدا را به شما ابلاغ کردم؟ همه عرض کردند بلى یا رسول الله پس از آن عرض کرد خدایا تو گواه باش

ثُمَّ قَالَ أَ لَسْتُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا بَلَى فَأَخَذَ بِیَدِکَ وَ قَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلاَهُ‏

سپس باز گفت که آیا من بر مؤمنان اولى از خودشان نیستم مردم همه عرض کردند بلى یا رسول الله و آنگاه دست تو را بگرفت و فرمود من کنت مولاه ‏فهذا على مولاه

اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ‏

بارالها دوست دار هر که على را دوست دارد و دشمن دار هر که على را دشمن دارد و یارى کن هر که على را یارى کند و خوار گردان هر که على را خوار خواهد

فَمَا آمَنَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِیکَ عَلَى نَبِیِّهِ إِلاَّ قَلِیلٌ وَ لاَ زَادَ أَکْثَرَهُمْ غَیْرَ تَخْسِیرٍ

و باز اى امیر اهل ایمان مردم بآنچه خدا در حق تو برسولش نازل فرمود جز اندکى مردم باز ایمان نیاوردند و اکثرشان جز زیان بر خود نیفزودند

وَ لَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى فِیکَ مِنْ قَبْلُ وَ هُمْ کَارِهُونَ‏

و همانا خدا ازین بیش درباره تو آیاتى نازل فرمود و اکثر امت کراهت و نفرت از قبول آن داشتند

(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ‏

(مانند این آیات قرآن) « معنى آنکه آن قومى که خدا آنها را دوست دارد و آنها خدا را

أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لاَ یَخَافُونَ لَوْمَهَ لاَئِمٍ‏

و نسبت به اهل ایمان خوار و متواضع هستند و نسبت به کافران با عزت و مناعتند و در راه دین جهاد کنند از ملامت خلق باک ندارند مراد از آن قوم على (ع) و شیعیان اوست و آیه در شأن على است

ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ‏

فضل خدا است که به هر که خواهد دهد و خدا وسعت بخش و دانا است ،

إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ‏

و باز مانند این آیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا. . . الخ» که این آیه هم در شأن امیر المؤمنین علیه السلام هنگامى که در نماز و در حال رکوع زکوه به سائل اعطا کرد نازل گردید

وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ‏)

پیشنهاد گروه فرهنگی امیدواران
امام هادى(علیه ‏السلام) از تبعید تا شهادت

و این آیه «و من یتول الله و رسوله و الذین آمنوا. . . الخ» که در شأن على (ع) نازل شد هنگامى که دیگران در جنگى پشت به حکم خدا و رسول کردند آن حضرت رفت و در جنگ فتح کرد و باز آمد

(رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ‏)

و آیه «ربنا آمنا بما أنزلت. . . الخ» که این آیات همه در شأن على (ع) است

(رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ‏)

* * *

اَللَّهُمَّ إِنَّا نَعْلَمُ أَنَّ هَذَا هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِکَ فَالْعَنْ مَنْ عَارَضَهُ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کَذَّبَ بِهِ وَ کَفَرَ

پروردگارا ما به یقین مى‏دانیم که این آیات حق است و از جانب تو نازل گردیده پس اى خدا لعنت کن آنان را که با على (ع) به ظلم معارضه کردند و گردن کشى و سرپیچى نموده و او را تکذیب نموده و کافر شدند

(وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ‏)

و زود باشد که بدانند آنان که ستم کردند که به کجا خواهند رفت

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدَ الْوَصِیِّینَ وَ أَوَّلَ الْعَابِدِینَ‏

سلام بر تو اى امیر مؤمنان و سید اوصیاء و اول عابدان حق

وَ أَزْهَدَ الزَّاهِدِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ صَلَوَاتُهُ وَ تَحِیَّاتُهُ‏

و زاهدترین اهل زهد و تقوى سلام خدا بر تو بادو درود و رحمت و تحیات الهى

أَنْتَ مُطْعِمُ الطَّعَامِ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ تُرِیدُ مِنْهُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُکُوراً

توئى که براى خدا طعام به مسکین و یتیم و اسیر دادى با وجودى که خود احتیاج به آن طعام داشتى و از آنها هیچ پاداش و سپاسگزارى نخواستى

وَ فِیکَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى (وَ یُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ

و باز در حق تو خدا نازل کرد «و یؤثرون على انفسهم و لو کان بهم خصاصه

وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‏)

و من یوق شح نفسه فأولئک هم المفلحون»

وَ أَنْتَ الْکَاظِمُ لِلْغَیْظِ وَ الْعَافِی عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ‏

و تویى مقصود و فرد اکمل از «و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین»

وَ أَنْتَ الصَّابِرُ فِی الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ‏

و تویى فرد اتم و مصداق اکمل «الصابرون فى البأساء و الضراء و حین البأس»

وَ أَنْتَ الْقَاسِمُ بِالسَّوِیَّهِ وَ الْعَادِلُ فِی الرَّعِیَّهِ وَ الْعَالِمُ بِحُدُودِ اللَّهِ مِنْ جَمِیعِ الْبَرِیَّهِ

و تویى امام قسمت کننده (حقوق امت و بیت المال) به تساوى و سلطان با عدالت کامل در حق رعیت و عالم به حدود الهى در میان جمیع خلق

وَ اللَّهُ تَعَالَى أَخْبَرَ عَمَّا أَوْلاَکَ مِنْ فَضْلِهِ بِقَوْلِهِ (أَ فَمَنْ کَانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کَانَ فَاسِقاً لاَ یَسْتَوُونَ*‏

و خداى متعال خبر داد از سبب آنکه تو را به فضل خود برترى داد و اولویت داد در آنجا که فرمود «أفمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لا یستوون»

أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى نُزُلاً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ‏)

و فرمود «اما الذین آمنوا و عملوا الصالحات فلهم جنات المأوى نزلا بما کانوا یعملون»

وَ أَنْتَ الْمَخْصُوصُ بِعِلْمِ التَّنْزِیلِ وَ حُکْمِ التَّأْوِیلِ وَ نَصِّ الرَّسُولِ‏

و تویى که علم تنزیل قرآن و حکم تأویل آن و نص رسول به امامت مخصوص توست

وَ لَکَ الْمَوَاقِفُ الْمَشْهُودَهُ وَ الْمَقَامَاتُ الْمَشْهُورَهُ

و فتح و فیروزى مخصوص و منحصر به دست ید اللهى تو بود در مواقف سخت مشهود خلق و مقامات مشکل مشهور امت

وَ الْأَیَّامُ الْمَذْکُورَهُ یَوْمَ بَدْرٍ وَ یَوْمَ الْأَحْزَابِ‏

و ایام صعب ناگوار مانند روز جنگ بدر و روز جنگ احزاب (که به غزوه خندق مشهور است)

«إِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا*

* * *

هُنَالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزَالاً شَدِیداً*

که در آن ایام خدا مؤمنان را امتحان کرد و همه سخت متزلزل و مضطرب شدند

وَ إِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً*

و منافقان امت و آنان که دلهاشان‏مریض بود گفتند وعده‏ هاى خدا و رسول به ما غرور و فریبى بیش نبود

وَ إِذْ قَالَتْ طَائِفَهٌ مِنْهُمْ یَا أَهْلَ یَثْرِبَ لاَ مُقَامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا

و طایفه‏اى از آنان گفتند اى اهل یثرب زمین دیگر اینجا مقام نتوانید کرد باز گردید

وَ یَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَهٌ وَ مَا هِیَ بِعَوْرَهٍ إِنْ یُرِیدُونَ إِلاَّ فِرَاراً)

و گروهى از رسول (ص) اذن معافیت از جنگ مى‏گرفتند ما در خانه‏هاى خود عورت و زنان و دختران بى‏سرپرست داریم در صورتى که چنین نبود و قصدى جز فرار از جهاد نداشتند

وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى (وَ لَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ‏

و خدا فرمود چون مؤمنان غوغاى دشمن را در جنگ احزاب دیدند گفتند که این همان فتح و نصرتى است که خدا و رسول به ما وعده داده ‏اند

وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ مَا زَادَهُمْ إِلاَّ إِیمَاناً وَ تَسْلِیماً)

و راست وعده دادند آن غوغا چیزى جز به مقام ایمان و تسلیم آنها نیفزود

فَقَتَلْتَ عَمْرَهُمْ وَ هَزَمْتَ جَمْعَهُمْ (وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنَالُوا خَیْراً

یا على در آن هنگام بود که تو عمرو آنها را کشتى و جمعیت لشکریانشان را منهزم و مغلوب ساختى و خدا آن کافران را با دلهاى پر خشم برگردانید و بهیچ خیرى نایل نشدند

وَ کَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ وَ کَانَ اللَّهُ قَوِیّاً عَزِیزاً)

و خدا مؤمنان را از رنج کارزار بیاسود که خدا را بر عالمیان نیروى بى‏حد و اقتدار کامل است

وَ یَوْمَ أُحُدٍ إِذْ یُصْعِدُونَ وَ لاَ یَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ یَدْعُوهُمْ فِی أُخْرَاهُمْ‏

و باز در روز جنگ احد که کار بسیار سخت و دشوار بر مسلمانان گردید و این آیه راجع به آن است «اذ یصعدون و لا یلوون. . . الخ»

وَ أَنْتَ تَذُودُ بُهَمَ الْمُشْرِکِینَ عَنِ النَّبِیِّ ذَاتَ الْیَمِینِ وَ ذَاتَ الشِّمَالِ‏

در آن حال سخت جنگ احد تو تنها با برق شمشیرت مشرکان را از آزار پیغمبر از چپ و راست دور ساختى و دفع آسیب دشمن از آن سرور مى‏ کردى

حَتَّى رَدَّهُمُ اللَّهُ تَعَالَى عَنْکُمَا خَائِفِینَ وَ نَصَرَ بِکَ الْخَاذِلِینَ‏

تا آنکه خدا (به نصرت و عنایت خود) کافران را با ترس و هراس از تعرض تو و پیغمبر (ص) برگردانید و لشکر شکست خورده را بواسطه تو خدا نصرت و فیروزى بخشید

وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ عَلَى مَا نَطَقَ بِهِ التَّنْزِیلُ (إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئًا

و باز در روز جنگ حنین چنانکه قرآن بدان ناطق است «إذ أعجبتکم کثرتکم. . . الخ»

وَ ضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِینَ‏*

* * *

ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ‏)

* * *

وَ الْمُؤْمِنُونَ أَنْتَ وَ مَنْ یَلِیکَ وَ عَمُّکَ الْعَبَّاسُ یُنَادِی الْمُنْهَزِمِینَ یَا أَصْحَابَ سُورَهِ الْبَقَرَهِ

و در این آیه مقصود از کلمه مؤمنین یا على تویى و یاران (و محبان تو) و در آن حال عموى تو عباس به صداى بلند در حالى که لشکر رو به فرار مى‏گذاشت ندا مى‏کرد اى اصحاب سوره بقره

یَا أَهْلَ بَیْعَهِ الشَّجَرَهِ حَتَّى اسْتَجَابَ لَهُ قَوْمٌ قَدْ کَفَیْتَهُمُ الْمَئُونَهَ

و اى اهل بیعت شجره تا آنکه قومى نداى عباس رااجابت کردند

وَ تَکَفَّلْتَ دُونَهُمُ الْمَعُونَهَ فَعَادُوا آیِسِینَ مِنَ الْمَثُوبَهِ رَاجِینَ وَعْدَ اللَّهِ تَعَالَى بِالتَّوْبَهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ‏

و در آن هنگام یا على تو تنها کسى بودى که مؤنت و زحمت جنگ را از سپاه اسلام برداشتى و متکفل یارى دین بدون مساعدت آنها شدى با آنکه لشکر مأیوس از ثواب جنگ شدند چون به جنگ پشت کردند و به توبه و انابه به عفو خدا امیدوار بودند و این است کلام خدا در این واقعه

(ثُمَّ یَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ عَلَى مَنْ یَشَاءُ) وَ أَنْتَ حَائِزٌ دَرَجَهَ الصَّبْرِ فَائِزٌ بِعَظِیمِ الْأَجْرِ

«ثم یتوب الله من بعد ذلک على من یشاء» و تو یا على در آن روز داراى درجه و مقام صبر و نایل به اجر عظیم خدا بودى

وَ یَوْمَ خَیْبَرَ إِذْ أَظْهَرَ اللَّهُ خَوَرَ الْمُنَافِقِینَ وَ قَطَعَ دَابِرَ الْکَافِرِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ‏

و باز در روز جنگ خیبر که خدا ضعف و سستى منافقین را بر مؤمنین آشکار کرد و کافران را قطع امید و شکست سخت نصیب گشت و حمد خدا را که رب تمام عوالم است

(وَ لَقَدْ کَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لاَ یُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَ کَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولاً)

و در صورتى که لشکر اسلام عهد با خدا و رسول کرده بودند که در جهاد به جنگ پشت نکنند و مسئول عهد خدا بودند

مَوْلاَیَ أَنْتَ الْحُجَّهُ الْبَالِغَهُ وَ الْمَحَجَّهُ الْوَاضِحَهُ وَ النِّعْمَهُ السَّابِغَهُ وَ الْبُرْهَانُ الْمُنِیرُ

اى مولاى من تویى حجت بالغه خدا و طریق واضح حق و نعمت واسعه الهى و برهان روشن

فَهَنِیئاً لَکَ بِمَا آتَاکَ اللَّهُ مِنْ فَضْلٍ وَ تَبّاً لِشَانِئِکَ ذِی الْجَهْلِ‏

پس تو را آن همه فضل و برترى که از جانب خدا عطا شده گوارا باد و محروم باد آنکس که از جهل با تو عناد و شماتت کرد

شَهِدْتَ مَعَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ جَمِیعَ حُرُوبِهِ وَ مَغَازِیهِ‏

تویى یا على که در جمیع جنگها با پیغمبر صلى الله علیه و آله حاضر بودى و به اتفاق او در راه خدا جهاد مى ‏کردى

تَحْمِلُ الرَّایَهَ أَمَامَهُ وَ تَضْرِبُ بِالسَّیْفِ قُدَّامَهُ‏

و پرچم اسلام را پیشاپیش پیغمبر (ص) مى‏بردى و در جلو او شمشیر به فرق دشمنان مى‏ زدى

ثُمَّ لِحَزْمِکَ الْمَشْهُورِ وَ بَصِیرَتِکَ فِی الْأُمُورِ أَمَّرَکَ فِی الْمَوَاطِنِ وَ لَمْ یَکُنْ عَلَیْکَ أَمِیرٌ

و چون حزم و تدبیر و بصیرتت در امور مشهور بود تو را پیغمبر در بسیار مواطن فرمانفرما کرد و هیچکس بر تو امیر و فرمانفرما نبود

وَ کَمْ مِنْ أَمْرٍ صَدَّکَ عَنْ إِمْضَاءِ عَزْمِکَ فِیهِ التُّقَى وَ اتَّبَعَ غَیْرُکَ فِی مِثْلِهِ الْهَوَى‏

و چه بسیار امورى که تقوى تو را از عزم و اقدام در آن امور بازداشت و غیر تو دیگران در آن کار به هواى نفس اقدام مى ‏کردند

فَظَنَّ الْجَاهِلُونَ أَنَّکَ عَجَزْتَ عَمَّا إِلَیْهِ انْتَهَى ضَلَّ وَ اللَّهِ الظَّانُّ لِذَلِکَ وَ مَا اهْتَدَى‏

آنگاه مردم جاهل مى‏پنداشتند تو از آن عاجز بودى و البته هر که چنین پندارد عقلش گمراه است

وَ لَقَدْ أَوْضَحْتَ مَا أَشْکَلَ مِنْ ذَلِکَ لِمَنْ تَوَهَّمَ وَ امْتَرَى بِقَوْلِکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ‏

تو خود در مقام عمل تمام اشکالات را بر آنان که توهم باطل درباره تو کردند و افترا بستند واضح و روشن ساختى به کلام معجز نظامت صلوات الله علیک

قَدْ یَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحِیلَهِ وَ دُونَهَا حَاجِزٌ مِنْ تَقْوَى اللَّهِ‏

آنجا که فرمودى چه بسا مردم حیله گر متقلب در کارها راهى بحیله بازى پیدا مى‏ کنند در صورتى که خدا ترسى اهل تقوى را از اقدام به آن کار باز مى‏ دارد

فَیَدَعُهَا رَأْیَ الْعَیْنِ وَ یَنْتَهِزُ فُرْصَتَهَا مَنْ لاَ حَرِیجَهَ (جَرِیحَهَ) لَهُ فِی الدِّینِ‏

و به رأى العین ترک مى‏ کند و آنکه درد دین ندارد در آن کار اقدام میکند

صَدَقْتَ (وَ اللَّهِ) وَ خَسِرَ الْمُبْطِلُونَ وَ إِذْ مَاکَرَکَ النَّاکِثَانِ فَقَالاَ نُرِیدُ الْعُمْرَهَ

بخدا راست فرمودى یا امیر المؤمنین و اهل باطل زیانکاران عالمند و باز هنگامى که آن دو عهد شکن با تو مکر کرده و گفتند ما عزم عمره داریم

فَقُلْتَ لَهُمَا لَعَمْرُکُمَا مَا تُرِیدَانِ الْعُمْرَهَ لَکِنْ تُرِیدَانِ الْغَدْرَهَ فَأَخَذْتَ الْبَیْعَهَ عَلَیْهِمَا وَ جَدَّدْتَ الْمِیثَاقَ‏

و تو در جوابشان فرمودى که به جان خودتان که دروغ مى‏گویید شما قصد عمره ندارید بلکه به فکر خدعه با من بر آمده‏اید پس تو از آن دو بیعت گرفتى و تجدید عهد و پیمان کردى

فَجَدَّا فِی النِّفَاقِ فَلَمَّا نَبَّهْتَهُمَا عَلَى فِعْلِهِمَا أَغْفَلاَ وَ عَادَا وَ مَا انْتَفَعَا

و آنان در نتیجه نفاق خود را جدیتر کردند و آنگاه که تو آنان را بر فعلشان آگاه و تنبیه ساختى باز تغافل کرده و هیچ منتفع از تذکر تو نشدند

وَ کَانَ عَاقِبَهُ أَمْرِهِمَا خُسْراً ثُمَّ تَلاَهُمَا أَهْلُ الشَّامِ فَسِرْتَ إِلَیْهِمْ بَعْدَ الْإِعْذَارِ

و عاقبت کارشان خسران گردید سپس از پى مخالفت (طلحه و زبیر) اهل شام بمخالفت برخاستند باز بدفع آنان شتافتى پس از آنکه اعذار و اتمام حجت بر آنها کردى

وَ هُمْ لاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ وَ لاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ هَمَجٌ رَعَاعٌ ضَالُّونَ‏

و آنها به دین حق ایمان نیاورده و در قرآن تدبر نکردند که آن مردم پست احمق گمراه بودند

وَ بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ فِیکَ کَافِرُونَ وَ لِأَهْلِ الْخِلاَفِ عَلَیْکَ نَاصِرُونَ‏

و به آیاتى که خدا بر رسول محمد (ص) درباره خلافت تو فرستاد کافر شدند و با مخالفان تو همدست شدند

وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَى بِاتِّبَاعِکَ وَ نَدَبَ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى نَصْرِکَ‏

در صورتى که خدا امت را به پیروى تو مأمور کرد و اهل ایمان را به یارى تو خواند

وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ‏

آنجا که فرمود «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین» که مقصود از صادقان در این آیه على (ع) و یازده فرزند و شیعیان او هستند

مَوْلاَیَ بِکَ ظَهَرَ الْحَقُّ وَ قَدْ نَبَذَهُ الْخَلْقُ وَ أَوْضَحْتَ السُّنَنَ بَعْدَ الدُّرُوسِ وَ الطَّمْسِ‏

اى مولاى من بواسطه وجود تو دین حق آشکار گردید در حالى که مردم همه آن دین را پشت سرافکندند و تو تنها سنن و احکام الهى را واضح و روشن ساختى بعد از آنکه مندرس و محو و پامال شده بود

فَلَکَ سَابِقَهُ الْجِهَادِ عَلَى تَصْدِیقِ التَّنْزِیلِ وَ لَکَ فَضِیلَهُ الْجِهَادِ عَلَى تَحْقِیقِ التَّأْوِیلِ‏

پس تو هم بر تنزیل و نصوص قرآن بر جهاد سبقت گرفتى و هم فضیلت جهاد در راه دین بر تأویل و حقیقت قرآن مخصوص تو گردید

وَ عَدُوُّکَ عَدُوُّ اللَّهِ جَاحِدٌ لِرَسُولِ اللَّهِ یَدْعُو بَاطِلاً وَ یَحْکُمُ جَائِراً وَ یَتَأَمَّرُ غَاصِباً وَ یَدْعُو حِزْبَهُ إِلَى النَّارِ

تویى که دشمنت خدا را دشمن‏و رسول خدا را منکر است و خلق را براه باطل مى‏خواند و بجور و بیداد حکم میکند و امارت و حکومتش بغصب و ظلم است و پیروان خود را به آتش دوزخ دعوت مى‏کند

وَ عَمَّارٌ یُجَاهِدُ وَ یُنَادِی بَیْنَ الصَّفَّیْنِ الرَّوَاحَ الرَّوَاحَ إِلَى الْجَنَّهِ وَ لَمَّا اسْتَسْقَى فَسُقِیَ اللَّبَنَ کَبَّرَ وَ قَالَ‏

و عمار یاسر از جانب تو به جهاد با دشمنانت رفت و بین دو صف ایستاد و ندا کرد که اى مردم اى یاران على بکوشید در جنگ و بشتابید بسوى بهشت و هنگامى که در جنگ تشنه شد و به او به جاى آب هنگام جان دادن شیر نوشانیدند زبان به الله اکبر گشود و گفت

قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ آخِرُ شَرَابِکَ مِنَ الدُّنْیَا ضَیَاحٌ مِنْ لَبَنٍ وَ تَقْتُلُکَ الْفِئَهُ الْبَاغِیَهُ

رسول خدا صلى الله علیه و آله در حق من فرمود آخر شربت که تو در دنیا نوشى شیر است و تو را اى عمار سپاه ستمکار شهید خواهند کرد

فَاعْتَرَضَهُ أَبُو الْعَادِیَهِ الْفَزَارِیُّ فَقَتَلَهُ فَعَلَى أَبِی الْعَادِیَهِ لَعْنَهُ اللَّهِ وَ لَعْنَهُ مَلاَئِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ أَجْمَعِینَ‏

در این حال بود که ابو العادیه فزارى به مبارزه او درآمد و آن بزرگوار را شهید کرد پس بر قاتل عمار (ابو العادیه) از خدا و جمیع ملائکه و پیغمبران خدا لعنت باد

وَ عَلَى مَنْ سَلَّ سَیْفَهُ عَلَیْکَ وَ سَلَلْتَ سَیْفَکَ عَلَیْهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ إِلَى یَوْمِ الدِّینِ‏

و بر هر که شمشیر بر روى تو اى امیر مؤمنان کشید یا تو شمشیر بر روى او کشیدى که البته از مشرکان و منافقان خواهد بود تا قیامت لعنت باد

وَ عَلَى مَنْ رَضِیَ بِمَا سَاءَکَ وَ لَمْ یَکْرَهْهُ وَ أَغْمَضَ عَیْنَهُ وَ لَمْ یُنْکِرْ أَوْ أَعَانَ عَلَیْکَ بِیَدٍ أَوْ لِسَانٍ‏

و نیز بر هر کس که راضى به آزار تو باشد و دفاع از اذیت بر تو نکند و چشم پوشى و یا با دست یا زبان با دشمنانت یارى کند

أَوْ قَعَدَ عَنْ نَصْرِکَ أَوْ خَذَلَ عَنِ الْجِهَادِ مَعَکَ أَوْ غَمَطَ فَضْلَکَ وَ جَحَدَ حَقَّکَ‏

یا از یارى تو خوددارى کرده و از جهاد باز ایستد یا مقام فضل و برترى تو را بر تمام امت خوار و کوچک گرداند و حق امامتت را انکار کند

أَوْ عَدَلَ بِکَ مَنْ جَعَلَکَ اللَّهُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ‏

یا از تو عدول به غیر کند و حال آنکه خدا تو را ولى بر او از نفس او قرار داد بر تمام اینان لعنت باد

وَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ سَلاَمُهُ وَ تَحِیَّاتُهُ‏

و سلام و درود و تحیات و رحمت و برکات الهى بر تو

وَ عَلَى الْأَئِمَّهِ مِنْ آلِکَ الطَّاهِرِینَ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ

و بر امامان آل پاک تو باد که خدا پسندیده صفات و با مجد و بزرگوارى است

وَ الْأَمْرُ الْأَعْجَبُ وَ الْخَطْبُ الْأَفْظَعُ بَعْدَ جَحْدِکَ حَقَّکَ غَصْبُ الصِّدِّیقَهِ الطَّاهِرَهِ الزَّهْرَاءِ سَیِّدَهِ النِّسَاءِ فَدَکاً

و امر عجیبتر و حادثه ناگوارتر بعد از غصب امامت تو غصب فدک حضرت صدیقه طاهره سیده زنان عالم بود

وَ رَدُّ شَهَادَتِکَ وَ شَهَادَهِ السَّیِّدَیْنِ سُلاَلَتِکَ وَ عِتْرَهِ الْمُصْطَفَى‏

و رد کردن شهادت تو و دو سید اهل بهشت حضرت امام حسن و حضرت امام حسین‏فرزندانت که عترت پیغمبر خدا بودند

صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکُمْ وَ قَدْ أَعْلَى اللَّهُ تَعَالَى عَلَى الْأُمَّهِ دَرَجَتَکُمْ وَ رَفَعَ مَنْزِلَتَکُمْ‏

درود و رحمت خدا بر شما اهل بیت پیغمبر (ص) باد که خدا شما را بر تمام امت بلند مرتبه‏تر و منزلت شما را رفیعتر قرار داد

وَ أَبَانَ فَضْلَکُمْ وَ شَرَّفَکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ فَأَذْهَبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَکُمْ تَطْهِیراً

و فضل و شرافت شما را بر اهل عالم آشکار کرد و شما را از هر رجس و ناپاکى پاک و منزه ساخت

قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً

خداى عز و جل فرمود انسان طبعا و خلقتا حریص و نا شکیبا است هر گاه شرى به او برسد به جزع و ناله درآید

وَ إِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً إِلاَّ الْمُصَلِّینَ‏

و چون به خیرى نایل گردد از حرص منع احسان مى‏کند مگر اهل نماز

فَاسْتَثْنَى اللَّهُ تَعَالَى نَبِیَّهُ الْمُصْطَفَى وَ أَنْتَ یَا سَیِّدَ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ جَمِیعِ الْخَلْقِ‏

که مراد پیغمبر برگزیده‏اش و شخص تو اى امیر مؤمنان است که از تمام خلق تو سید اوصیاء رسولى

فَمَا أَعْمَهَ مَنْ ظَلَمَکَ عَنِ الْحَقِّ ثُمَّ أَفْرَضُوکَ سَهْمَ ذَوِی الْقُرْبَى مَکْراً

پس چه اندازه در گمراهى سرگشته و حیران ماندند آنان که در امر امامت و سلطنت الهیه درباره تو ستم کردند آنگاه از راه مکر و خدعه سهم ذوى القربى را بر تو فرض و لازم گردانیدند

وَ أَحَادُوهُ عَنْ أَهْلِهِ جَوْراً فَلَمَّا آلَ الْأَمْرُ إِلَیْکَ أَجْرَیْتَهُمْ عَلَى مَا أَجْرَیَا رَغْبَهً عَنْهُمَا بِمَا عِنْدَ اللَّهِ لَکَ‏

و به ظلم و جور از اهل آن فدک و حقوق ذوى القربى را منع کردند و سپس که امر خلافت به تو بازگشت باز از آن براى رضاى حق درگذشتى

فَأَشْبَهَتْ مِحْنَتُکَ بِهِمَا مِحَنَ الْأَنْبِیَاءِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ عِنْدَ الْوَحْدَهِ وَ عَدَمِ الْأَنْصَارِ

پس حال مظلومى و محنت و آلام تو به محن و آلام پیغمبران علیهم السلام شبیه بود در هنگامى که آنها تنها و بى‏یار و یاور بودند

وَ أَشْبَهْتَ فِی الْبَیَاتِ عَلَى الْفِرَاشِ الذَّبِیحَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ‏

و باز حال تو در شبى که به جاى پیغمبر (ص) به بستر او خفتى شبیه به حال اسمعیل ذبیح الله است

إِذْ أَجَبْتَ کَمَا أَجَابَ وَ أَطَعْتَ کَمَا أَطَاعَ إِسْمَاعِیلُ صَابِراً مُحْتَسِباً

* * *

إِذْ قَالَ لَهُ (یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَا ذَا تَرَى‏

که چون پدرش به او گفت اى پسر عزیز من در خواب مأمور به ذبح تو گردیده‏ام رأى تو در این کار چیست

قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ‏)

در پاسخ گفت اى پدر هر چه مأمورى از جانب خدا انجام ده که مرا انشاء الله از صابران خواهى یافت

وَ کَذَلِکَ أَنْتَ لَمَّا أَبَاتَکَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏

همچنین تو را نیز چون رسول خدا صلى الله علیه و آله مأمور کرد که در بستر او بخوابى

وَ أَمَرَکَ أَنْ تَضْجَعَ فِی مَرْقَدِهِ وَاقِیاً لَهُ بِنَفْسِکَ أَسْرَعْتَ إِلَى إِجَابَتِهِ مُطِیعاً وَ لِنَفْسِکَ عَلَى الْقَتْلِ مُوَطِّناً

رسول خدا (ص) را به زودى اجابت کردى و خود را به جاى رسول (ص) براى کشته شدن آماده ساختى

فَشَکَرَ اللَّهُ تَعَالَى طَاعَتَکَ وَ أَبَانَ عَنْ جَمِیلِ فِعْلِکَ بِقَوْلِهِ جَلَّ ذِکْرُهُ‏

خدا هم طاعتت را پاداش داد و کار نیکوى تو را بر امت آشکار کرد به قولش جل ذکره تعالى در آیه

(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ‏)

«و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضاه الله»

ثُمَّ مِحْنَتُکَ یَوْمَ صِفِّینَ وَ قَدْ رُفِعَتِ الْمَصَاحِفُ حِیلَهً وَ مَکْراً فَأَعْرَضَ الشَّکُّ وَ عُزِفَ الْحَقُّ وَ اتُّبِعَ الظَّنُ‏

باز رنج و محنتت در جنگ صفین بسیار بود در حالى که به مکر و حیله معاویه قرآنها را بر سر نیزه بلند کردند و مردم را به شک و شبهه انداختند و آیین حق را به بازى گرفتند و گمان خود را پیروى کردند

أَشْبَهَتْ مِحْنَهَ هَارُونَ إِذْ أَمَّرَهُ مُوسَى عَلَى قَوْمِهِ فَتَفَرَّقُوا عَنْهُ‏

آن هنگام غصه تو شبیه به هارون برادر موسى بود که او را بر امت امیر گردانید و مردم از گردش متفرق شدند

وَ هَارُونُ یُنَادِی بِهِمْ وَ یَقُولُ (یَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمَنُ‏

و هر چه هارون آنان را ندا کرد و گفت شما به این گوساله سامرى امتحان مى‏شوید پروردگار شما خداى رحمان است

فَاتَّبِعُونِی وَ أَطِیعُوا أَمْرِی* قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عَاکِفِینَ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَیْنَا مُوسَى‏)

پیرو من باشید و امر مرا اطاعت کنید قوم موسى به هارون گفتند ما بر پرستش گوساله ثابت مانیم تا موسى بسوى ما بازگردد

وَ کَذَلِکَ أَنْتَ لَمَّا رُفِعَتِ الْمَصَاحِفُ قُلْتَ یَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهَا وَ خُدِعْتُمْ‏

همچنین بود حال تو هنگامى که قرآنها را بالاى نیزه کردند و تو فرمودى اى مردم این فتنه و خدعه و امتحان شماست

فَعَصَوْکَ وَ خَالَفُوا عَلَیْکَ وَ اسْتَدْعَوْا نَصْبَ الْحَکَمَیْنِ فَأَبَیْتَ عَلَیْهِمْ وَ تَبَرَّأْتَ إِلَى اللَّهِ مِنْ فِعْلِهِمْ وَ فَوَّضْتَهُ إِلَیْهِمْ‏

آنان با تو راه مخالفت پیموده و عصیان امر تو کردند و از تو تقاضاى نصب دو حاکم کردند پس تو از نصب حکمین ابا کردى و از فعل زشت آنها بسوى خدا بیزارى جستى و کار را بناچار به آنها وا گذاردى

فَلَمَّا أَسْفَرَ الْحَقُّ وَ سَفِهَ الْمُنْکَرُ وَ اعْتَرَفُوا بِالزَّلَلِ وَ الْجَوْرِ عَنِ الْقَصْدِ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِهِ‏

آنگاه که حق آشکار شد و سفاهت و عمل زشتشان معلوم آمد و به خطاى خود و جور و خلاف خود اعتراف کردند از آن بعد باز راه اختلاف کلمه و نفاق پیمودند

وَ أَلْزَمُوکَ عَلَى سَفَهٍ التَّحْکِیمَ الَّذِی أَبَیْتَهُ وَ أَحَبُّوهُ وَ حَظَرْتَهُ وَ أَبَاحُوا ذَنْبَهُمُ الَّذِی اقْتَرَفُوهُ‏

و حکم سفیهانه‏اى را که از آنها تقاضا کردند و تو ابا کردى و آنان دوست داشتند و تو خطا و مخاطر شمردى باز آنها گناه که خود مرتکب شدند مباح و روا شمردند

وَ أَنْتَ عَلَى نَهْجِ بَصِیرَهٍ وَ هُدًى وَ هُمْ عَلَى سُنَنِ ضَلاَلَهٍ وَ عَمًى‏

و تو همیشه با بصیرت و طریق هدایت بودى و آنها بر طریق گمراهى و نابینایى رفتند

فَمَا زَالُوا عَلَى النِّفَاقِ مُصِرِّینَ وَ فِی الْغَیِّ مُتَرَدِّدِینَ حَتَّى أَذَاقَهُمُ اللَّهُ وَبَالَ أَمْرِهِمْ‏

و در راه ضلالت تردد مى‏کردندتا آنکه خدا وبال و کیفر کار زشتشان را به آنها چشانید

فَأَمَاتَ بِسَیْفِکَ مَنْ عَانَدَکَ فَشَقِیَ وَ هَوَى وَ أَحْیَا بِحُجَّتِکَ مَنْ سَعِدَ فَهُدِیَ‏

تا آنکه معاندان و مخالفت همه شقى و بدبخت شدند و با شمشیر تو به قعر جهنم در افتادند و سعادتمندان اصحاب به حجت و ارشاد تو هدایت یافته و زنده جاوید گردیدند

صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکَ غَادِیَهً وَ رَائِحَهً وَ عَاکِفَهً وَ ذَاهِبَهً فَمَا یُحِیطُ الْمَادِحُ وَصْفَکَ وَ لاَ یُحْبِطُ الطَّاعِنُ فَضْلَکَ‏

پس درود خدا بر تو در تمام آغاز و انجام حرکات و سکناتت اى که هیچ مدح کننده‏اى به اوصاف کمالیه‏ات احاطه نخواهد کرد و طاعنان و دشمنانت هم باز بمقام فضل و کمال تو محیط نتوانند گشت

أَنْتَ أَحْسَنُ الْخَلْقِ عِبَادَهً وَ أَخْلَصُهُمْ زَهَادَهً وَ أَذَبُّهُمْ عَنِ الدِّینِ‏

تو از حیث عبادت و بندگى خدا بهترین خلق و از جهت زهد و تقوى خالصترین بندگان و از همه کس در دفع دشمنان دین سخت‏تر بودى

أَقَمْتَ حُدُودَ اللَّهِ بِجُهْدِکَ (بِجَهْدِکَ) وَ فَلَلْتَ عَسَاکِرَ الْمَارِقِینَ بِسَیْفِکَ‏

تویى که با مجاهده بسیار حدود و ارکان دین اسلام را استوار کردى و عساکر گردنکشان را به شمشیرت شکست دادى و از پا در آوردى

تُخْمِدُ لَهَبَ الْحُرُوبِ بِبَنَانِکَ وَ تَهْتِکُ سُتُورَ الشُّبَهِ بِبَیَانِکَ‏

و به سر پنجه قدرت آتش جنگها را خاموش ساختى و پرده شبهات را با لسان معجز بیان بردریدى

وَ تَکْشِفُ لَبْسَ الْبَاطِلِ عَنْ صَرِیحِ الْحَقِّ لاَ تَأْخُذُکَ فِی اللَّهِ لَوْمَهُ لاَئِمٍ‏

و حق صرف را از باطل محض آشکارا گردانیدى هرگز در دین خدا از ملامت بدگویان باک نداشتى

وَ فِی مَدْحِ اللَّهِ تَعَالَى لَکَ غِنًى عَنْ مَدْحِ الْمَادِحِینَ وَ تَقْرِیظِ الْوَاصِفِینَ‏

و به مدح و عنایت خداى متعال خود را از مدح و توصیف خلق بى‏نیاز دانستى

قَالَ اللَّهُ تَعَالَى (مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ‏

خداى تعالى فرمود «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه

فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلاً)

فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا»

وَ لَمَّا رَأَیْتَ أَنْ قَتَلْتَ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ‏

و چون که با عهد شکنان و ستمگران و مارقان به عزم جنگ و قتال برخاستى

وَ صَدَقَکَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَعْدَهُ فَأَوْفَیْتَ بِعَهْدِهِ‏

و صدق وعده رسول خدا صلى الله علیه و آله را آشکارا کردى و به عهد رسول خدا وفا کردى

قُلْتَ أَ مَا آنَ أَنْ تُخْضَبَ هَذِهِ مِنْ هَذِهِ أَمْ مَتَى یُبْعَثُ أَشْقَاهَا

و فرمودى آیا اینک نرسیده زمانى که محاسنم از خون سرم خضاب گردد آیا کى شقیترین افراد امت بر این کار مبعوث خواهد شد

وَاثِقاً بِأَنَّکَ عَلَى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّکَ وَ بَصِیرَهٍ مِنْ أَمْرِکَ‏

و در کمال وثوق و اطمینان بودى از حجت و بینه پروردگار خود بحقانیت و با بصیرت و بینایى در همه کارت اقدام فرمودى

قَادِمٌ عَلَى اللَّهِ مُسْتَبْشِرٌ بِبَیْعِکَ الَّذِی بَایَعْتَهُ بِهِ وَ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ‏

و از سفراین جهان که بر خدا وارد شدى با مبایعه خداست بسى شاد خاطر خواهى بود و اینست رستگارى و فیروزى بزرگ

اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَهَ أَنْبِیَائِکَ وَ أَوْصِیَاءِ أَنْبِیَائِکَ بِجَمِیعِ لَعَنَاتِکَ وَ أَصْلِهِمْ حَرَّ نَارِکَ‏

پروردگارا لعنت فرست بجمیع انواع لعن و عذاب بر قاتلان پیغمبران و اوصیاء پیغمبران خود و آن قاتلان را بحرارت آتش دوزخت و اصل ساز

وَ الْعَنْ مَنْ غَصَبَ وَلِیَّکَ حَقَّهُ وَ أَنْکَرَ عَهْدَهُ وَ جَحَدَهُ بَعْدَ الْیَقِینِ وَ الْإِقْرَارِ بِالْوِلاَیَهِ لَهُ یَوْمَ أَکْمَلْتَ لَهُ الدِّینَ‏

و نیز لعنت کن کسى را که حق ولى تو را غصب کرد و پس از اقرار و بعد از یقین بولایت او در روز غدیر که روز تکمیل دین حق بود باز عهد او و بیعت با او را انکار کرد

اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَهَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ ظَلَمَهُ وَ أَشْیَاعَهُمْ وَ أَنْصَارَهُمْ‏

پروردگارا لعنت فرست بر قاتلان امیر المؤمنین و بر هر که در حق او ظلم کرد و بر پیروان و انصار قاتلانش هم لعنت فرست

اللَّهُمَّ الْعَنْ ظَالِمِی الْحُسَیْنِ وَ قَاتِلِیهِ وَ الْمُتَابِعِینَ عَدُوَّهُ وَ نَاصِرِیهِ وَ الرَّاضِینَ بِقَتْلِهِ وَ خَاذِلِیهِ لَعْناً وَبِیلاً

پروردگارا بر قاتلان و ظالمان و پیروان دشمنان حسین و بر آنانکه بقتل آن حضرت خوشنود بودند و آنانکه یارى او نکردند بر همه آنان لعنت و عذاب بسیار شدید فرست

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ مَانِعِیهِمْ حُقُوقَهُمْ‏

پروردگارا لعنت فرست بر اولین ظالمى که در حق آل محمد ظلم و ستم کرد و مانع از حق آنها گردید

اللَّهُمَّ خُصَّ أَوَّلَ ظَالِمٍ وَ غَاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ وَ کُلَّ مُسْتَنٍّ بِمَا سَنَّ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ

پروردگارا اولین ظالم و غاصب حق آل محمد را و هر کس تا قیامت سنت او را پیروى کرد مخصوص به لعن خود بگردان

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ (وَ آلِ مُحَمَّدٍ ) خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ عَلَى عَلِیٍّ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ‏

پروردگارا بر محمد خاتم رسولان خود و بر سید اوصیاء و امیر المؤمنین على (ع) و آل اطهار او درود و رحمت فرست

وَ اجْعَلْنَا بِهِمْ مُتَمَسِّکِینَ وَ بِوِلاَیَتِهِمْ مِنَ الْفَائِزِینَ الْآمِنِینَ الَّذِینَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ‏

و ما را از آنان که رشته عهدشان را محکم نگهداشت و بواسطه ولایت و محبت آنها به فوز و سعادت ابد رسید و ایمن از عذاب دوزخ گردید که دیگر ابدا هیچ خوف و اندوهى در دل ندارند مقرر فرما.


پاورقی:
۱- جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه(ع)، ۱۳۹۳ش، ص۶۹۳.
۲- ابن مشهدی، المزار، ۱۴۱۹ق، ص۲۶۳.
۳-قمی، هدیه الزائرین، ۱۳۸۳ش، ص۲۴۱؛ مفاتیح الجنان، اسوه، ص۳۶۳.
۴- شهید اول، المزار،۱۴۱۰ق، ص۶۴
۵- قمی، هدیه الزائرین، ۱۳۸۳ش، ص۲۴۲؛ مفاتیح الجنان، اسوه، ص۳۶۱.
منبع: ویکی شیعه

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.