حدیث
سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است

پنجشنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ Thursday, 28 March , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1978 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 187×
سلام بر امام
۱۵ خرداد ۱۳۹۲ - ۰:۰۴
پ
پ

به مناسبت شهادت امام کاظم علیه السلام

جواد محدثى

سلام بر تو، که وارث نیکان و آبروبخش نیاکانى.

سلام بر تو، که نیازمندان را باب الحوائجى.

سلام بر نام معطر و زیبایت، که الهام‏بخش صبورى و شکیبایى و بردبارى و حلم است.

سلام بر سجاده‏اى که از اشکهایت‏خیس مى‏شد.

و بر زمینى که پیشانى و صورت بر آن مى‏نهادى.

و بر آن دستها، که به درگاه خدا مى‏گشودى.

سلام بر آن گوهرهاى غلطانى که از آسمان چشمانت‏بر گونه نورانى‏ات مى‏چکید.

سلام بر کند و زنجیرى که از بوسه بر دست و پایت قداست‏یافت.

سلام بر مرقد نورافشانت، که آسمان تیره عراق را روشن و جانهاى شیعیان مظلوم آن‏دیار را گلشن ساخته است.

سلام بر تو و بر پدران و فرزندانت، بر شیفتگان و پیروانت.

سلام بر تو، که مایه افتخار اسلامى و شیعه به وجود تو مى‏بالد.

ایران، همراه عشق تو، پیکر فرزندان بسیارى از نسل تو را در آغوش کشیده است.

خراسان، راضى است که «رضا»ى تو را دارد.

شیراز، حمد مى‏کند که «احمد» تو در آنجاست.

قم، «عاصمه‏» تشیع و فقاهت، «معصومه‏» تو را در بردارد.

و … شهرها و روستاهاى بسیار، نوادگان تو را چونان گنجى در سینه‏هاى خود به‏امانت نگه مى‏دارند و هر کدام منبع برکتهاى فراوانند.

حتى «حوزه علمیه‏»، درخت پرثمرى است که در بوستان حرم دخترت روییده وشکوفه‏اى است که بر شاخه «حرم اهل بیت‏» شکفته است.

سلام بر تو و بر اراده و صبورى‏ات.

سلام بر تو، که حکومت‏ستم، از نستوهى تو به ستوه مى‏آمد.

زندانبانان، اسیر صفا و عبودیت تو مى‏شدند.

سلام بر تو و بر تن رنجورت که در ژرفاى تاریک مطامیر، محبوس و معذب بود، و برجنازه مطهرت که بر «جسر بغداد» نهاده شد.

سلام بر تو … امام مظلوم و مسموم، زجر دیده زندان جفا، رداپوش محنت در راه‏خدا، جرعه نوش جام بلا، به عشق مولا مبتلا.

سلام بر تو و بر حرم تو در کاظمین، که قبله اهل ولاست و کعبه عشق است و منزلگه‏شوق.

سلام بر تو، کاظم آل محمد(ص)! 

پیشنهاد گروه فرهنگی امیدواران
اسوه های بشریت - امام کاظم علیه السلام

زندانى بغداد

دور از رهگذرهاى بى‏فکر گوشه شهر مردان خفته در دل سرد زندان بغداد رادمردى خداترس، خفته «موسى کاظم‏»، آن جان بیدار دور از دیده‏هاى سحرخیز مى‏شمارد گذشت زمان را سال و ماه و شب و روز و هفته قلب او روزنى سوى «الله‏» در دلش عشق ایزد نهفته رهبر و مقتدا هست و الگو در عملها و افکار و گفته مرد ایمان و تقوا و نیکى رهنمایى خبیر و دل آگاه سجده‏هاى سپاسش مفصل نام حق بر زبان، گاه و بیگاه کند و زنجیر بر دست و گردن مى‏کند با خدایش مناجات «موسى‏» و روبه دربار فرعون؟ فکر خامى است، هیهات، هیهات! گشته مغضوب دربار هارون لیکن از اوست راضى خدایش گوش سنگین دربان زندان آشناى دعا و صدایش با تنى خسته، اندام رنجور روزها روزه، شبها عبادت همنوا با صداهاى زنجیر مى‏کند متن قرآن تلاوت جرم او چیست؟ آزاده بودن تن به دلخواه هارون ندادن هست فرجام ایمان، «شهادت‏» یا که در کنج زندان فتادن «موسى جعفر» آن جان بیدار تا ابد، زنده و جاودان است مرقد پرفروغش هماره جلوه‏اى ماندگار و عیان است 

امام خوبى‏ها

براى حضرت امام کاظم(ع)

از صداى عبور زندانبان سایه‏هاى بلند لرزیدند در تاریک بسته شد با خشم سنگهاى سیاه ترسیدند باز شمعى غریب تنها ماند در دل ظلمت‏سکوتى سرد باز عطر نیایشى پیچید باز نیلوفر دعا گل کرد یک فرشته دو بال سبزش را زیر پاى امام خود گسترد اشک او را فرشته‏اى دیگر سبحه (۱) ذکرهاى پاکش کرد از دریچه دو چشم خشماگین آفتاب صبور را مى‏دید در حصار سیاهى و زنجیر رویش باغ نو را مى‏دید یک صداى غریب در جانش روز و شب مثل درد مى‏پیچید بر خود از سوز بادهاى شک چون درختان زرد مى‏پیچید: رسم رفتار با امام این نیست با امام، این امام خوبى‏ها آسمان بلند مهر و عشق ساحل بى‏کران خوبى‏ها ناگهان دستهاى زندانبان از نگاه امام لرزیدند در دلش نور توبه جارى شد چشمهایش به گریه خندیدند


۱- سبحه: تسبیح

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.