روى فرشهايشان گام برمىدارد؛ ولى او را نمىشناسند، مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفى كند.
در جلد دوم موسوعه امام مهدى (تأليف شهيد محمد صدر) داستانهايى شنيدنى و موثق در اين باره آمده است.
15. انتظار
پيامبرصلى الله عليه وآله از خيلى پيشترها، خبر شهادت امام حسينعليه السلام را داده بود. امام علىعليه السلام نيز مىفرمود: (هيهنا مناخ ركاب و مصارع عشاق). اين اخبار تا آن جا بود كه كسانى، از مدتها پيش در منطقه كربلا اقامت گزيده و منتظر يارى فرزند رسول خدا بودند و سرانجام به آرزوى خود رسيدند.(1)
پيامبرصلى الله عليه وآله و تمامى ائمهعليهم السلام، بشارت ظهور مهدىعليه السلام و دولت كريمه او را دادهاند و بايد منتظر بود كه: (افضل الاعمال انتظار الفرج).
16. طلب يارى
فرياد استنصار و طلب يارى حسينعليه السلام، هنوز هم از رواق تاريخ به گوش مىرسد: (هل من ناصرٍ ينصرنى؛ هل من مغيث يغيثنا؛ هل من ذابّ يذبّ عن حرم رسول الله).
فرياد استنصار مهدىعليه السلام، نيز همواره بلند است. آيا كسى هست كه مهدى آل محمد را يارى كند؟ آيا كسى هست عشق مرا در دلها زنده كند؟ و انسانهاى بريده از مرا، با من پيوند زند؟
مىگويند با شنيدن فرياد (هل من ناصر حسينى)، گهواره على اصغر تكان خورد! آيا با شنيدن (هل من ناصر مهدوى) نيز، دلى هست كه بلرزد و با امامش عهد و پيمانى ببندد و به كمك او برخيزد؟ آن هم در اين عصر وانفسا؟!
(او در روز ظهور خود به ديوار كعبه تكيه داده بانگ بر مىدارد: (اى مردم! ما از خداوند يارى مىجوييم. هر كه مىخواهد ما را اجابت كند… از شما مىخواهم كه به حق خدا و به حق رسول خدا و به حق خودم بر شما – كه حق قرابت رسولاللَّه صلى الله عليه وآله وسلم مىباشد – ما را كمك كنيد و كسانى را كه به ما ظلم مىكنند، از ما بازداريد كه ما را ترسانده و بر ما ظلم كردهاند. از شهر و فرزندانمان جدا كرده، بر ما ستم روا داشتند و شوريدند. اهل باطل حقمان را گرفته، بر ما افترا بستند. خدا را درباره ما در نظر آوريد! ما را تنها نگذاشته، خوارمان نكنيد. ياريمان كنيد كه خداوند شما را يارى مىكند).(2)
17. تدبير و مديريت
مديريت حسينعليه السلام، مديريتى بىنظير است. اينكه جماعتى اندك در برابر سپاهى سى هزار نفرى، از پگاه صبح تا هنگام عصر مقاومت كنند؛ حكايت از مديريت عالى و تدبير بلند حسين عليه السلام دارد. او با تشكيل ميمنه و ميسره و علمدار و قرار گرفتن خود در قلب سپاه، به عنوان فرمانده و قرار دادن خيمهها در جايگاهى مناسب – به طورى كه پشت آن نهرى خشكشده باشد – و ريختن نى و هيزم در آن و آتش زدن آنها در فرصتى مناسب و خيمهها را در كنار هم بستن و… به طورى كه دشمن نتواند آنها را محاصره كند و تنها از روبهرو با آنها بجنگد، نشان داد كه از تدبير و مديريتى بىنظير برخوردار است. امام با تسلّطى شگرف تمامى صحنهها را زير نظر داشت و همچون يك فرمانده پيروز تا آخرين لحظه، ذرّهاى ترس و واهمه به خود راه نداد. او در شب عاشورا از تمام منطقه نبرد، بازديد كرد و با گفتوگوىِ با اصحاب و اهل حرم همه آنان را به آمادگى و وسعت رسانيد و خود و اهلبيت و اصحابش، با عبادت و دعا شب را به صبح رساندند. كسانى كه صبح پركارى دارند، بايد شبها را به پا خيزند و با خالق خود به راز و نياز بپردازند.
(يا ايها المزّمّل قم الليل … إن لك فى النهار سبحاً طويلا)(3)
مهدىعليه السلام نيز در مديريت و تدبير، همچون جدّ بزرگوار خود حسين عليه السلام است. تشكيل يك حكومت جهانى و اداره همه انسانها مديريتى مىخواهد سترگ، به عظمت سينه مهدى عليه السلام كه: آلة الرياسة سعة الصدر.
سوّم. رهيافتها
با پيوندها به تحليل مىرسيم و با تحليلها به رهيافتها. هر كدام از تحليلها، مىتواند پيام آور رهيافت يا رهيافتهايى باشد. آن جا كه يوسف عليه السلام با خواب عزيز مصر، به دو برنامه هفت ساله مىرسد و مصر را از قحطى و گرسنگى نجات مىدهد. چرا نتوان با اين همه پيوند و تحليل، به رهيافتها و در نتيجه به برنامهريزى و موضعگيرى مناسب رسيد؟!.
اين رهيافتها (هم چون سيره تربيتى، اخلاقى، اجتماعى، سياسى، اقتصادى و مديريتى آن حضرت)، مىتواند اساس برنامهريزىهاى راهبردى و كلان جامعه منتظر و حكومت دينى باشد.
1. تبيين فرهنگ عاشورا
اگر (عاشورا) پشتوانه فرهنگى (انتظار) است؛ پس در جهت تبيين حركت عاشورا و نيز برگزارى هر چه باشكوهتر مراسم عاشورا و معرفى اسوههاى جاويدان آن، بايد تلاش دو چندان كرد.
خيلى فرق است بين اين كه به (عاشورا)، به عنوان پشتوانه و عقبه فرهنگى و الهامپذيرِ انتظار نگاه شود؛ يا يك سنت برخاسته از عواطف و احساسات قومى.
رسانههاى عمومى – به خصوص صدا و سيما -، حوزههاى علميه و مراكز فرهنگى، نقشى حياتى و اساسى در غنا بخشيدن به اين فرهنگ دارند.
(كربلا) دانشگاه بزرگى است با كلاسها و درسهاى بسيار. ابعاد و آموزههاى اين دانشگاه بزرگ، هنوز هم بر بسيارى پوشيده است. بايد در اين درياى عميقِ گسترده پربار، غوّاصانى ماهر و زبردست، به صيد بپردازند تا لؤلؤها و مرواريدهاى گرانبهاى آن را به چنگ آورده، در اختيار خواستاران و خريداران قرار دهند.
هنوز هم اين حركت عظيم و منشور بى نهايت، زواياى پنهان و ابعاد گستردهاى دارد كه تنها بر عاشقان رخ مىنمايد. اين غزال گريز پا در كمند هر كس نمىافتد! پرورش يافتگان مكتب مهدوى، امام حسينعليه السلام را به عنوان معيار (سلم و حرب) و منشأ (الهام پذيرى) مىدانند. بايد اين معيار براى همگان به خوبى تبيين شود.
2. تبيين دين
عصر حسين عليه السلام، عصر غربت دين بود و عصر انتظار نيز چنين است. قيام حسين و فرزندش مهدىعليه السلام براى احياى دين است. منتظر مهدى، بايد از دين و ضرورت، قلمرو، و زبان آن و… تحليلى عميق داشته باشد؛ تا در اين عصر – كه عصر شبهات و فتنهها است – بتواند زمينه ساز حركت مهدى عليه السلام باشد.
3. الگو سازى
حسينعليه السلام و يارانش الگوى منتظراناند؛ از اين رو بايد در مبانى فكرى و ويژگىهاى رفتارى و تربيتى آنان، درنگى شايسته كرد.
4. فرهنگ بسيح
ضرورتِ درگيرى و نبرد، بايستگى (فرهنگ بسيج) را به عنوان يك راهبرد اساسى، فراروى حكومت دينى قرار مىدهد. تقويت اين نهاد مقدس، زمينهسازى براى ظهور است.
بايد از كسانى كه در هشت سال دفاع مقدس، از نبرد نهراسيدند و سختىها و مشكلات راه را به جان خريدند، تجليل كرد و سينما و ادبيات دفاع مقدس را – نه به عنوان يك تفنن – كه به عنوان يك ضرورت و هدف راهبردى نظام، پى گرفت. بسيج برخاسته از فرهنگ جبهه و شهادت است. و به گفته امام راحل (مدرسه عشق است). اين رهيافت شاخصه و معيار اساسى در انتخاب مسؤولان و كارگزاران است. ترويج اين فرهنگ و نهادينه كردن آن، باعث مىشود كه هر كس تكليف خود را با مهدىعليه السلام روشن كند؛ تا در اوج نبرد با اسبى كه در خيمه مخفى كرده، فرار نكند و مهدىعليه السلام را همچون حسينعليه السلام تنها نگذارد.
5. معرفت امام
كسانى مىتوانند شعار خود را (يا لثارات الحسين) قرار دهند كه به مقام (ابوت با امام) رسيده باشند تا بتوانند خونخواه او باشند؛ اين ممكن نيست مگر با معرفت به حق امامعليه السلام. شعار (يا لثارات الحسين) فقط يك شعار برخاسته از عواطف و عصبيتهاى قومى و نژادى نيست؛ بلكه برخاسته از معرفت به (حق ولايت امام) است. اين معرفت، معرفت به حسب و نسب و فضايل آنان نيست؛ بلكه عرفان به حق ولايت آنان است. (الست اولى بكم من انفكسم) و (النبى اولى بالمؤمنين من انفسهم). آنان از ما به ما آگاهتر و مهربانتراند و از همه كششهاى نفسانى آزادند.
اين شعار، شعار كسانى است كه در تولد دوم(4) خود، رسول و امام را به ابوّت برگزيدند و با درك اضطرار به وحى و حجّت، از همه تقليدها، تلقينها، هوسها، غريزهها و… جدا شدند و در اين تولد دوباره، رسول و امام را به عنوان مربى خود انتخاب كردند كه: (انا و علىٌّ ابوا هذه الامة).
اين درك از امام و اين آگاهى از حق ولايت ايشان، ما را به مقام ابوّت و در نتيجه خونخواهى آنان مىرساند؛ آن هم نه پدر جسمانى من كه پدر روحانى، مربى، هادى و پيشواى من؛ آن هم پدرى كه (مصباح)، (سفينه)(5) ، (ميزان)(6) ، (وارث)(7) ، (امين)(8) و (اسوه)(9) است و سبب سعادت و رستگارى(10)، امنيت، حفظ، نجات(11)، عزت، قبولى اعمال(12) من و… است.
اين نگاه به امام و آگاهى از شؤون و آثار ولايت آنان، ثمرات و بارهاى زيادى با خود دارد و فاصله گرفتن از آن، ضررهاى جبرانناپذيرى با خود به همراه دارد. از گامهاى اساسى تمامى مراكز فرهنگى و آموزشى، تبيين دقيق اين معنا از امامت – به عنوان ركن ركين اعتقادى انقلاب – است.
6. عزت
(عزّت)، اساس حركت حسينى و مهدوى است و مىتواند اساس سياست راهبردى حكومت دينى در سطح روابط بين المللى باشد. حكومت دينى – به عنوان زمينه ساز دولت كريمه مهدوى – از هرگونه رابطه و مذاكرهاى كه شائبه ذلّت داشته باشد، پرهيز مىكند. منتظر (دولت عزيز) (تعزّ بها الاسلام و اهله)(13) ، خود بايد عزيز باشد. حسين عليه السلام هم مىفرمود: (هيهات منّا الذلة).
7. تنشزدايى
حسين عليه السلام آغاز كننده جنگ نبود – گرچه دشمن در تيررس او بود – چرا كه درگيرى، پس از تبيين و اتمام حجت است؛ آن هم پس از آن كه دشمن آغاز كننده باشد.
منتظران مهدى نيز دو سياست (عزّت) و (تنشزدايى) را با هم دارند.
8. آمادگى
ضرورت درگيرى و نبرد، بايستگى آمادگى و تجهيز را با خود دارد. بايد از الان به فكر عِدّه و عُدّه بود و با تهيه نيرو و اسلحه، در انديشه روز مصاف حق و باطل بود تا اين بار وعده خداوند به دست منتظران تحقّق يابد. آمادگى براى نبرد نهايى، از مهمترين سياستهاى راهبردى حكومتهاى دينى است.
9. جذب نيرو و تبليغ
آن جا كه حسينعليه السلام و مهدىعليه السلام از جذب نيرو و تبليغ دين دست نمىكشند؛ تكليف منتظران و پيروان آنان مشخص است. جذب نيرو و تبليغ در سطح داخلى و خارجى، از تكاليف عمده حكومتهاى دينى، به عنوان زمينه سازان دولت كريمه مهدوى است.
10. اخلاق
فرياد (هل من ناصر) حسينى و مهدوى، همواره به گوش مىرسد بايد اين فرياد را پاسخ گفت؛ اما چگونه؟ اميرالمؤمنينعليه السلام و امام صادقعليه السلام اين چگونگى را پاسخ مىدهند:
(اعينونى بورع واجتهاد و عفة و سداد(14)؛ با پرهيزكارى و تلاش فراوان و پاكدامنى و راستى مرا يارى دهيد).
(من سرّه ان يكون من اصحاب القائم فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر(15)؛ كسى كه دوست دارد، از ياران قائم باشد؛ بايد منتظر باشد و در همان حال، از گناهان اجتناب ورزد و خود را به اخلاق نيكو بيارايد.)
ترويج اخلاق و فضايل اخلاقى، به عنوان راهبردى اساسى در حكومت دينى مطرح است. اين سياست كلان و راهبردى به همراه راه كارهاى اجرايى آن مىتواند به عنوان يك هدف و معيارى براى نقد تمامى ارگانهاى فرهنگى و آموزشى – تبليغى باشد.
11. عنايت بيشتر به زنان
با توجه به نقش زنان در قيام مهدىعليه السلام و حضور آنان در دولت كريمه، بايد براى رشد، اعتلا و بالندگى اين قشر مهم و مظلوم در طول تاريخ، سرمايهگذارى جدى صورت گيرد. به نظر مىرسد تاكنون آن گونه كه شايسته و در خور منزلت زنان است، كارى بايسته براى آنان صورت نگرفته است. هنوز در سطح حوزهها، مراكز علمى – فرهنگى و مديريتهاى ميانى و كلان جامعه، نقش زن در حاشيه است. بايد براى تربيت و تحصيل زنان، سرمايهگذارىهاى اساسى صورت گيرد. غفلت از اين نگاه راهبردى، ضرر و زيانهاى جبران ناپذيرى به انقلاب اسلامى وارد ساخته است. از اين رو تلاش دو چندان و عزمى جزم، جهت جبران اين ضايعه، مىطلبد.
(1) ر.ك: تاريخ دمشق، ابن عساكر، ج 14، ص 216 و نيز ر.ك: ص 224.
(2) بحارالانوار، ج 52، ص 238.
(3) مزمل (73)، آيات 5 – 1.
(4) لن يلج فى ملكوت السماء من لا يولد مرتين(از كلمات حضرت مسيح عليه السلام). به ملكوت آسمان راه نمىيابد؛ مگر كسى كه دو بار متولد شود. تولد اول ما در مُلك است و در اين تولد پدر ما همان پدر شناسنامهاى ما است. با تولد دوم و در آمدن از شكم غريزهها و تقليدها مىتوان به ملكوت آسمان راه يافت و در اين تولدرسول و على پدر ما و مربى ما هستند.
(5) ان الحسين مصباح الهدى و سفينة النجاة.
(6) علىٌ ميزان الاعمال.
(7) اشاره به زيارت وارث كه ائمهعليهم السلام وارث فرهنگ وحىاند و از آن پاسدارى كرده و آن را از دستبرد حوادث حفظ مىكنند.
(8) اشاره به زيارت امين الله.
(9) لكم فىّ اسوة. از سخنان امام حسين عليه السلام.
(10) و فاز الفائزون بولايتكم مفاتيح الجنان، زيارت جامعه كبيره.
(11) ولاية على بن ابىطالب حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى.
(12) بموالاتكم تقبل الطاعة المفترضة مفاتيح الجنان، زيارت جامعه كبيره.
(13) مفاتيح الجنان، دعاى افتتاح.
(14) نهج البلاغه، نامه 45.
(15) منتخب الاثر، ص 497.
ثبت دیدگاه