مکحول از امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمودند:
«به یاد دارندگان از یاران پیامبر، حضرت محمّد صلی الله علیه وآله، میدانند که در بینشان صاحب فضیلتی نیست، جز آن که من در آن فضیلت، سهیم و برترم و من، هفتاد فضیلت دارم که هیچ کدامشان در آنها شریک نیستند».
گفتم:ای امیر مؤمنان! مرا از این فضایل، خبر ده.
فرمود:
« و امّا یازدهم، از پیامبر خدا شنیدم که می فرمود:” ای علی! تو برادر منی و من برادر توام. دست تو در دست من است تا به بهشت درآیی “.
و امّا دوازدهم، از پیامبر خدا شنیدم که می فرمود:” ای علی! مَثَل تو در بین امّت من، چون مَثَل کشتی نوح است. آن که به کشتی درآمد، رستگار شد و آن که از آن جا مانْد، غرق شد “.
و امّا سیزدهم، پیامبر خدا به دست خود، دستارش را بر سرم نهاد و برایم دعای پیروزی بر دشمنان خدا خوانْد و من به اذن خدا عزوجل، آنان را شکست دادم.
و امّا چهاردهم، پیامبر خدا به من فرمان داد که دست بر پستان گوسفندی که شیرش خشک شده بود، بکشم. گفتم:ای پیامبر خدا! تو دست بکش. فرمود:” ای علی! کار تو کار من است ” و من، دست بر آن کشیدم. شیرش به راه افتاد. با آن، پیامبر خدا را نوشاندم. پیرزنی از راه رسید و از تشنگی نالید، او را هم سیراب ساختم. پیامبر خدا فرمود:” من از خدای عزوجل درخواست کردم که دست تو را مبارک سازد و ساخت “.
و امّا پانزدهم، پیامبر خدا به من وصیت کرد و فرمود:” ای علی! جز تو کسی مرا غسل ندهد. به وی گفتم:ای پیامبر خدا! چگونه تو را بچرخانم؟ فرمود:” تو یاری می شوی “. سوگند به خدا! تصمیم به چرخاندن هیچ عضوی نگرفتم، جز آن که چرخانده شد.»[۱]
——————
[۱] الخصال:۱:۵۷۲٫
ثبت دیدگاه