در طول تاریخ همواره یکی از مسایل مهم در جامعه مسلمین، مسأله امامت بوده و هست. شیعیان نیز همیشه و در طی زمان های مختلف، سعی کرده اند که با اصولی که قرآن کریم و اهل بیت (علیهم السلام) به آنها آموخته اند، از طریق پرسشگری و به گونه ای صحیح، امام خویش را بشناسند.
در خصوص امامت امام جواد (علیه السلام) نیز این مطلب به روشنی دیده می شود. اضطرابی که پس از رحلت امام رضا (علیه السلام) در میان شیعیان آن حضرت به وجود آمد، سبب شد تا برخی از آنها به دنبال عبد الله بن موسی، برادر امام رضا (علیه السلام) بروند. ولی از آنجا که شیعه حاضر نبود تا بدون دلیل امامت کسی را بپذیرد، جمعی از شیعیان پیش وی سؤالاتی مطرح کردند و هنگامی که او را از جواب مسایل خود ناتوان دیدند، وی را ترک کردند. با تمام این احوال، بیشتر شیعیان به امامت امام جواد (علیه السلام) گردن نهادند. اگرچه کسانی بودند که مسأله کم سنی را به خود امام جواد (علیه السلام) هم یاد آور شدند، اما عقیده شیعه بر اساس قرآن کریم این است که مسأله نبوّت یحیی بن زکریا در کودکی و رسالت حضرت عیسی در دوران شیرخوارگی، نشان می دهد که علم در حجّت خدا، ولو به سن بلوغ هم نرسیده باشد، بدون آموزش و یادگیری به طور الهی می تواند وجود داشته باشد.
علم امام جواد (علیه السلام) در مناظرات و مجالس پرسش و پاسخی که با مخالفان و یا دانشمندان ادیان و مذاهب دیگر داشتند، نمود بیشتری پیدا کرد. این مجالس بیشتر از طرف مأمون و معتصم ترتیب داده می شد و هدف آنها از ترتیب دادن چنین مجالسی این بود که امام جواد (علیه السلام) در پاسخ دادن مغلوب شود و این موضوع باعث تضعیف ایشان و شیعیانشان گردد. اما در تمامی این مناظرات، نتیجه خلاف آن چیزی بود که مخالفان حضرت توقع داشتند و در پایان مجلس، برتری علمی آن حضرت جلوه بیشتری پیدا می کرد.
به دنبال همین مسأله بود که برتری علمی آن حضرت نه تنها در میان شیعیان که در میان دشمنان ایشان نیز آشکار شده بود. لذا مأمون که مسلّماً از سرسخت ترین دشمنان آن حضرت به شمار می آید، خود به برتری و فضل آن حضرت اعتراف می کند:
هنگامی که مأمون بر آن شد تا دختر خود، امّ فضل را به اجبار به تزویج امام جواد (علیه السلام) در آورد، عبّاسیان بر آشفتند و گمان کردند که ممکن است خلافت از دست بنی عبّاس بیرون شود. لذا گفتند: \”محمّد بن علی کم سن و سال است. نه معرفتی به دین دارد و نه فقهی می داند. خلیفه اجازه بدهد تا تفقّهی در دین پیدا کند و پس از آن هرچه مصلحت دانست درباره آن انجام دهد.\”
مأمون گفت:\” وای بر شما! من این جوان را بیش از شما می شناسم. او از خاندانی است که علمشان الهی است و از الهام خدا سرچشمه می گیرد. پدرانش همواره در علم و ادب از کسب علم و آموزش های معمولی بی نیاز بوده اند. او را با این که سنش اندک است بدان جهت برگزیده ام که برتری او را بر همه اهل فضل و علم محرز می دانم.\”
در نتیجه علم سرشار امام جواد (علیه السلام) به قدری بر همگان واضح و آشکار گردیده بود که ملاکی برای تشخیص حق از باطل شمرده می شد. به همین دلیل شیعیان از یک سو با نصوصی که از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان پیشین (علیهم السلام) در این زمینه رسیده بود و از سوی دیگر با ظهور علم الهی امام جواد (علیه السلام)، توانستند امام خویش را بشناسند. لذا حتی وجود مدّعبان دروغین نتوانست مانع از رسیدن آنان به حق و حقیقت گردد.
ثبت دیدگاه