همانگونه که ذکر شد ، از سرآمدان شاگردان مکتب امام ششم ، هشام بن حکم است که با وجود آن که جوان بود ، بسیار مورد احترام امام صادق (علیه السلام ) قرار داشت . هشام در طول سالیان مختلف عقائد گوناگون و مذاهب مختلف را آزموده و مورد مطالعه قرار داده بود ، اما هیچکدام او را قانع ننموده بودند و سرانجام گمشده خویش را در مذهب اهل بیت رسول خدا و در مکتب امام صادق (علیه السلام ) یافت و لذا زانوی شاگردی در این محضر بر زمین گذارده و از گوشه ای از افق بیکران معارف اهل بیت بهره مند گردید تا جائی که از لحاظ منطق و استدلال روشی تازه را برگزید ، و در مناظره و بحث آزاد بی نظیر بود . دانشمندان گوناگون نیز او را استادی مسلم می دانستند و از مناظره با او بیمناک بودند . او مباحثات و مناظراتی گوناگونی در زمینه های مختلف اعتقادی با افراد گوناگون داشت که می توان به مناظره او با جاثلیق نصرانی ( بزرگ نصاری در آن عصر ) در خصوص عقائد مسیحیت ، مباحثه او با نظام در خصوص جاودانگی در آخرت ، و . . . اشاره نمود . ما به عنوان نمونه ، تنها به ذکر مناظره او با ضِـرار بن عمر در خصوص امامت بسنده می نمائیم . ( ضرار از علمای اهل سنت بود .)
هشام : ای ضرار ، آیا ملاک و میزان ثابت شدن ولایت درباره شخصی ، ظاهر اوست یا باطن او؟
ضرار : ملاک ظاهر اوست ؛ زیرا علم به باطن اشخاص ممکن نیست ؛ مگر از طریق وحی .
هشام : راست گفتی ، پس اینک بگو آیا علی بیشتر از پیامبر دفاع و حمایت کرده است یا خلیفه اول ؟ آیا علی در جبهه های جنگ علیه دشمنان خدا بیشتر شمشیر زده است یا خلیفه اول ؟
ضرار : البته علی بن ابیطالب بیشتر خدمت کرده است اما درجه یقین و معرفت ابوبکر از علی بیشتر بوده است .
هشام : یقین امری است درونی و قلبی و به اعتراف خودت امور باطنی ملاک تشخیص نیست ، و از نظر ظاهر تصدیق کردی که علی بن ابیطالب شایسته مقام ولایت است .
ضرار : بلی ، از نظر ظاهر چنین است .
هشام : آیا می دانی که پیغمبر به علی چنین فرمود : \” تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی مگر آنکه پس از من پیامبری نیست \” (۱) . ؟
ضرار : بله
هشام : آیا رواست که پیامبر درباره کسی این سخن را بگوید که در باطن دارای ایمان (حقیقی ) نیست ؟
ضرار : خیر
هشام : پس ثابت شد آنچه که ملاک امامت است چه از لحاظ ظاهری و چه از نظر باطنی در علی بن ابیطالب بوده است ولی هنوز برای پیشوای تو هنوز حتی از نظر ظاهرهم چیزی ثابت نشده است والحمدلله . \” (۲)
و هشام جرعه نوشی از مکتب امام صادق (علیه السلام ) است ، پس افق دانش معلم این علوم تا به کجاست ؟ خدا می داند و بس . . . (۳)
___________________________________
پاورقیها:
۱- این حدیث در کتب مختلف و مهم فرق مختلف اسلامی ذکر شده و مورد اتفاق مسلمین است که به عنوان نمونه می توان به موارد زیر از کتب تراز اول شیعه و سنی می باشند ، اشاره نمود:
منابع شیعه : شیخ مفید در إرشاد ، جلد ۱ ، صفحه ۸ – شیخ کلینی در کافی ، جلد ۸ ، صفحه ۱۰۶ و . . .
منابع اهل تسنن : صحیح البخاری ، جلد ۵ ، صفحه ۲۴ – ناشر : دار إحیاء التراث العربی – بیروت / صحیح مسلم جلد۴ ، صفحه ۱۸۷۰ ، حدیث ۲۴۰۴ – ناشر : دارالفکر ـ بیروت ـ ۱۳۹۸ هـ
۲- به نقل از کتاب \” فصول \” ، تألیف سید مرتضی از علمای بزرگ شیعه در سده چهارم واز شاگردان مبرز شیخ مفید
۳- اصل این متن برگرفته از کتاب \” هشام بن الحکم مدافع حریم ولایت \” ، تألیف سید احمد صفائی می باشد که با توجه به منابع دیگر و قسمتهای گوناگون همین کتاب ، مطالبی بدان افزوده شده است .
ثبت دیدگاه