دیدن روی تو چشم دگری می خواهد
﴿ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَى اللّهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ
وَ سَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیبِ وَ الشَّهَادَةِ
فَینَبِّئُکمْ بِمَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴾
دیدن روی تو چشم دگری می خواهد
باز همان داستان قدیمی را با نگاهی دیگر مرور میکنیم:
مردِ عالِمی شاگردانی داشت که در میان آنها تنها به یکی دل بسته بود. شاگردان سبب این محبت را از استاد پرسیدند، گفت: فردا هر یک مرغی بستانید و در قربانگاه خلوتی سرش ببُرید که هیچ کس آنجا نباشد؛ آن گاه مرغ را به مکتبخانه آورید. فردا هریک از شاگردان به اطاعت استاد، مرغ کشتهای را با خود آوردند و آن شاگرد ِتیزهوش مرغی زنده. استاد سبب ِزنده نگاه داشتن مرغ را از او پرسید. گفت: به هر خلوتی رفتم که تیغ به گلویش بکشم، خدا را حاضر و ناظر دیدم و به ناچار از کشتن صرف نظر کردم؛ پس شاگردان علت محبوبیت او دانستند.
اما داستان به همین جا ختم نمیشود؛ خدا میبیند؛ ولی…
چشمان دیگری نیز در میان من و شما مأمور به دیدناند؛
چشمانی که شاهد اعمال ما هستند.
به این داستان دقت کنید:
عبدالله، روغن فروشی بود که مدتی در خدمت امام رضا علیهالسلام مجاور بود. او یک بار که به محضر ایشان شرف یاب شد، عرض کرد: برای خود و خانوادهام از شما التماس دعا دارم.
حضرت فرمودند:«آیا (فکر میکنی) من شما را دعا نمی کنم؟! همانا اعمال شما هر روز و شب بر من نمایانده میشود.»
عبدالله گفت: پذیرفتن این مطلب (که امام بر همهی اعمال ما آگاه است) بر من سنگین آمد. حضرت فرمودند:
آیا در کتاب خدای عزوجل نمیخوانی: ﴿ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَى اللهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ المُؤْمِنُونَ﴾[1]: ﴿ و بگو: عمل کنید که خدا و رسولِ او و مؤمنان عمل شما را میبینند.﴾
سپس حضرت فرمودند:« قسم به خدا منظور از مؤمنان (در این آیه)، علی بن ابیطالب علیهماالسلام است.»[2]
بر اساسِ این آیه، مؤمنان – که همانا امامانِ معصوماند- اعمالِ ما را مینگرند.
یکی از شیعیانِ زمان امیرالمؤمنین علیهالسلام به نام رمیله میگوید:
سخت بیمار شده بودم. نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام رفتم. ایشان به من فرمودند:
« ای رمیله! هیچ مؤمنی بیمار نمیشود؛ مگر اینکه ما هم به خاطر ِبیماری او بیمار میشویم و غمگین نمیشود؛ مگر آنکه ما هم غمگین میشویم و دعایی نمیکند؛ مگر آنکه به دعای او آمین میگوییم و سکوت نمیکند؛ مگر آنکه ما برایش دعا میکنیم.»
عرض کردم: ای امیرمؤمنان! فدایت گردم، این مربوط به کسانی است که با شما در این مکان هستند. آن کسانی که در اطراف زمین اند چهطور؟
فرمودند:« ای رمیله! هیچ مؤمنی در شرق و غرب زمین از ما غایب نیست.»[3]
بر این اساس، امامِ معصوم اعمالِ انسانها را در همهی نقاط زمین مشاهده میکند.
امام زمان علیهالسلام در نوشتهای به شیخ مفید رحمهالله فرمودند:
« ما به آنچه بر شما میگذرد احاطه علمی داریم و هیچ یک از خبرهای شما از ما پوشیده نیست… ما نسبت به رعایت حال شما کوتاهی نمیکنیم و یاد شما را فراموش نمیکنیم.»[4]
با این که امام عصر علیهالسلام غایب از چشم مردماند، به شرق و غرب عالم آگاهی دارند و نسبت به مؤمنان توجه خاصی میکنند.
با این وجود تنها عدهی کمی هستند که این حضور فراگیر امام را به گونهای احساس کنند که خود را در حضور امام بیابند و از انجام گناه شرم کنند.
چه بسیار افرادی که از انجام گناه در حضورِ کودکی احساس شرم میکنند؛ اما غافلاند که خدا و رسول و ائمه علیهمالسلام در همان حال نظارهگر عملِ آنها می باشند!
چه کنیم که این حال در ما ایجاد شود که حضور امام غایب را بیش از پیش احساس کنیم؟
حدیث زیر، راهی فرا روی ما مینهد:
امام سجاد علیهالسلام به ابو خالد کابلی میفرمایند:
« ای ابو خالد! همانا اهل زمانِ غیبتِ او (حضرت مهدی علیهالسلام) که اعتقاد به امامتش دارند و در انتظار ظهورش هستند، از مردمِ همهی زمانها بهترند؛ زیرا خدای تبارکوتعالی چنان عقل و فهم و معرفتی به آنها عنایت فرموده که غیبت برای آنها به منزلهی دیدار حضوری شده است…»[5]
آری! تنها باید به خودِ آن حجت خداوند توسل کرد که چشم عقل و فهم ما را بینا کند تا ایشان را حاضر و ناظر ببینیم.
ابوبصیر از شیعیان امام باقر علیهالسلام میگوید:
با حضرت باقر علیهالسلام داخل مسجد شدیم و مردم در حالِ آمدوشد بودند. حضرت فرمودند:
« از مردم سؤال کن آیا مرا میبینند.»
هرکس از آنجا رد می شد از او میپرسیدم: آیا ابوجعفر علیهالسلام را ندیدی؟ میگفت: نه، و متوجه حضور امام نمیشد. تا اینکه ابوهارون نابینا وارد شد. گفتم: آیا ابو جعفر علیهالسلام را ندیدی؟ گفت: مگر نه همین است که اینجا ایستاده؟ گفتم: از کجا دانستی؟ گفت: چهطور ندانم در حالی که او نوری درخشنده و تابناک است.[6]
آری! احساس ِحضور امام زمان علیهالسلام چشم دگری میخواهد:
دیدن روی تو چشم دگری میخواهد دلم از آتشِ مهرت شرری میخواهد
باید از هر دو جهان بیخبرش گردانی هرکه از کوی وصالت اثری میخواهد
تا مگر تیر دعایم به اجابت برسد ناله از سوز و نوایم اثری میخواهد
لب خندان تو را دیدن و لبخند زدن چشمِ گریانِ زِگُل پاکتری میخواهد
دلم سخت گرفتار توست؛ میخواهم از این پس در هوای جانفزای حضور تو نفسی تازه کنم و با تمامِ وجود حضور پدرانهات را احساس کنم.
ای مولای من! برای رسیدن به شیرینی احساس حضورت کمکام کن!
ثبت دیدگاه