سپس او گفت: آیا اجازه مىدهى که از روى آن نسخهاى بردارم؟ گفتم: اى پسر رسول خدا! آیا در آنچه که از خود شماست اجازت مىخواهى؟ پس یحیی گفت: هم اکنون بر تو ارائه خواهم کرد صحیفهاى از دعاى کامل را از آنچه پدرم از پدرش حفظ فرموده و به من در مورد نگاهداشتن و بازداشتن آن از نا اهلان سفارش نموده است.
سپس یحیى جامه دانى را خواست و صحیفه قفل خورده مهر کردهاى را از آن خارج کرد و مهر آن را نظاره کرد و بوسید و گریه کرد. آنگاه مهر را شکست و قفل را باز کرد، سپس صحیفه را گشود و بر چشم خود گذاشت و بر چهره خود مالید و گفت: به خدا قسم اى متوکل! اگر نبود مطلبى که در رابطه با کشته شدن و به دار آویخته شدن من از پسر عمویم نقل کردى، بدون شک این صحیفه را به تو نمىدادم. ولى من مىدانم که گفتار حضرت صادق (علیه السّلام) حق است و آن را از پدرانش گرفته و به زودى صحت آن روشن خواهد شد. لذا من ترسیدم که چنین علمى بدست بنى امیه افتد و آن را از دیدهها بپوشانند و در گنجینههاى خویش براى خود ذخیره کنند. از این رو آن را بگیر و مرا نسبت به حفظ آن، خاطر جمع کن و منتظر باش تا چون خداوند در کار من و این قوم حکم خود را جارى سازد، این صحیفه را که امانت من در نزد تو است به دو پسر عمویم محمد و إبراهیم(۱) برسان، که آن دو نفر پس از من در این کار جانشینان من هستند.
متوکل گوید: من صحیفه را گرفتم و چون یحیى بن زید به شهادت رسید، به مدینه رفتم و امام صادق (علیه السّلام) را زیارت کردم و قصه یحیى را براى آن جناب گفتم. آن حضرت گریست و به شدّت بر یحیى اندوهگین شد و فرمود: …اکنون آن صحیفه کجاست؟ گفتم: اینک این همان صحیفه است. آنگاه آن را باز کرد و فرمود: به خدا قسم این خط عمویم زید و دعاى جدّم على بن الحسین (علیهما السلام) است. سپس به فرزندش فرمود: اى اسماعیل! بر خیز و آن دعا که تو را به حفظ و نگهداریش امر کردم، بیاور. پس اسماعیل برخاست و صحیفهاى را که گویى همان صحیفهاى بود که یحیى بن زید به من داده بود، بیرون آورد. پس حضرت صادق (علیه السّلام) آن را بوسید و بر چشم خود نهاد و فرمود: این خط پدرم و املاء جدم (امام سجاد (علیه السلام)) در حضور من است.
در این هنگام عرض کردم: اى پسر رسول خدا! اگر مصلحت بدانید، آن را با صحیفه زید و یحیى مقابله نمایم. پس اجازه داد و فرمود: تو را براى این عمل شایسته دیدم. پس من آن دو را مقابله کردم و دیدم که هر دو یکى است و حتى در یک حرف هم اختلافى بین آن دو ندیدم….
متوکل گوید: آنگاه حضرت صادق (علیه السّلام) دعاهاى صحیفه را بر من املاء کرد و آن ۷۵ باب بود که ۱۱ باب آن از حافظهام رفت و ۶۴ باب آن را حفظ نمودم…
اما آیا حقیقتا این چنین کتابی، تنها کتاب دعاست؟ یا آنکه رسالتهای دیگری را نیز به دوش دارد؟
پاورقی:
۱- محمد و ابراهیم فرزندان عبد الله بن حسن بن حسن بن على (علیهما السلام) می باشند.
ثبت دیدگاه