حدیث
سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است

پنجشنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ Thursday, 28 March , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1978 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 187×
پ
پ

پیرمرد نصرانى، عمرى کار کرده و زحمت کشیده بود. اما ذخیره و اندوخته ‏اى نداشت. آخر کار نابینا هم شده بود. پیرى و کورى همه با هم جمع شده و جز گدایى راهى برایش باقى نگذارده بود؛ کنار کوچه می ایستاد و گدایى مى‏کرد. مردم هم ترحم مى‏کردند و به عنوان صدقه، پشیزى به او مى‏دادند و او از همین راه بخور و نمیر به زندگانى ملالت‌بار و سخت خود ادامه مى‏داد.

تا روزى خلیفه مسلمین امیرالمؤمنین على بن ابى طالب (علیه السلام) از آن جا عبور کرد و او را به آن حال دید. از همراهان خود در مورد پیرمرد پرس و جو کرد و آن‌ها شرایط و سابقه‌ی او را شرح دادند.

على (علیه السلام) به همراهان خود فرمود:

 “عجب! تا وقتى که توانایى داشت از او کار کشیدید و اکنون او را به حال خود گذاشته ‏اید؟! سوابق این مرد حکایت مى‏کند که در مدتى که توانایى داشته، کار کرده و خدمت انجام داده‌است. بروید از بیت‌المال به او مستمرى بدهید.(۱)

(برگرفته از کتاب “داستان راستان” تالیف: “استاد شهید مرتضی مطهری” (با تلخیص))

پایگاه اسلامی – شیعی رشد


پاورقی:

۱ـ مرَّ شیخ مکفوف کبِیر یسأَل فقال أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ ما هذا قالوا یا أَمیرالمؤمنِین نصرانیّ فقال أَمیرالْمؤمنِین استعملْتموه حتَّى إِذا کَبِرَ و عجز منعتموه أَنفقوا علیه من بیت المال. (وسائل الشیعه، جلد ۱۵، صفحه ۶۶)

پیشنهاد گروه فرهنگی امیدواران
محبان امیرالمؤمنین علی علیه السلام بخوانند

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.