حدیث
سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است

پنجشنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ Thursday, 28 March , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1978 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 187×
پ
پ

17. رجعت حسين عليه السلام در دولت مهدى عليه السلام

امام محمد باقر عليه السلام مى‏فرمايند: امام حسين‏عليه السلام شب عاشورا به اصحابش فرمود:(… فابشروا بالجنة، فوالله انما نمكث ماشاء الله تعالى بعد ما يجرى علينا، ثم يخرجنا الله و ايّاكم حين يظهر قائمنا فينتقم من الظالمين، و انا و انتم نشاهدهم فى السلاسل و الاغلال و انواع العذاب و النكال…؛ بشارت باد شما را به بهشت، به خدا قسم كه بعد از آنچه بر ما جارى شود، مكث خواهيم كرد آن قدر كه خداى تعالى خواسته باشد، پس بيرون مى‏آورد ما و شما را در آن هنگامى كه قائم ما ظاهر شود، پس انتقام خواهد كشيد از ظالمان، و ما و شما مشاهده خواهيم كرد ايشان را در سلاسل و اغلال و گرفتار به انواع عذاب و نكال…)(1)

و امام حسين عليه السلام در روز عاشورا، دوباره از (رجعت) خود سخن گفته، مى‏فرمايد: (من اولين كسى خواهم بود كه زمين شكافته مى‏شود و رجعت مى‏كنم).(2)

18. حسين عليه السلام در سوگ مهدى عليه السلام

امام صادق‏عليه السلام درباره آيه شريفه (ثم رددنا لكم الكرة عليهم)(3) مى‏فرمايد: (مقصود زنده شدن دوباره امام حسين عليه السلام و هفتاد تن از اصحابش در عصر امام زمان است؛ در حالى كه كلاه‏خودهايى طلايى بر سر دارند و به مردم، رجعت و زنده شدن دوباره حضرت حسين‏عليه السلام را اطلاع مى‏دهند تا مؤمنان به شك و شبهه نيفتند).

امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: (حسين‏عليه السلام با اصحابش مى‏آيند و هفتاد پيامبر آنان را همراهى مى‏كنند؛ چنان كه همراه موسى عليه السلام هفتاد نفر فرستاده شدند. آن‏گاه حضرت قائم‏عليه السلام انگشتر را به وى مى‏سپارد و امام حسين‏عليه السلام غسل و كفن، حنوط و دفن حضرت قائم را بر عهده مى‏گيرد).(4)

19. مهدى عليه السلام و زنده نگه‏داشتن ياد عاشورا

در اين باب، داستان‏هاى متعددى است كه از ميان آنها، داستان علامه بحر العلوم(5)، گواه خوبى بر عشق و علاقه وافر حضرت حجت‏عليه السلام به عزادارى و زنده نگه داشتن ياد عاشورا و شهداى كربلا است.

20. مهدى عليه السلام و سفارش به زيارت عاشورا

محدث نورى رحمه الله حكايت سيد رشتى را چنين نقل مى‏كند كه حضرت به سيد دستور خواندن نافله (خصوصاً نافله شب)، زيارت جامعه و زيارت عاشورا را مى‏دهد و بعد از آن مى‏فرمايد: شما چرا نافله نمى‏خوانيد؟ نافله، نافله، نافله! شما چرا عاشورا نمى‏خوانيد؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا! و بعد فرمود: شما چرا جامعه نمى‏خوانيد؟ جامعه، جامعه، جامعه!(6)

21. مهدى عليه السلام در سوگ حسين‏عليه السلام

علامه امينى رحمه الله در الغدير(7) مى‏گويد: در ميان اصحاب ما مشهور است كه در هر مجلسى قصيده ابن عرندس خوانده شود، موجب تشريف فرمايى حضرت بقية الله – روحى له الفداه – به آن مجلس مى‏شود. ما براى تيمن و تبرك چند بيت اين قصيده را ذكر مى‏كنيم.

ايقتل ظمْآناً حسين بكربلا

و فى كلّ عضو من انامله بحر

و والدهُ الساقى على الحَوْض فى غدٍ

و فاطمة ماء الفرات لها مهر

فوالهف نفسى للحسين و ما جنى

عليه غداة الطف فى حربه الشمر

22. مصيبت حسين‏عليه السلام و تعجيل در فرج

صاحب مكيال المكارم مى‏گويد: يكى از دوستان صالحم برايم نقل كرد كه مولايمان حضرت حجت عليه السلام را در خواب ديدار كرده بود و حضرتش سخنى فرموده بود كه مضمونش اين است: (انى لادعوا لمؤمن يذكر مصيبة جدى الشهيد، ثم يدعو لى بتعجيل الفرج و التأييد؛ همانا من براى هر شيعه‏اى كه مصيبت جد شهيدم را ياد كند و سپس براى تعجيل فرج و تأييد (امر من) دعا كند، من (نيز) براى او دعا خواهم كرد).(8)

23. سختى مصيبت

مصيبت حسين عليه السلام سخت‏ترين مصيبت‏ها است:

(…فرزند تو به مصيبتى گرفتار مى‏شود كه مصيبت‏ها در كنار آن كوچك خواهد بود)(9).

(لا يوم كيومك يا اباعبداللَّه)(10).

مهدى عليه السلام نيز مصيبتش طولانى و محنتش شديد است. او شاهد همه رنج‏ها و مصيبت‏هايى است كه بر تمامى انسان‏ها و فرد فرد شيعيانش وارد مى‏شود:

(انا غير مهملين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم…؛(11) ما در رسيدگى و سرپرستى شما كوتاهى و اهمال نكرده و ياد شما را از خاطر نبرده‏ايم.)

24. اصلاح‏گرى

امام حسين‏عليه السلام و مهدى‏عليه السلام دو اصلاح‏گر سترگ‏اند. حسين‏عليه السلام مى‏گويد: (انما خرجت لطلب الاصلاح).

در مورد مهدى نيز آمده است: (ليصلح الامة بعد فساده(12)؛ خداوند به وسيله حضرت مهدى‏عليه السلام اين امت را پس از آن‏كه تباه شده‏اند، اصلاح مى‏كند).

25. بيعت نكردن با طاغوت

امام حسين‏عليه السلام مى‏فرمايد: (لا واللَّه لا اعطيكم اعطاء الذليل و لا افرّ فرار العبيد؛ نه به خدا قسم دستم را از روى خوارى و ذلّت به شما ندهم و مانند بردگان فرار نمى‏كنم.)

مهدى‏عليه السلام نيز بيعت هيچ طاغوتى را به گردن ندارد.

(ما منّا احدٌ الاَّ و يقع فى عنقه بيعة لطاغية زمانه الاّ القائم… لئلا يكون لاحد فى عنقه بيعة اذا خرج ذاك التاسع من ولد اخى الحسين؛(13) هر كدام از ما (اهل بيت‏ عليهم السلام) در زمان خود بيعت حاكمان و طاغوت‏هاى زمان را (از روى تقيه) به عهده داريم، مگر قائم… تا هنگامى كه قيام مى‏كند بر گردنش بيعت حاكمى نباشد او نهمين فرزند برادرم حسين است.)

26. آرزوى شهادت در ركاب حسين‏عليه السلام و مهدى‏عليه السلام

دو آرزو در روايات ما مطلوب است؛ يكى بودن در كربلا و شهادت در ركاب حسين و ديگرى فيض جهاد و شهادت در ركاب امام مهدى‏عليه السلام:

(يا ليتنى كنت معكم فافوز فوزاً عظيما)(14).

(للهم انى اجدّد له فى صبيحة يومى هذا… و اجعلنى من انصاره… و المستشهدين بين يديه… فاخرجنى من قبرى مؤتزراً كفنى شاهراً سيفى…)(15).

دوم. تحليل ها

1. عاشورا، پشتوانه فرهنگى انتظار

فرهنگ (عاشورا)، زمينه‏ساز فرهنگ (انتظار) است. (انتظار) ادامه عاشورا است و چشم به راه حسين ديگرى نشستن در كربلايى به وسعت جهان.

فرهنگ (عاشورا) آن چنان در روح انسان‏ها، رسوخ كرده و آتش عشقش، شراره‏اى در دل‏ها انداخته كه بدون ترديد، مؤثرترين و پايدارترين عنصر فرهنگ‏ساز، براى شيعيان و تمامى انسان‏هاى آزاده عالم است. به گفته امام راحل رحمه الله: (ما هر چه داريم از محرم و صفر داريم).

2. اشتراك در اهداف

هدف مهدى عليه السلام، نجات انسان‏ها از بردگى فكرى و برداشتن زنجيرهاى اسارت از آنان است.

امام باقر عليه السلام مى‏فرمايد: (اذا قام القائم ذهب دولة الباطل؛ هنگامى كه قائم قيام كند، هر آينه باطل از بين مى‏رود).(16)

هدف امام حسين عليه السلام نيز در زيارت (اربعين) چنين بيان شده است:

(و بذل مهجة فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضالة؛ خون خود را تقديم تو كرد، تا انسان‏ها را از نادانى و گمراهى رهايى بخشد).

پس هدف هر دو، احياى دين و جلوگيرى از انحطاط ارزش‏ها است.

3. مشابهت در زمانه

حسين عليه السلام زمانه خود را چنين توصيف مى‏كند: (الا ترون انّ الحق لايعمل به و انّ الهوى لايترك عنه؛ آيا نمى‏بينيد كه به حق عمل نمى‏شود و از باطل خوددارى نمى‏گردد)،(17) (فان السنة قد اميتت و انّ البدعة قد احييت؛ همانا در شرايطى هستيم كه سنت پيامبر، از بين رفته و بدعت‏ها زنده شده است). (و على الاسلام السلام اذا قد بليت الامة براعٍ مثل يزيد؛ اگر حاكم امت، فردى همچون يزيد باشد، پس بايد فاتحه اسلام را خواند).

پیشنهاد گروه فرهنگی امیدواران
شناخت امام زمان علیه السلام، تنها راه سعادت - بخش چهارم

زمانه مهدى عليه السلام نيز چنين است: (يعطف الهوى على الهدى، اذا عطفوا الهدى على الهوى و يعطف الرأى على القرآن، اذا عطفوا القرآن على الرأى… و يحيى ميّت الكتاب والسنة؛ چون مهدى قيام كند، خواهش‏هاى نفسانى را به هدايت آسمانى، باز گرداند؛ پس از آنكه رستگارى را به هواى نفس بازگردانده باشند. آرا و افكار را پيرو قرآن كند، پس از آنكه قرآن را تابع رأى خود گردانده باشند… پس مهدى به شما نشان خواهد داد كه روش عادلانه در حكومت، چگونه است و آنچه را كه از كتاب و سنت متروك مانده، زنده خواهد ساخت).(18)

زمانه مهدى عليه السلام و حسين عليه السلام، در انحراف فكرى، فساد اجتماعى، رواج بى‏دينى و بدعت در سطح جهانى، مشابه يكديگر است.

مشابهت در زمانه، ابعاد متعددى دارد؛ از تبليغات جبهه باطل گرفته تا حاكميت خلفاى جور و غربت دين در عرصه زندگى و جامعه. تبليغات بنى‏اميه و معاويه عليه اهل بيت‏عليهم السلام و امام حسين عليه السلام(19)، شباهت زيادى به تبليغات كشورهاى استكبارى و صهيونيست‏ها، عليه ايران اسلامى دارد.

4. مشابهت در ياران

ياران حسين عليه السلام بهترين ياران و فدايى او بودند. آنان از معرفت، محبت، اطاعت و تسليم نسبت به امام خود و سبقت در اجراى خواسته‏ها و فرامين او برخوردارند و در عبادت، صداقت، اخلاص و شجاعت يگانه دوران بودند.

ياران مهدى عليه السلام نيز چنين‏اند: (هم اطوع له من الامة لسيدها؛ آنها مطيع‏تر از كنيز نسبت به مولاى خود هستند).(20)

(كدّادون جاحدون فى طاعته؛(21) ياران مهدى عليه السلام در فرمانبردارى از حضرتش، بسيار كوشا و مصمم‏اند).

(لهم يسبهم الاولون و لايدركهم الآخرون؛(22) آنان) در شايستگى‏ها و امتيازات بر اوج رفيعى‏اند (نه از نسل‏هاى گذشته، كسى از آنان پيشى گرفته و نه از آيندگان، كسى به مقام والاى آنان مى‏رسد).

(رهبان بالليل ليوث بالنهار، كَاَنَّ قلوبهم زبر الحديد؛ عابدان شب و شيران روزند، (در شجاعت) قلوبشان همچون پاره‏هاى آهن است).(23)

5. ضرورت درگيرى و نبرد

درگيرى بين حق و باطل، ايمان و كفر، يك ضرورت است؛ چون حقيقت (ايمان)، حركت و رويش و خصلت (كفر) ايستادگى و ماندگى است.

ساده انديشى است اگر گمان شود، مسائل و مشكلات، تنها با گفت‏وگو حل مى‏شود. بايد به فكر پس از گفت‏وگو هم بود كه اگر زير بار حق نرفتند و يا خواستند بر ظلم خود باقى بمانند، چه بايد كرد؟ پس از گفت‏وگو و دو گروه شدن، مخاصمه و درگيرى هم هست يا نه؟ (فاذا هم فريقان يختصمون…)(24). به راستى آيا مشكل اسرائيل و فلسطين، با گفت‏وگو حل مى‏شود؟ آيا آمريكا باگفت‏وگو حاضر است، از خوى استكبارى خود دست بردارد؟

نبرد حسين عليه السلام و يزيد، جنگ مهدى عليه السلام و مستكبران، نبرد حق و باطل است؛ يكى در محدوده كربلا و ديگرى در وسعت همه زمين.

امام باقر عليه السلام مى‏فرمايد: (ليس شأنه الا السيف؛(25) او فقط شمشير را مى‏شناسد).

امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: (يكفّون سيوفهم حتى يرضى الله عزّ وجلّ؛(26) ياران قائم شمشيرهاى خويش را بر زمين نمى‏نهند تا اين كه خداى عز وجل راضى شود).

6. منتظران مهدى عليه السلام، پرورش يافتگان مكتب عاشورا

ياران مهدى عليه السلام، همه عاشورايى‏اند و در مكتب حسين عليه السلام پرورش يافته و باليده‏اند.

كسانى مى‏توانند در ركاب مهدى‏عليه السلام باشند و امام حق را يارى رسانند كه در مكتب (عاشورا) آبديده شده و معيار جنگ و صلح را از او آموخته باشند كه حسين‏عليه السلام خود معيار سلم و حرب و تولاّ و تبرّا است.

7. سختى و مشكلات راه

امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: (قيام امام زمان عليه السلام نشانه هايى دارد). راوى پرسيد: آنها چيستند؟ امام صادق عليه السلام فرمود: (ذلك قول الله عزوجل و لنبلونكم بشى‏ء من الخوف و الجوع(27) لو قد خرج قائمنا، لم يكن الا العَلَق و العَرَق و القوم على السروج؛(28) اين سخن خداوند است كه (شما را با گرسنگى و ترس آزمايش مى‏كند)؛ هنگامى كه قائم ما قيام كند، خون است و عرق ريختن و سوار بر مركب‏ها بودن در ميدان‏هاى مبارزه).


پاورقی


(1) گزيده كفاية المهتدى، ص 105 و 106، ح 19.

(2) بحار الانوار ج 53، ص 62 ؛ ايقاظ، ص 352؛ فوز اكبر، ص 36.

(3) اسراء، 6.

(4) ايقاظ، ص 368.

(5) ر.ك: مجله انتظار، شماره 2، ص 188 و نيز ر.ك: صالحان صالح، ص 187 و خلاصه العبقرى الحسان، صص 242 219 187 110 34 و پادشه خوبان و سوگمندان ولايى.

(6) النجم الثاقب، ص 60، مفاتيح الجنان بعد از زيارت جامعه.

(7) الغدير، ج 7، ص 14.

(8) مكيال المكارم، ج 2، ص 46.

(9) بحارالانوار، ج 46، ص 245، به نقل از مكيال المكارم.

(10) همان، ج 45، ص 18.

(11) احتجاج طبرسى، ج 2، ص 596.

(12) بحارالانوار، ج 51، ص 83 (به نقل از رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله).

(13) بحارالانوار، ج 51، ص 132 و نيز ر.ك: همان، ص 135 و كمال الدين، ص 480.

(14) مفاتيح الجنان، زيارت مطلقه امام حسين عليه السلام.

(15) همان، دعاى عهد.

(16) كافى، ج 8، ص 278.

(17) تحف العقول، ص 245.

(18) نهج البلاغه، خ 138.

(19) تبليغات بنى‏اميه تا آن جا بود كه مردم شام، بنى‏اميه را اهل‏بيت پيامبر مى‏دانستند. عبدالله بن على وقتى از شام برگشت، گفت: انهم ما علموا لرسول الله قرابة و لااهل بيت يرثونه غيربنى‏امية. مسعودى نيز در مروج الذهب (ج 3، ص 44) نقل مى‏كند: (از يكى از بزرگان اهل شام كه اهل رأى و عقل بود سؤال شد: ابوتراب كيست كه اين خطيب او را لعن مى‏كند؟ جواب داد: من فكر مى‏كنم يكى از دزدان فتنه‏انگيز باشد.

ابن‏ابى‏الحديد، از امام باقر عليه السلام نقل مى‏كند: سخت‏ترين زمان براى شيعيان ما زمان معاويه بود كه در هر شهرى آنها را مى‏يافتند به قتل مى‏رساندند و دست و پاى آنها را مى‏بريدند تا در زمان حاكميت عبيدالله بن زياد و حجاج در كوفه كه مردم بيشتر دوست داشتند به آنها كافر و زنديق بگويند تا شيعه على عليه السلام. (زمينه‏هاى قيام امام حسين عليه السلام، ص 250).

(20) بحارالانوار، ج 52، ص 308.

(21) همان، ص 311.

(22) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام، ج 3، ص 100 (به نقل از مستدرك حاكم، ج 54 4).

(23) بحارالانوار، ج 52، ص 386.

(24) نمل (27)، آيه 45.

(25) الغيبة، نعمانى، ص 233.

(26). بحارالانوار، ج 52، ص 27.

(27) كمال الدين، ج 2، ص 694.

(28) بحار الانوار، ج 52، ص 59 (امام رضا عليه السلام).

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.