حدیث
سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است

سه شنبه, ۲۹ اسفند , ۱۴۰۲ Tuesday, 19 March , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1978 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 187×
قضاوت با خودمان
۰۹ خرداد ۱۳۸۹ - ۲۱:۵۴
پ
پ

شاید تا کنون برایمان پیش آمده باشد که برای به انجام رساندن بعضی کارها یا حتی گذران عادی زندگی درگیر هزینه‌ها و زحمات بی‌مورد بشویم و نه تنها خودمان بلکه دیگران را هم به مشکل بیاندازیم. جالب است که وقتی دقیقتر نگاه می‌کنیم، می‌بینیم بعضی از این دردسرها اصلاً ریشه حقیقی ندارد و صرفاً به خاطر یک فرهنگ و هنجار ناصحیح حاکم بر جامعه ایجاد شده و ناخواسته، ما و زندگیمان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

عبدالرحمن بن عوف مرد ثروتمندى بود که مطابق راه و رسم جاهلیت، مهریه(1) سنگین را دلیل بر شخصیت زن و موقعیت ممتاز شوهر مى‌پنداشت. روزی عبدالرحمن پیش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت:

\”اگر فاطمه را به همسرى من درآورى، صد شتر که بار همه آنها پارچه‌هاى گران‌قیمت مصرى است به اضافه ده هزار دینار طلا مهریه او مى‌کنم!!\”

پیامبر در پاسخ این خواستگارى فرمودند:

\”فکر می‌کنی من بنده پول و ثروتم که با پول و ثروت مى‌خواهى به من فخر بفروشى؟\”

غیر از عبدالرحمن، مردان زیادى از اصحاب شاخص پیامبر به خاطر کمالات فاطمه (علیها السلام) و انتسابش به شخص پیامبر از یک سو و شرافت خانوادگی‌اش از سوی دیگر، به خواستگارى او آمدند. اما همگی جواب رد شنیدند، چرا که به فرموده پیامبر، امر ازدواج فاطمه (علیها السلام) به دست پروردگار بود.(2) سرانجام با نزول فرشته وحی پیامبر از طرف خداوند مأمور شدند که ایشان را به همسرى على بن ابیطالب (علیه السلام) درآورند.(3)

درست است که این ازدواج آسمانى است، اما به طور خاص شخصیت فاطمه (علیها السلام) و کلاً احترام و آزادى زنان در انتخاب همسر ایجاب مى‌کرد که پیامبر بدون مشورت با ایشان اقدام به این کار نکند. علیرغم اینکه فاطمه (علیها السلام) خواستگاران زیادی داشت، اما در مورد هیچ کدام روی موافق نشان نداده بود. این بار نیز پیامبر موضوع را با ایشان در میان گذاشت و از خصوصیات خواستگار جدید برای ایشان تعریف کرد. على بن ابیطالب (علیه السلام) کسی بود که دستش از مال و ثروت دنیا کوتاه بود و از معیارهاى عصر جاهلى چیزى نداشت، اما تمام وجودش مملو از ایمان و ارزشهاى اصیل اسلامى بود. این بار بر خلاف دفعه‌های گذشته فاطمه (علیها السلام) موافقت کرد. پس از اطلاع از موافقت فاطمه (علیها السلام)، پیامبر رو به على (علیه السلام) کرد و فرمود:

پیشنهاد گروه فرهنگی امیدواران
طواف به نيابت از حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها

\”چیزى دارى که مهریه همسرت قرار دهى؟\” عرض کرد:

\”پدر و مادرم به فدایت، شما از زندگى من به خوبى آگاهی که جز «شمشیر» و «زره» و «شتر» چیز دیگرى ندارم.\”

پیامبر که یکی از معیارهای برتری زنان را کم بودن مهر آنها می‌دانست،(4) رو به علی (علیه السلام) کرد و فرمود:

\”حق با توست، شمشیرت به هنگام کارزار با دشمنان اسلام مورد نیاز است. با شتر نیز باید نخلستان را آب دهى، و در مسافرت‌ها از آن استفاده کنى. بنابراین تنها زره را مى‌توانى مهریه همسرت بنمایى و من دخترم فاطمه را در برابر همین زره به عقد تو درآوردم!\”

پیامبر دستور دادند زره على (علیه السلام) را بفروشند و پول آن را نزد ایشان آورند. سپس آن پول را سه قسمت کردند، قسمتى را به بلال دادند، تا از آن عطرى خوشبو تهیه کند، و دو قسمت دیگر را براى تهیه وسائل زندگى و لباس تعیین فرمودند. پیداست وسائلى که می‌توان با این پول ناچیز در آن زمان خرید چقدر ساده و ارزان قیمت بوده است!(5)

مهریه اندک فاطمه (علیها السلام) و مصرف آن برای تهیه جهیزیه و لوازم و امکانات مورد نیاز زندگی بالاترین سرمشق براى کم‌کردن هزینه‌ها و قناعت کردن به حد امکان و توانائى است.

ازدواجی آسمانی، اما اینقدر ساده و بی‌تکلف؟ واقعاً معیارها چیست؟ فضیلت‌ها را کجا باید جستجو کرد؟ و در این میان ما چگونه عمل می‌کنیم؟ قضاوت با خودمان…

« برگرفته از کتاب \”زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام)\”، تألیف آیت الله مکارم شیرازی، (با اندکی تصرف) »

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.