حدیث
سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است

پنجشنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ Thursday, 28 March , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1978 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 187×
پ
پ

پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله و علی

آن شب رسول خدا صلی الله و علیه وآله مشتاقانه به خانه ابوطالب آمد. نوزاد را طلبید و در آغوش کشید و فرمود: امشب برای ما کودکی به دنیا آمد که به سبب او، بسیاری از درهای رحمت و نعمت پروردگار، بر ما گشوده خواهد شد.
پیامبر رحمت صلی الله و علیه وآله از بانوی گرامی، فاطمه ی بنت اسد می ‌خواستند تا گهواره ی علی را نزدیک بستر ایشان قرار دهد. از آن پس رسول خدا صلی الله و علیه وآله بیشتر امور تربیتی علی را بر عهده گرفتند. وقتی علی علیه السلام نیاز به شست و شو پیدا می کرد، او را پاکیزه می کرد و هنگام آشامیدن شیر، آن را جرعه جرعه در کامش می ‌ریخت و هنگام خواب، گهواره‌اش را آرام آرام تکان می ‌داد. او را بر سینه می گرفت و می ‌فرمود:

\” این برادر، یار و یاور، برگزیده، اندوخته، پناهگاه، خویش، وارث، همسر دخترم، امین من در وصیتم و جانشین من است.\”

پیوسته او را در آغوش می ‌گرفت و در کوه‌ها و دره‌های کوچک و بزرگ مکه می‌گرداند. یگانگی میان علی و پیامبر، امری بود کهن که پیوسته نو می ‌شد. علی، پیامبر را دوست می ‌داشت و پیامبر نیز علی را. و این محبت بر پایه رازهای الهی استوار بود.
رسول خدا صلی الله و علیه وآله علی علیه السلام را به خانه ی خود برد؛ تا پیوسته در کنارش باشد.
گفتار تاریخ حاکی از آن است که انتقال امیر مؤمنان به خانه ی پیامبر رحمت به علت تنگدستی ابوطالب در قحط‌سالی شدید مکه بوده است؛ اما ما تاریخ را مورد سوال قرار می ‌دهیم :فرض را بر این قرار می دهیم که شخصیت اول مکه، که تجارت بین‌المللی دارد، بر اثر خشکسالی، دچار چنان تنگدستی شده باشد که حتی از اداره فرزند سه ساله‌اش، که در آن زمان فقط با لقمه‌ای نان و جرعه‌ای آب سیر می ‌شد، برنیاید!! که البته چنین فرضی دشوار به نظر می ‌رسد! می پرسیم:
۱٫آیا ابوطالب بزرگ مکیان نبود و حفظ آبروی او بر تمام خاندانش، به خصوص پیامبر که بخشی از دوران کودکی و جوانی خود را با احترام و محبت در خانه ی او سپری کرده بود، واجب نبود؟!
۲٫آیا پیامبر صلی الله و علیه وآله همسری چون خدیجه نداشت که به اتفاق همه ی دانشمندان اسلامی، ثروتمندترین زن عرب بود؟!
۳٫آیا خانه ی خدیجه حتی قبل از ازدواج با پیامبر صلی الله و علیه وآله خانه ی امید مستضعفان و درماندگان نبود؟!
۴٫آیا اداره ی زندگی چند نفره ی ابوطالب، بر نیکوکارترین و ثروتمندترین بانوی آن سامان دشوار می ‌نمود؟!
۵٫بر فرض درستی خبر و تهی دستی ابوطالب، آیا سزاوار نبود آبرویِ عمویی با چنان شخصیت و موقعیت و با آن سابقه ی پدری و محبت، که پیامبر را بر فرزندان خود ترجیح می ‌داد، حفظ شود؟! وفرزندانش به خانه ی این وآن نرفته، در خانه ی پدری، سرپرستی و اداره شوند ؟!
۶٫آیا ممکن نبود، با اند کی آرد و کمی روغن و مقـداری لباس، احترام و حقوق بزرگ مرد عرب را، نه در آن زمان، که در طول تاریخ، محفوظ بدارند؟!
۷٫آیا می‌توان تصور کرد که پیامبر و همسرش به این نکات توجه نداشته‌اند؟!
۸٫و نهایتا این چه خشکسالی بود که پایان نداشت؟! و اگر داشت چرا با پایان آن، علی بن ابی‌طالب به خانه ی پدری بازنگشت؟!
سوالاتی از این قبیل، یک مطلب را در ذهن تقویت می ‌کند و آن این که: اگر داستان فقر ابوطالب را چون بسیاری از داستان‌های جعلی دیگر، درباره ی امیر مؤمنان ساختگی دانسته، آن را وسیله‌ای برای شکستن شخصیت بزرگ پدر علی و سرپوشی بر فضیلت انکارناپذیر امیرمؤمنان بدانیم و بپذیریم که انتقال علی در خردسالی به خانه ی پیامبر، هیچ دلیلی مگر فرمان خدا و گزینش او نداشته است؛ تنها همین یک دلیل بر برتری و فضیلت او بر دیگران کافی است و دیگر جایی برای غیر علی باقی نمی ‌ماند…
آری، علی علیه السلام از آغاز به وسیله ی پروردگار دانای اسرار، برای یاری، برادری، دامادی، جانشینی و … رسول خدا انتخاب شده بود.
او تنها کسی است که از ابتدا در کنار پیامبر صلی الله و علیه وآله قرار گرفت و تا آخرین لحظه ی حیات پیامبر آن حضرت را یاری نمود و در کنارش باقی ماند. ا و آخرین کسی است که پیامبر را دیدار نمود وپیکرش را به خاک سپرد. او خود از دوران کودکیش این‌گونه یاد می‌کند:
\”شما قدر و منزلت مرا نزد رسول خدا به دلیل خویشاوندی نزدیک و جایگاه و مقام خاص می ‌دانید.
پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و علی
هنگام کودکی مرا در کنار خود پرورانید. مرا به سینه می‌چسباند… وبوی خوش خود را به من می بویانید. خوراکی را جویده در دهان من می ‌نهاد. هرگز دروغی در گفتار من و اشتباهی در رفتارم نیافت…
و من مانند بچه شتری که به دنبال مادرش راه می ‌رود، او را دنبال می ‌کردم. هر روز نشانه ی تازه‌ای از اخلاق نیکو را برایم آشکار می فرمود و به من فرمان می ‌داد که از او پیروی نمایم.
پیامبر هرساله مدتی را در غار حراء سپری می ‌کرد. تنها من او را مشاهده می ‌کردم و کسی جز من او را نمی ‌دید… من نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوت را می ‌بوییدم. هنگامی ‌که وحی بر آن حضرت نازل شد، صدای شیطان را شنیدم… پیامبر صلی الله و علیه وآله فرمود: تو آن ‌چه را من می ‌شـنوم، می ‌شــنوی و آن ‌چه را کــه من می ‌بینم، می ‌بینی؛ جز این که تو پیامبر نیستی؛ بلکه وزیر من و بر راه خیری.\”
علی علیه السلام اولین ایمان آورنده به پیامبر و اولین نمازگزار با رسول خدا صلی الله و علیه وآله است. از کودکی، دفاع از آن حضرت را عهده‌دار شد.
چون مکیان پـیامبر صلی الله و علیه وآله را آزرده، موجب خروجـش از شهر می ‌شدند، سراسـیمه به دنبال خدیجه می ‌رفت و همراه با کوزه‌ای آب و لقمه‌ای نان آن‌قدر جستجو می ‌کرد، تا او را بیابد.
زمانی که کودکان قریش به آزار پیامبر می ‌پرداختند، علی بود که شرّ آنان را از آن حضرت دور می‌ساخت.
روز دعوت خویشاوندان نیز دعوت میهمانان را به عهده گرفت، لوازم را او تهیه نمود و در میان آن جمعیت، تنها دست کوچک او بود که در دست پیامبر قرار گرفت تا سرنوشت جهان را دگرگون سازد.
چون قریش از تماس افراد گوناگون با پیامبر جلوگیری می ‌کردند، این علی بود که با ترفندهای گوناگون، خواستاران را به ساحت پیامبر رهنمون می گشت؛ و در نهایت او بود که با پوشیدن لباس پیامبر و آرمیدن در بستر او، جان پیامبر صلی الله و علیه وآله را رهانیده، شرّ کفار را از او برید. و سبب شد تا بتواند هجرتش را آغاز نموده به انجام رساند…
پیشنهاد گروه فرهنگی امیدواران
مادر علی علیه السلام فاطمه بنت اسد

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.