مفهوم بردهداری، راههای بردهگیری، نحوه رفتار با بردگان و… قبل و بعد از اسلام، کاملا متفاوت است. اسلام هرگز آدمیان را در یک تقسیمبندی ذاتی، به دو گروه بردگان و انسانهای آزاد، تقسیم نمیکند. در قرآن کریم و احادیث معصومین، نه تنها سخنی که نشاندهنده تشویق و ترغیب مردمان به بردهگیری باشد، یافت نمیشود؛ بلکه قرآن در همان روزگار نخستین نزولش در مکه، با آیه «فک رقبه» (بلد / ۱۳) یکی از راههای رستگاری را آزادسازی بردگان معرفی فرمود.
با بررسی احکام اسلام درباره بردگان، روشن میشود که این احکام تماما برای آزاد کردن بردگان و با هدف ریشهکن کردن این پدیده، وضع شده است و صرف وجود این احکام، نشاندهنده پذیرش نظام بردهداری رایج پیش از اسلام نیست. (هر دو صورت گر به هم ماند رواست / آب تلخ و آب شیرین را صفاست) جالب است بدانیم در کتابهای فقه اسلامی، بابی تحت عنوان بردهگیری (کتاب الاسترقاق یا الرقیه) نداریم؛ بلکه احکام بردگان در بابی با نام «کتاب العتق» (آزادسازی) آمدهاست.
نکته دیگر آنکه اسلام راههایی را که آدمیان برای به بردگی گرفتن همنوعان خود، ابداع کرده بودند، هرگز به رسمیت نشناخت. به بردگی گرفتن انسانها در اسلام، تنها در جنگ میان مسلمانان و کافران (یعنی غیر یهودیان و مسیحیان و زرتشتیان) رخ میدهد. (و یختص الرق بأهل الحرب، دون الیهود و النصاری و المجوس، القائلین بشرائط الذمه. شرایع الاسلام، ج۴، ص ۶۵۹)
باری، بنا بر آیات قرآن، به ویژه چهارمین آیه از سوره محمد(ص)، مسلمانان میتوانند با اسیران جنگی (اسیران غیر مسلمان و غیر یهودی و مسیحی و زرتشتی) خود (در صورتی که اسلام را نپذیرند) سه گونه رفتار کنند: ۱٫ آنان را بی هیچ قید و شرطی، آزاد کنند. ۲٫ آنان را با گرفتن تاوان، رها سازند. ۳٫ آنان را به عنوان برده یا کنیز (عبد یا امه) نزد خود نگاه دارند.
در حالت اخیر، کافران جنگجو تحت عنوان یاد شده، به جامعه مسلمانان راه پیدا میکنند و ضمن اینکه وظایفی بر گردن آنان نهاده میشود، از حقوقی نیز برخوردار میشوند. رعایت این حقوق بر مسلمانان واجب است و مسلمانان هرگز اجازه ندارند هر گونه خواستند با اسیرانی که اکنون نام برده گرفتهاند، رفتار کنند.
بدین ترتیب، اسلام از سویی، امکان آشنایی اسیران کافر را با تعالیم اسلام، فراهم میکند و از سوی دیگر، با وضع قوانینی برای آزادسازی بردگان، مسلمانان را در مواردی به آزاد کردن آنان ملزم و در مواردی به آزاد کردن ایشان، دعوت میکند. اینک نمونههایی از این قوانین، از جلد ششم کتاب شرح لمعه:
بدین ترتیب، اسلام از سویی، امکان آشنایی اسیران کافر را با تعالیم اسلام، فراهم میکند و از سوی دیگر، با وضع قوانینی برای آزادسازی بردگان، مسلمانان را در مواردی به آزاد کردن آنان ملزم و در مواردی به آزاد کردن ایشان، دعوت میکند. اینک نمونههایی از این قوانین، از جلد ششم کتاب شرح لمعه:
۱٫ قانون (عتق الصدقه) قال الرسول الأعظم صلى الله علیه وآله: من أعتق رقبه مؤمنه کانت فداءه من النار.
۲٫ قانون (عتق الکفاره): الف) کفاره الظهار؛ ب)کفاره الایلاء؛ پ)کفاره الافطار؛ ت)کفاره خلف (=شکستن) النذر، أو العهد، أو الیمین، ث)کفاره الجَزَع المحرّم فی المصاب؛ ج)کفاره ضرب العبد (؛ چ)کفاره القتل.
۳٫ قانون (الخدمه): إذا خدم العبد المؤمن مولاه سبع سنین فهو حر.
۴٫ قانون (الاقعاد، والعمى والجذام): إنها أسباب قهریه لانعتاق الرقیق.
۵٫قانون (الاستیلاد).
۶٫ قانون (التدبیر).
۷٫قانون (الکتابه) المشروطه والمطلقه.
۸٫ قانون (السرایه) أی سرایه العتق إلى بقیه أجزاء العبد لو عتق منه بعضه.
۹٫قانون (تملک الذکر أحد العمودین أو المحارم من النساء).
۱۰٫ قانون (تملک الأنثى أحد العمودین). قانون (إسلام المملوک قبل إسلام مولاه).
۱۱٫ قانون (تبعیه أشرف الأبوین). قانون (التنکیل).
۱۲٫٫٫
۲٫ قانون (عتق الکفاره): الف) کفاره الظهار؛ ب)کفاره الایلاء؛ پ)کفاره الافطار؛ ت)کفاره خلف (=شکستن) النذر، أو العهد، أو الیمین، ث)کفاره الجَزَع المحرّم فی المصاب؛ ج)کفاره ضرب العبد (؛ چ)کفاره القتل.
۳٫ قانون (الخدمه): إذا خدم العبد المؤمن مولاه سبع سنین فهو حر.
۴٫ قانون (الاقعاد، والعمى والجذام): إنها أسباب قهریه لانعتاق الرقیق.
۵٫قانون (الاستیلاد).
۶٫ قانون (التدبیر).
۷٫قانون (الکتابه) المشروطه والمطلقه.
۸٫ قانون (السرایه) أی سرایه العتق إلى بقیه أجزاء العبد لو عتق منه بعضه.
۹٫قانون (تملک الذکر أحد العمودین أو المحارم من النساء).
۱۰٫ قانون (تملک الأنثى أحد العمودین). قانون (إسلام المملوک قبل إسلام مولاه).
۱۱٫ قانون (تبعیه أشرف الأبوین). قانون (التنکیل).
۱۲٫٫٫
نیک میدانم که این نوشتار کوتاه، پاسخگوی همه پرسشهای ذهنهای جستجوگر نیست؛ لیکن امیدوارم فتح بابی باشد برای تحقیق و پژوهشی نو و کامل و به دور از هر گونه پیشداوری.
ثبت دیدگاه