کیستم من؟
کیستم من ، ای که در هر روز و هر شب |
میکنی از رب ظهورم را طلب |
کیستم من ، دیدهای تو روی من |
با مشامت حس نمودی بوی من |
کیستم من ، غرق احساس منی |
میهمان ، عمری سر خوان منی |
کیستم من ، لاف حبّم میزنی |
نام من بر لوح قلبت میکنی |
کیستم من ، بردهای تو یاد من |
گه بسوزانی دل ناشاد من |
کیستم من ، لحظهای با من خوشی |
ساعتی با نفس و اهریمن خوشی |
کیستم من ، گاه با ما دوستی |
گاه بنمایی به اعداء دوستی |
کیستم من ، قدر من نشناختی |
آمدی اندر حریمم تاختی |
کیستم من ، وارث طه منم |
مصطفی و حیدر و زهرا منم |
کیستم من ، مبتلای غیبتم |
وارث خون حسین و عترتم |
کیستم من ، یاسمین گلشن عترت منم |
وارث غمخانهی غربت منم |
کیستم من ، من طرید عصر خویش |
از خلایق من غریب عصر خویش |
کیستم من ، ای به حقم ناسپاس |
با تو هستم، ای همیشه ناسپاس |
بارها در غصهام انداختی |
بارها دیدی مرا نشناختی |
بارها دیدم تو را کردم سلام |
تو جواب من ندادی یک کلام |
بارها دیدم که در هر انجمن |
مست اغیار منی غافل زمن |
بارها دیدم گنهکاری تو |
گریه کردم بر تبه کاری تو |
بارها شد بر تو کردم التماس |
با عدوی من چرا داری تماس |
بارها جایت خجل گردیدهام |
شرمسارو منفعل گردیدهام |
بارها با هر گناه و هر بدی |
آمدی بر روی من سیلی زدی |
بس کنم دیگر من این گفت و شنود |
عقده بود و در گلویم مانده بود |
هر چه بود ایام آن دوران گذشت |
هر چه هر چه کردی آن گذشت |
حالیا! از نو عمل آغاز کن |
باب مهر دیگری را باز کن |
نیستی تنها تو در فکر فرج |
روز و شب ما را بود فکر فرج |
ما به تو مهر و محبت دادهایم |
ما به تو شوق ولایت دادهایم |
ما به تو هجران و وصل آموختیم |
ما چو یک مادر به پایت سوختهایم |
ما تو را آخر به جنت میبریم |
ما تو را با هر بدی هم میخریم |
ما تو را خندان و گریان میکنیم |
ما تو را مشمول احسان میکنیم |
ما تو را اصل هدایت کردهایم |
ما برای خود جدایت میکنیم |
ما که هر کاری برایت میکنیم |
در قیامت کی رهایت میکنیم |
ما به تو آخر سعادت میدهیم |
ما به تو تاج شفاعت میدهیم |
ثبت دیدگاه