حدیث
سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است

جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳ Friday, 19 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1978 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 187×
پ
پ
پیام آور نور (پیمان جاویدان) :: نمایشگاه غرفه ای غدیر
 

(جهت دریافت کامل این بسته ی تبلیغی به انتهای صفحه مراجعه نمائید)

متن غرفه اول   
 
اهمیت غدیر :
بسم ‏اللَّه الرَّحمان الرَّحیم
اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذی جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّکینَ بِوِلایَهِ أمیرِالْمُؤْمِنینَ وَ الْأئِمَّهعلیهم السلام
شهنشاه اقلیم ایمان على است
ولىّ خداوند سبحان على است
وصىّ بلافصل ختم رُسل
مروّج به احکام قرآن على است
در طلیعه‏ى سال‏گشت غدیر، عید بزرگ خدا، گِرد هم آمده‏ایم تا به یاد این روز مبارک و فرخنده، جشنِ ولایت و انتصاب مولایمان حضرت مولى‏الموحّدین امیرالمؤمنین علی علیه السلام را گرامى داریم و در این محفل نورانى و بى‏ریا، به پیشگاه وارث زنده‏ى غدیر، امام عصر أرواحنافداه، عرض ادب کنیم و تبریک گوییم. قدوم شما عزیزان را به دیده‏ى منّت مى‏نهیم و به شما خوش‏آمد مى‏گوییم.
اجازه دهید سخن از غدیر را از گذشته‏اى دورتر آغاز کنیم تا اهمّیّت و عظمت غدیر را بیش‏تر بشناسیم. غدیر مشعلى همیشه ‏فروزان است که به اراده‏ى الاهى و به دست آخرینِ پیامبر خدا برافروخته شد تا بشریّت همه‏روزه از نورش بهره گیرد و ره‏توشه‏اى از آن براى سعادت و خوش‏بختى جاودانه‏ى خویش بردارد.
غدیر پیامى الاهى و کتابى همیشه‏ گشوده است تا ما پیوسته در آن نظر کنیم و راه و روش زندگى از آن بیاموزیم و به نشانه‏ى ایمان و وفادارى، مسؤولیّت ابلاغ آن را به دیگران در این عصر و در زمان‏هاى آینده بر عهده گیریم. بیایید با غدیر بیش‏تر آشنا شویم و صاحب آن را بشناسیم و به دیگران بشناسانیم.
سخن از امیر غدیر است و خانه‏زاد کعبه؛ همو که به هنگامه‏ى میلاد، با شکافته ‏شدن رکن مستجار، سه روز میهمان خدا شد و فرشتگان خدمت‏گزاران آن ضیافت الاهى بودند. با شکافته ‏شدن دوباره‏ى کعبه، آن نادره‏ى دوران به همراه فاطمه بنت‏اسد، چشم در چشم رسول خدا، حضرت محمّد مصطفى صلى الله علیه وآله وسلم گشود و این‏چنین نجوا کرد:
بِسم ‏اللَّه الرَّحمان الرَّحیم  قَدْ أفْلَحَ الْمُؤْمِنونَ…
و حبیب خدا مولود نازنین را در آغوش گرفت و پاسخ داد:
قَدْ أفْلَحوا بِکَ  یا عَلیُّ
آرى، على جان! به یقین مؤمنان به تو رستگار و سعادتمند شدند.
چنین شد تا نورى دیگر از تبار ابراهیم در آغوش امین مکّه جاى گرفت. قضا را چند سالى بیش‏تر از دوران کودکى وى سپرى نشده بود که او را به امین مکّه سپردند. بدین‏سان، هم‏دَم و هم‏سخن و هم‏نفس او شد و در دامان او پرورش یافت. با تربیت او قد برافراشت و همراه  او به حرا رفت و به عبادت و بندگى خداى مهربان پرداخت.
از عام الفیل چهل سال گذشته بود. بیست و هفتم ماه رجب، خدا بر بندگانش منّت نهادو امین مکّه را به پیامبرى مبعوث فرمود و فصل تبلیغ دین خدا آغاز شد.
زاده‏ى ابوطالب علیه السلام در دوران نوجوانى، نخستین ایمان‏آورنده به خدا و پیامبر و اوّلین مسلمان گردید و همراه و هم‏پاى او گام برداشت.
در نخستین دعوت آشکارپیامبرصلى الله علیه وآله وسلم، تنها اجابت‏کننده‏ى رسول خدا او بود که برخاست و لب به سخن گشود و رسالت پیامبر خاتم را لبّیک گفت و در همان مجلس از سوى مقام رسالت به وصایت و جانشینى منصوب شد.
در یکى از سخت ‏ترین دوران اسلام شبى که سران قبایل کفر با نقشه‏ى شیطانى، شمشیرها به روى دعوتگر دل‏سوز خویش آخته بودند در پاسخ به درخواست خفتن در جایگاه پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم تنها یک سؤال از رسول خدا کرد: :«آیا شما به سلامت مى‏مانید؟» و از سلامت‏ماندن خود نپرسید و چون پاسخ شنید: «آرى»، گویى آسوده شد و در بستر رسول آرام گرفت. بى آن‏که زره بپوشد و شمشیرى به‏ دست گیرد و هر دَم در انتظار تکّه‏تکّه‏شدن پیکر، در بستر پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم خوابید تا حبیب زنده بماند، تا بشریّت از این رحمت بزرگ الاهى در مسیر سعادت و خوش‏بختى برخوردار گردد، تا ظلم و جور از این جهان رخت بربندد. آرى، او همه چیز خود را در راه دین خدا فدا کرد و خشنودى خالق را به دست آورد؛ آن‏هم در زمانى ‏که هنوز حکمى براى جهاد و فداکارى نیامده بود و از این‏رو سرمشق فداکاران شد.
سیزده سال از بعثت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم گذشته بود که به مدینه النّبى (یثرب آن‏روز) هجرت فرمود و در پیکارهاى بدر و اُحد و خندق و خیبر و بسیارى دیگر از جنگ‏ها در کنار نبىّ اکرم صلى الله علیه وآله وسلم شرکت جست و از فداکارى براى حفظ جان آن فرستاده‏ى رحمت دریغ نورزید.
روزى نیز بر بلنداى شانه‏هاى پیامبر، فراز آمد و بت‏ها را در فتح مکّه فروشکست و خانه‏ى توحید را تطهیر کرد.
کارنامه‏ى ۶۳ سال زندگانى او که با پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم و قرآن و اسلام شکل گرفته بود مملو از تلاش و فداکارى در تمامى  آن لحظه هاست. در سراسر این دوران، ارزش‏هاى والاى وجودى و دریاى موّاج فضایل بى‏انتهاى آن سَرور راستان صحنه‏هایى آفرید که او را به اوج منزلت‏ها بُرد و به این افتخارات نایل گردید:
– هم‏گام و همراه پیامبر
– امیر اهل ایمان و برترین انسان پس از رسول خدا
– برادر و جانشین و دروازه‏ى علم پیامبر
– پیشواى هدایتگر، حق‏گرا و باطل‏ستیز
– دعوت‏کننده به قرآن و مفسّر شایسته‏ى آن
– پرچم هدایت و سفینه‏ى نجات
– آری علی(ع) با حقّ است و حق با اوست.
– علی(ع) با قرآن است و قرآن با اوست.
– دوست او دوست خدا و پیامبر و دشمن او دشمن خدا و پیامبر است.
– علی صراط مستقیم الاهى و معیار ایمان و نفاق است.
– نخستین نفر از عترت پیامبر است که امانت گران‏سنگ و عامل هدایت و جلوگیر از ضلالت پس از رسول خداست.
– از پلیدى‏ها و لغزش‏ها به ‏دور و از اصحاب کِساء است.
آرى،… او فضایل بى‏شمارى را به خود اختصاص داده که در این مجموعه یارای پرداختن به آنها نیست اما در اهمّیّت و عظمت غدیر همین بس که وجود چنین شخصیّتى، محور غدیر است.
غدیر اگردر اجتماع بى‏همانند آن روز از سراسر سرزمین های اسلامى و از قبایل مختلف تشکیل مى‏شود و راویان فراوانش نقل آن را به تواتر مى‏رسانند،
غدیر داراى محتوایى است که ریشه در قرآن دارد و براساس فرمان و اراده‏ى الاهى و به ‏طور رسمى به‏صورت وحى، از آسمان بر پیامبر فروفرستاده مى‏شود و جدّیّت خطاب و ابلاغ به حدّى است که با صورت ‏نگرفتنِ آن، زحمات ۲۳ ساله‏ى برترین شخص عالَم به سرانجام نمى‏رسد و به مصداق« فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه» تمامى آن تلاش‏ها زیر سؤال مى‏رود،
غدیر  پیام‏رساننده‏اى چون آخرین پیام‏آور الاهى دارد که جز وحى نمى‏گوید و قول و فعلش حجّت است،
غدیر  یادآور شایستگى‏ها و فضایل امیر ابرار و اعلام رسمى و آشکار و فراگیر رهبرى و ولایت و امامت   امیرالمؤمنین و فرزندانش تا آخرین روز دنیاست،
غدیرمایه ی تکمیل دین و اتمام نعمت و رضایت خداست.
غدیر برترین عید نزد پیامبر و پیشوایان راستین اسلام است.
آری غدیر با تمام غرض‏ورزى‏ها و تحریف‏ها و دشمنى‏ها و به دلیل روشنى و وضوح و دلالت و تواتر و اسنادش،  سند همیشه‏زنده‏ى تاریخ و حماسه‏اى جاودانه است که اینک بعد از چهارده قرن به دست ما رسیده که حتّى عالمان مکتب خلافت را نیز به نقل و روایت واداشته است. آری، غدیر بنا به تمام این دلایل که گفتیم اهمّیّتش را به هر انسان طالب سعادت مى‏رساند و مى‏فهماند؛ امّا بالاترین عظمت و اهمّیّت غدیر مدیون شخصیّت والاى امیر اهل ایمان حضرت مولى‏الموحّدین امام علىّ‏بن ابى‏طالب علیه السلام است که به گوشه‏اى از صفات و ویژگى‏هایش اشاره کردیم.
زمان غدیر، مکان غدیر، اصحاب غدیر، بیعت غدیر، الاهى‏بودن غدیر… همه و همه این رخ‏داد بزرگ را در جایگاهى مهمّ و حسّاس از تاریخ قرار مى‏دهد و على علیه السلام، که سبب ماندگارى و جاودانگى غدیر است را در یکی عظیم ترین و حساس ترین فرازهای تاریخ.
اگر على علیه السلام در میانه‏ى صحنه‏ى غدیر نبود، پیامبر دست چه کسى را بالا مى‏برد که مورد تأیید خدا باشد و راهش را به‏گونه‏اى ادامه دهد تا زحمات ۲۳ ساله‏ى ایشان هَدَر نرود؟!
اگر على علیه السلام در کنار آن برکه حاضر نمى‏بود، دست مردم در دست چه کسى گذارده مى‏شد تا آنان را به اوج سعادت و عظمت و ایمان و به سراى بهشت رهنمون گردد؟!
مگر نه تنها اوست که مى‏تواند در جانشینى پیامبر خداوند، پاسدار دین و شرف و برترى و افتخار و نگهبان همه‏چیز باشد؟ کدام انسان دیگرى پس از پیامبر، فضایلى چون على دارد؟
آرى، همه‏چیز «غدیر» که نه، همه‏چیز «اسلام» پس از پیامبر، به على علیه السلام برمى‏گردد و در یک کلام، او روح اسلام است.
اینک که اهمّیّت غدیر را شناختیم و راز عظمت غدیر برایمان آشکار شد، همراهمان باشید تا در بخشى دیگر سفری به آن و نظاره‏گر منبرى باشیم که دست رسول خدا دست یداللَّهى علىّ مرتضى را بر فراز آورده و آخرین پیام الاهى را مى‏رساند؛ پیامى که اگر به گوش جان کسى برسد و محتواى آن را نپذیرد، این عمل او برابر با خروج از وادى ایمان و بندگى خداست.
کتاب‏هایى که به نمایش گذارده شده است، هر کدام به نحوى شما را با موضوعات عرضه ‏شده بیش‏تر آشنا مى‏کند.
درآخرین بخش مى‏توانید آثار موجود را براى مطالعه تهیّه کنید و پاسخ پرسش‏هاى خویش را دریافت دارید.
از خداى مهربان مسألت داریم ما را از متمسّکین به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و فرزندان پاکش قرار دهد و توفیق پیروى و تبعیّت از آخرین بازمانده‏ى عترت، حضرت مهدى عجَّل‏اللَّه‏تعالى‏فرجه را به ما عنایت فرماید.

متن غرفه دوم

ماجرای غدیر :
بسم ‏اللَّه الرَّحمان الرَّحیم
سال دهم هجرى بود. منادیان پیامبر رحمت صلى الله علیه وآله وسلم در اطراف  ندا مى‏دادند تا همه‏ى مردم بدانند که امسال بیت‏اللَّه‏الحرام شرفِ حضورِ خاتم‏الأنبیا را درک خواهد کرد. خیل عظیم هفتاد هزار نفری  مهاجر و انصار با اضافه ‏شدن مردم مکّه و
مسلمانان شهرهاى دیگر و یمنى‏ها که به همراهی علی علیه السلام راهى انجام مراسم حج مى‏شدند به   صد و بیست هزار تَن می رسید. کاروان زائران خانه‏ى خدا از مدینه به سوى مکّه حرکت کرده بود و پس از رسیدن به زادگاه اسلام، مسلمانان به همراهی رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم به اعمال حجّشان پرداختنده بودند. پیامبر رحمت طىّ آن روزها در مکان‏هایى مناسب، آخرین سفارش‏هاى مذهبى و فرمان‏هاى الاهى را به مسلمانان گوشزد فرمودند.
روز هشتم ذى‏حجّه نیز رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم با اشاراتى به مسلمانان اعلام فرمودند که امسال آخرین‏سال عمرشان است و پس از اندک زمانى، منادى حق را لبّیک خواهند گفت:
«بدانید! دو چیز گران‏مایه در میان شما باقى مى‏گزارم که اگر بدان‏ها متوسل شوید، هرگز گمراه نخواهید شد. آن دو چیز، کتاب خدا و عترتم که اهل بیت من‏اند. آن دو از یکدیگر جدا نمى‏شوند تا در کنار حوض کوثربر من وارد شوند.»
در اواخر مراسم حج، رسول گرامى صلى الله علیه وآله وسلم میراث پیامبران را به فرمان الاهى، به پیشواى پارسایان سپردند و قبل از حرکت از مکّه، پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم دستور دادند تا بزرگان و اصحاب طىّ مراسمى به محضر امیرمؤمنان علیه السلام حضور یابند و با عنوان «امیرالمؤمنین» بر او سلام گویند.
بلافاصله پس از اتمام حج، بِلال از سوى رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم اعلام کرد:
«فردا… جز ناتوانان همه باید حرکت کنند و در وقت معیّن در غدیر خم حاضر باشند.»
قافله‏ى عظیم حاجیان به‏سوى غدیر خم حرکت کرد و نزدیک ظهر روز هجدهم ذى‏حجّه وارد صحراى جُحفه شد. هنوز کمى به نقطه‏ى جدایى قافله‏ها براى رفتن به سرزمین‏هایشان باقى مانده بود که آن فرمان داده شد تا همه توقف کنند تا کسانى که پیش‏تر
رفته‏اند بازگردند و آنان‏که پشت سر هستند برسند.
هوا گرم بود و سوزان و شدّت گرما به حدّى بود که مردم گوشه‏اى از جامه‏ى خویش را به سر انداخته و گوشه‏اى دیگر را زیر پاى خود قرار داده بودند و در سایه‏ى مرکب‏ها، از اشعّه‏ى گرم آفتاب خود را حفظ مى‏کردند.
بى‏شک، خبر مهمّى در پیش بود؛ زیرا هر آن‏چه پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم فرمان مى‏داد از جانب خداوند بود و هرگز از روى هوى و هوس سخن نمى‏گفت.
سلمان و ابوذر و عمّار و مقداد به فرمان آن محبوب دل‏ها در کنار چند درخت، محلّى را آماده کردند. سکّوى بلندى از سنگ‏ها و روانداز مرکب‏ها فراهم شد. ظهر بود که مؤذّن نداى اذان سر داد. پیشواى آسمانى با مردم نماز خواند و سپس بر بالاى محلّ
بلندى که آماده شده بود قرار گرفت و بر فراز آن به‏گونه‏اى ایستاد تا همه او را ببینند و صدایش را بهتر بشنوند. با اشاره‏ى او، همه به گِردش جمع شدند؛ بزرگ و کوچک، زن و مرد، پیر و جوان، مؤمن و منافق.
پیامبر مهربان امّت، پس از ستایش خداى یگانه، اندکى درنگ نمودند و در حالى ‏که به اطراف خود در میان توده‏ى مردم مى‏نگریستند، با فریادی بلند، على علیه السلام را نزد خود فرا خواندند و او را یک پلّه پایین‏تر از خویش بر فراز جایگاه نشاندند زیرا می بایست فرمان مهمّى را درباره‏ى علىّ‏بن‏ابى‏طالب ابلاغ کنند و نیز تصریح فرمودند که خداوند به من این چنین وحى کرده است:
«اى پیامبر! آن‏چه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است برسان که اگر نرسانى، رسالت حق را نگزارده‏اى؛ خداوند تو را از گزند مردم حفظ مى‏کند…»
سپس امر مؤکّد پروردگار درباره‏ى اعلام ولایت را با صراحت تمام بیان کردند:
«جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شده و از طرف خداوند مرا مأمور کرده است که در این محلّ اجتماع به ‏پا خیزم و به هر سپید و سیاهى اعلام کنم که علىّ‏بن‏ابى‏طالب برادرِ من و وصىّ من و جانشین من بر امّتم و امام بعد از من است. هر که با على
مخالفت بنماید رانده‏ى درگاه خداست و هر کس او را پیروى کند مشمول رحمت الاهى است. مؤمن کسى است که به على ایمان آورد و او را تصدیق کند.»
پس از آن رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرین ایشان چنین اعلام فرمودند:
«خداوند عزیز و بزرگ صاحب اختیار شما و معبود شماست و بعد از خداوند، رسولش که اینک، پیش رویتان ایستاده و با شما سخن مى‏گوید سرپرست شماست. پس از من، به فرمان خدا، على صاحب‏اختیار و امام شما خواهد بود و بعد از او، تا قیامت، امامت در نسل من از فرزندان او قرار خواهد داشت…»
پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم، در آن اجتماع بزرگ براى این ‏که کمترین ابهامى باقى نمانَد دست على علیه السلام را گرفتند و بلند کردند و منشور آسمانى خلافت را این‏چنین اعلام فرمودند:
«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا علیٌّ مَوْلاه…»
«بر هر کس که من (صاحب اختیار) و مولاى اویم، این على مولا و (صاحب‏اختیار) است.»
در حالی که سخنان ایشان ادامه داشت. دست امیرالمؤمنین علیه السلام را در دست گرفته و هم‏چنان بالا نگه داشته بودند و فضایل ایشان را بازگو مى‏فرمود تا بدین‏جا رسیدند که:
«اى مردم!… بدانید که شما را فرا مى‏خوانم تا به ‏عنوان بیعت با على، نخست دست بیعت به من دهید و سپس با او پیمان ببندید… من از جانب خداوند عزیز و بزرگ، براى على از شما بیعت مى‏گیرم. پس هر کس پیمان شکند به خود زیان کرده است.»
رسول مهربان اسلام صلى الله علیه وآله وسلم در ادامه‏ى سخن، از انبوه حاجیانى که در اجتماع غدیر حاضر بودند، بر پیشوایى و امامت على و امامان بعد از او اقرار و اعتراف زبانى گرفتند و فرمودند:
«اى مردم! آن‏چه به شما گفتم بازگویید و بر على به عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کنید و بگویید:  شنیدیم و اطاعت کردیم… خداوندا، مؤمنان را بیامرز و بر کافران خشم گیرکه حمد و ستایش، سزاوار پروردگار جهانیان است.
پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم پس از انتصاب امیرمؤمنان علیه السلام از جانب حق،  این آیه را که جبرئیل نازل نمود را قرائت کردند.
«الْیَوْمَ أکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رضیتُ لَکُمُ الإْسْلامَ دیناً»
« امروز با اعلام ولایت و امامت علوى دینتان را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و خشنود گشتم که اسلام آیین شما باشد. »
آری به ولایت امیرالمؤمنین و فرزندانشان دین خدا کامل شده بود. على و فرزندانش یک به یک معرّفى و به پیشوایى اسلام برگزیده شدند. اینک، مردم پس از پیامبر هرگز بدون امام و پیشوا نخواهند بود تا روزى که به دست آخرین فرزند معصومش زمین مملو از عدالت و یکتاپرستى شود.
مردم دسته دسته در خیمه‏اى با خورشید رسالت بیعت مى‏کردند و تبریک مى‏گفتند و سپس با ماه ولایت به عنوان امام و جانشین بعد از پیامبر و امیرالمؤمنین دست بیعت داده سلام و تهنیت خویش را تقدیم آن مولا مى‏کردند.
حَسّان‏بن‏ثابت، شاعر معروف، به مبارکى این روز، اشعارى در ستایش شاه مردان سرود که در برابر پیامبر و انبوه جمعیّت خواند. در آخرین ساعات اجتماع غدیر، اتفاق عجیبی افتاد، حارث فِهْرى که از خدا خواسته بود اگر آن‏چه پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم مى‏گوید از جانب خداوند است، سنگى فرود آید تا بمیرد؛سنگی از آسمان فرود آمد او در مقابل چشمان همه جان داد در برابر چشم همگان جانش را از دست داد.
در میان آن جمع کسانى بودند که هرگز به پیامبر ایمان نیاورده بودند و هرگاه سخن از وحى مى‏آمد، مضطرب و نگران، لحظه‏ها را شماره مى‏کردند و در انتظار بودند تا سخن وحى به پایان برسد؛ مبادا که پیامبر از گنداب درون آنان خبر آورد و رسوایشان سازد. آنان کسانى بودند که با شور و هیجانى ساختگى دست بیعت به امام غدیر دادند؛ امّا به‏زودى آن را فراموش کردند و مسلمان را از این نعمت بزرگ محروم ساختند.
سرانجام، مسلمانان پس از سه شبانه‏روز توقّف در کنار آبگیر خم و دست‏یافتن به نعمت با ارزش ولایت و امامت، راهى دیار خود شدند تا پیام غدیر را براى آنان‏ که در غدیر حضور نداشتند از زبان خدا و پیامبرش نقل کنند و همه ساله غدیر را به عنوان بزرگ‏ترین عید مسلمانان جشن گیرند. آرى این خواست خدا بود که خوش‏بختى و سعادت از غدیر امیرمؤمنان به انسان‏ها رسد.
اینک که با غدیر در متن تاریخ آشنا شدیم، پس از مرورى بر آثار و کتاب‏هاى عرضه‏ شده در این موضوع، امیدواریم در جایگاه بعدى شما را با پیام و محتواى غدیر بیش‏تر آشنا کنیم.
از خداى بزرگ مى‏طلبیم که ما را با حقیقت غدیر، این نعمت بزرگ الاهى، آشنا سازد و قدردان وجود پُربرکت امیر غدیریان قرار دهد.
متن غرفه سوم   
پیام غدیر :
بسم‏اللَّه الرَّحمان الرَّحیم
«ولایَه عَلیّ‏بن‏أبی‏طالب حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی أمِنَ عَذابی.»
غدیر پیام پروردگار بود براى پیامبر خدا. پیام پروردگار بود براى علىّ‏بن‏ابى‏طالب و فرزندانش. پیام پروردگار بود براى مؤمنان و همه‏ى انسان‏ها؛ از آنان که در غدیر حضور داشتند تا آنان که پس از غدیر به دنیا آمدند؛ از روز غدیر تا آخرین روز دنیا.
غدیر یک دریا رحمت است و حیات. غدیر نردبان کمال است؛ کشیده از زمین تا بام عرش خدا. در غدیر، پیامبر از جانب خداوند فرمان یافت تا پیام غدیر را به همه‏ى انسان‏ها ابلاغ کند و پیامبر امین، آن پیام را چنان حکیمانه در قلب انسان‏ها و جان تاریخ به ودیعت نهاد که نورش هرگز خاموش نشده و نخواهد شد.
اینک گاه شنیدن و اندیشیدن در پیام غدیر است و به لطف الاهى، خطبه‏ى پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم، پس از گذشت چهارده قرن، هم‏چنان در دستان ماست. رسول‏خدا صلى الله علیه وآله وسلم در این سخنان خطاب به مسلمانان مى‏فرماید:
«اى مردم! … خداوند عزیز و بزرگ صاحب اختیار شما و معبود شماست و بعد از خداوند، رسولش که مقابلتان ایستاده است و با شما سخن مى‏گوید سرپرست شماست. پس از من، به فرمان خدا، على صاحب‏اختیار و امام شما خواهد بود و بعد از او، تا قیامت، امامت در نسل من از فرزندان او قرار خواهد داشت…»
غدیر شاهرگ حیات معنوى انسان است؛ که در درون دل‏هاى مؤمنان و سینه‏هاى راهیان حقّ و عدالت، زنده و جاودانه است.
در رخ‏داد بزرگ غدیر، نعمت سرپرستى و صاحب‏اختیارى بشر به داناترین، راست‏گوترین، بزرگوارترین و بخشنده‏ترین انسان‏هاى آسمانى سپرده ‏شد تا با تمسّک و هدایت‏خواهى از آن پیشوایان الاهى، راه سعادت را بپویند.
غدیر جایگاهى است که خدا و پیامبر، امام را در آن به بشر معرّفى کردند تا حجّت را بر همگان تمام کنند. از این‏رو، غدیر روز پیمان‏بستن با نبوّت و امامت و از جان و دل پذیرفتن ولایت آن دانایانِ راست‏گو و بزرگوار و بخشنده است تا بوته‏ى آزمایش مردم باشد.
سخنان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم را پى مى‏گیریم:
«اى مردم! راهتان را از على نگردانید و از وى روى برمتابید و از ولایت و سرپرستى او سر باز نزنید. اوست که به حق راه مى‏نماید و به آن عمل مى‏کند. او باطل را مى‏زداید و از آن نهى مى‏فرماید.
« اى مردم! على را برتر بدانید که خدا او را برترى داده است و او را بپذیرید که على از جانب خدا امام و پیشواست. به هوش باشید که پیشواى اهل ایمان جز برادرم على نیست!»
«اى مردم! قرآن به شما مى‏شناساند که امامان بعد از على فرزندان اویند و من هم به شما معرّفى کردم که آنان از نسل من و از نسل اویند.»
آرى، غدیر روز زینت‏گرفتن جهان هستى به ولایت علوى است. غدیر جایگاه یافتن على و راه على است.
آن پیام‏آور رحمت سخنانشان را چنین ادامه دادند:
«بدانید! بالاترین امر به معروف و نهى از منکر آن است که سخن مرا بپذیرید و آن را به کسى که حاضر نیست برسانید و او را از طرف من به پذیرفتن آن بخوانید و از مخالفتش برحذر دارید.»
« اى مردم! من جانشینى خود را به نام امامت و به وراثتِ در نسل خود تا روز رستاخیز به امانت مى‏سپارم. من آن‏چه را به ابلاغ آن مأمور بودم رساندم تا بر حاضر و غایب و همه‏ى کسانى که به‏دنیا آمده‏اند یا هنوز از مادر زاده نشده‏اند، حجّت باشد. پس باید (ماجَراى امروز را) حاضران به غایبان و پدران به فرزندان، پیوسته تا روز قیامت، برسانند.»
آری این است آب گوارایى که از دریاى لطف و رحمت الاهى سرچشمه گرفته است تا همیشه‏ى تاریخ را سیراب سازد و باید تا روز قیامت، حاضران به غایبان، آگاهان به ناآگاهان و پدران به فرزندان به‏عنوان وظیفه‏اى همگانى پیام غدیر را برسانند.
نبىّ مکرّم اسلام صلى الله علیه وآله وسلم سخنانشان ادامه دادند:
«اى مردم! صراط مستقیم خداوند که شما را به پیروى از آن فرمان داده است من‏ هستم و بعد از من، على و سپس فرزندانم از نسل او؛ پیشوایانى که به سوى حق هدایت مى‏کنند و  به یارى حق، دادگرى مى‏نمایند…»
اى مردم! هر کس خدا و رسولش و على و امامانى را که معرّفى کردم اطاعت کند، به یقین به رستگارى بزرگى دست یافته است.
غدیر روز نشان‏دادن شاه‏راه مستقیم الاهى به ‏سوى سعادت و بهشت است براى همیشه‏ى تاریخ.
آن‏حضرت در ادامه سخنان خویش فرمودند:
«اى مردم! خداوند عزیز و بزرگ، دین شما را با امامت او کامل فرمود. پس کسانى که به او و به جانشینان او اقتدا نکنند تا روز قیامت اعمالشان از بین خواهد رفت و جاودانه در آتش خواهند بود.
اى مردم! بعد از من، سردم‏دارانى خواهند آمد که به آتش دعوت مى‏کنند و روز قیامت یارى نمى‏بینند.»
پیداست که پیام امامت پیشوایان حق آن‏چنان مهمّ است که شیطان را به کمینگاه مى‏برد و خشمناک از هدایت بشر، هم‏چون دشمنى سوگندخورده با کوله‏بارى از تجربه و مکر و حیله، به مصاف امّت فرستاده‏ى خاتم مى‏شتابد.
دشمنان خدا و پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم، یعنى منافقان ریاکار و پَست، به وسوسه‏ى شیطان، تمام تلاش خویش را در فراموشاندن غدیر به‏کار مى‏گیرند. طومارهاى نفرین‏شده امضا مى‏کنند تا امامت به علىّ مرتضى و اولاد مطهّرش نرسد و غدیر فراموش شود.
غدیر فراموش شود تا سقیفه بر پا شود.
غدیر فراموش شود تا مبعوث غدیر را دست‏بسته به مسجد کشانند.
غدیر فراموش شود تا راه را به دختر پیامبر در کوچه ببندند.
غدیر فراموش شود تا فرق على علیه السلام شکافته گردد.
غدیر فراموش شود تا امام مجتبى علیه السلام شهید گردد.
غدیر فراموش شود تا عاشورایى در کربلا برپا شود.
غدیر فراموش شود تا اهل‏بیت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم تنها بمانند و یادگارهاى پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم به شهادت برسند و انسان‏ها به محنت دچار گردند.
خطیب مهربان غدیر پس از این‏همه تأکید بر امامت امیرمؤمنان علیه السلام، خطّ هدایت را تا پایان روزگار و تا دوران آخرین قافله‏سالار هدایت، امام زمان علیه السلام ، ترسیم مى‏کنند و موعود و مهدى اسلام را به بشریّت مى‏شناسانند. گوش فرادهید! باز هم پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم براى هدایت امّت سخن مى‏گویند:
«بدانید که آخرینِ امامانِ از ما، مهدى است.
بدانید! اوست انتقام‏گیرنده از ستمگران.
بدانید! اوست گیرنده‏ى انتقام خون اولیاى خدا.
بدانید! اوست یارى‏دهنده‏ى دین خدا…
بدانید! اوست که کارها بدو واگذار شده است.
بدانید! اوست حجّت پایدار و بعد از او حجّتى نیست. هیچ حقّى نیست مگر همراه او و هیچ نورى نیست مگر نزد او.
بدانید! اوست که کسى بر وى پیروز نمى‏شود و کسى در ستیز با او، یارى نمى‏گردد.
بدانید! اوست ولىّ خدا در زمین و حاکم او بین خلقش و امین خدا در نهان و آشکارش.»
اگر غدیریان، از غدیر روى برنمى‏تافتند، سرنوشت دین و امّت نه این بود که رقم خورد. اگر پیمان‏شکنان دست از پیروى حضرت علی برنمى‏داشتند و بر دیگران اجتماع نمى‏کردند، امیر قافله‏ى هستى، بشر را تا آخرین مدارج قُرب پیش مى‏برد و اگر آموزگار راستین علم و عمل را خانه‏نشین نمى‏کردند، انسانیّت آخرین پلّه‏هاى نردبان تکامل را درمى‏نوردید.
… امّا افسوس که دنیادوستى جمعى نگذاشت تا شیطان بیش از این مأیوس شود و وحدت پیروان مسلمان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم پس از رحلت آن بزرگ‏مرد برقرار بماند! گروهى بناى تحریف را در دین گذاشتند و اصول و فروع آن را با هوى و هوس خویش به هر جا که خواستند کشیدند و بدعت را به عنوان سنّت براى آیندگان به ارث نهادند.
این نصیب ما از فراموش‏شدن غدیر و راه‏افتادن سقیفه مى‏باشد. به‏راستى که اگر امروز بشر راه خود را گم کرده است و در محنتِ غیبت دست و پا مى‏زند و از دیدار امامش محروم است، این‏همه محصول ظلمى است که از فراموشى غدیر و ننگ سقیفه بر دامن بشریّت نشسته است.
آرى، غدیر واقعه‏اى است که در آن، خداوند هدایتش را براى همیشه‏ى تاریخ گسترش داده تا سعادت ابدی همنشین آنانى باشد که غدیر و پیام غدیر را فرا راه زندگى خود قرار داده‏اند. پس امروز بر ماست که دست بیعت به ‏سوى امام زمان علیه السلام دراز کنیم و با جان و دل به آن امام هُمام عرضه داریم:
سلام بر تو اى یادگار غدیر! سلام بر تو اى وارث على و اى یارى‏دهنده‏ى دین پیامبر!
اى میراث‏دار غدیر! ما پیام جدّت را شنیدیم و اینک در آستانه‏ى غدیر از ژرفاى وجود با تو بیعت مى‏کنیم و از خداوند سبحان، فرج و ظهورت را آرزو داریم و عهد مى‏بندیم که تا روزى که زنده‏ایم، از این اعتقاد دست برنداریم و شما را یارى کنیم.
امیدواریم پس از مرورى بر آثار و کتاب‏هاى عرضه‏شده در این موضوع، شما را با وظیفه و مسؤولیّتى که در قبال غدیر داریم بیش‏تر آشنا کنیم.
متن غرفه چهارم   
ما و غدیر :
بسم ‏اللَّه الرَّحمان الرَّحیم
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا میثاقَ اللَّهِ الَّذی أخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ.»

«سلام بر تو اى پیمان خدا که آن را ستانده و محکم گردانده است.»
غدیر مراسمى براى معرّفى سلسله‏ى امامانى بود که پس از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم ، تا قیامت، جانشین آن‏حضرت‏اند و هدایت و رهبرى امّت را به دست دارند؛ امامانى که علم کتاب و دانش تکالیف الاهى نزد آنان سپرده شده است و میزان و معیار هر حقّ و حقیقت و برگزیدگان خدایند؛ از امام علىّ‏بن ابى‏طالب تا حضرت مهدى علیهم السلام، بر امّت است که آنان را حمایت و به آن‏ها مراجعه کنند و از ایشان بهره گیرند. مردم آخرالزّمان نیز از این حکم مستثنى نیستند؛ زیرا اینان هم مخاطبان واقعى پیامبر خداصلى الله علیه وآله وسلم در غدیر سال دهم هجرى بوده‏اند؛ چه منشور غدیر پیامى براى همه‏ى تاریخ است.
ما در این دوران، پیشوایى داریم که به امامتش معتقدیم. در اندیشه‏ى شیعه، آن امام بزرگوار مصداق زنده و بارز و آخرین ستاره از منظومه‏ى رهبران آسمانى است که نبىّ گرامى اسلام صلى الله علیه وآله وسلم در خطابه‏ى غدیر خود معرّفى فرمودند. این است که خود را از نعمت وجود امام محروم نمى‏دانیم؛ گرچه آن‏حضرت در غیبت به‏سر برند.
در باور ما، غیبت امام یعنى حاضربودن او در سطح جامعه و زندگى به‏طور ناشناس. از این‏روست که مى‏گوییم: راه ارتباط با حجت خدا همیشه گشوده است و مى‏توان به ‏سوى او تقرّب جست و درِ آستان او را کوبید و به راستى هدایت و بصیرت در کارها  را توسط او از درگاه خداوند مسألت کرد.
امام زمان علیه السلام خود در یک توقیع، براى جوانى جویاى هدایت فرمودند:
« إنْ استَرشَدْتَ أُرشِدْتَ وَ إنْ طلبتَ وَجَدتَ.»
«اگر طالب باشى، خواهى یافت و اگر هدایت بجویى، راهنمایى خواهى شد.»
به یقین، احاطه ی ایشان چنان است که نجواى شیعیان را در خانه‏هایشان مى‏شنوند و با حمایت‏هاى آشکار و پنهان خویش، پاسخ‏گوى آنان خواهند بود. در عین‏حال، دیدار حضورى ایشان در صورتى‏ که اراده‏ى آن بزرگوار بر آن تعلّق گیرد امرى ممکن است؛همان طور‏که تجلّیّات و تشرّفات بسیارى در دوران غیبت کوتاه و بلند آن کعبه‏ى دل‏ها اتّفاق افتاده است.
پدیده‏ى غیبت و ظاهرنبودن او نباید سبب شود تا براى او شأن کم‏ترى نسبت به امامان گذشته قائل شویم! ظرافت این نکته چنان است که حتّى برخى از بزرگان در بعضى از موارد از آن غافل مانده‏اند. داستان مقدّس اردبیلى آن‏هنگام که براى حلّ مشکل علمى به امیرالمؤمنین علیه السلام متوسّل مى‏شود تا از خدا بخواهد که به آن امام اجازه دهد که مشکل او را حل کند نمونه‏ى بارز این مسأله است و امیرمؤمنان علیه السلام این نکته‏ى ظریف را به این عالم متّقى تذکّر دادند:
«به سراغ فرزندم مهدى که امام زنده‏ى توست به مسجد کوفه برو و پاسخت را از او دریافت کن؛ او امام زمان توست.»
در غدیر خم، پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم وقتى معنا و مفهوم ولایت را توضیح دادند و از همه‏ى مردم گواهى گرفتند که نسبت به آنان از خودشان سزاوارتر و صاحب‏اختیارترند- منشور ولایت امامان را صادر فرمودند که: «مَنْ کُنتُ مولاهُ فَهذا علیٌّ مَولاه…» ؛ و هر که مرا صاحب‏اختیار و سرپرست خود مى‏داند، على علیه السلام را هم، به معناى کامل کلمه، صاحب‏اختیار و سرپرست خویش بداند و این تا قیامت در نسل على علیه السلام خواهد بود.  فرمودند:
«بر هر یکتاپرستى، حکم او جارى و کلام او روا و فرمان او نافذ است. فرمان‏بردارى از ائمّه علیهم السلام بر همه واجب است.»
لازمه‏ى اعتقاد به ولایت امام علیه السلام این است که مؤمن امامش را بیش از خود نسبت به همه‏ى امور صاحب حق بداند و براى ایشان در همه‏ى کارهاى مربوط به خویش تقدم قائل باشد. به عبارت دیگر، حقّ امر و نهى براى امام قائل شود و خواست حضرتش را در هر مسأله‏اى جست ‏وجو و اطاعت کند.
در عصر حاضر که امام زمان علیه السلام، عهده‏دار کارگزارى و فرمان‏روایى جهان است حق حجّت الاهى نسبت به ما این است که ایشان را در همه‏ى امور، صاحب اختیار خویش بدانیم و همواره خود را حاضر بر سر سفره ایشان ببینیم و همه‏ى هستى و امکاناتى که در اختیار داریم جز در مسیرى که مورد خشنودى حضرت اوست، به‏کار نبندیم بلکه امور خود را، در همه‏ى لحظه‏هاى عمر، مطابق رضاى آن قبله‏ى دل‏ها جهت دهیم.
غدیر روز میثاق است؛ روزى که امامت همه‏ى امامان به نحو کامل و رسا به همگان ابلاغ شد و از همه‏ى مردم بر این مطلب پیمان و میثاق گرفته شد. رسول اکرم صلى الله علیه وآله وسلم به مقتضاى موقعیّت و کثرت جمعیّت، در مرحله‏ى اوّل، به پذیرش قلبى و اقرار زبانى اکتفا فرمودند و سپس براى رسمیّت بخشیدن بیش‏تر دستور دادند دو خیمه برپا شود. آن‏گاه خود و حضرت علی علیه السلام هریک،در یکى از خیمه‏ها حاضر شدند تا مردم ابتدا با پیامبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم و سپس با امیرالمؤمنین علیه السلام دست بیعت دهند و انتصاب آن‏حضرت را به امامت و صاحب‏اختیارى تبریک و تهنیت گویند.
اینک، اگر کسى صادقانه به پیمان غدیر پاى‏بند بود و در هر عید غدیرى، با خدا و پیامبر و امامانش تا حضرت بقیّهاللَّه علیه السلام تجدید بیعت کرد، از کسانى که در غدیر حاضر بودند چیزى کم ندارد.
اگر امام زمان علیه السلام تنها میثاقى است که خداوند در حال حاضر بر روى زمین دارد و در روز غدیر دعوت‏کننده‏ى الاهى به اسم و صفت معرّفى‏اش فرمود و از همه‏ى مردم تا روز قیامت، خواست تا پیمان امامت او را برعهده گیرند، مى‏توان در روزگار غیبتِ امام عصرعلیه السلام هم، در دل با آن ‏حضرت بیعت کرد. از این رو خواندن ادعیه‏ هم‏چون دعاى عهد یا… که نمادى براى این تجدید بیعت قلبى است، توصیه شده است.
لازمه‏ى بیعت با امام زمان علیه السلام، اطاعت است و پاى‏بندى بر محتواى پیام غدیر و پذیرش مولویّت آن امام هُمام است.
اگر ما خود را شیعه‏ى امام علیه السلام مى‏دانیم، باید ببینیم عمل ما چه‏قدر مطابق پیمانى است که با پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم بسته‏ایم. آیا با دل و جان و زبان تسلیم نبىّ و وصى شده‏ایم؟ زبانمان چه‏قدر در جهت خشنودى ایشان چرخیده است و در نهایت، قلب ما چه مقدار در خدمت مولایمان بوده است؟ چه‏قدر از سال‏هاى عمر و امکانات خویش را در راه کسب رضاى محبوب صرف کرده‏ایم؟ آیا بر اداى حقوق امام زمان خود اهتمام ورزیده‏ایم؟
باهم،به حضورپیام‏آورمهربان و نبىّ گرامى اسلام که ‏درود خدا برآن ‏حضرت‏ و خاندانش ‏باد عرضه مى‏داریم:
یا رسول اللَّه! در غدیر خم، دستان نیاکانمان را در دست امام زمانشان، علىّ‏بن‏ابى‏طالب علیه السلام، نهادى و آنان را فرمودى که از او پیروى کنند و یادآور شدى که پاى‏بندى بر پیمان غدیر، سعادت دنیوى و اخروى ما را تأمین مى‏سازد. اینک که پیامت به ما رسیده است، ما نیز دست بیعت به ‏سوى تنها یادگار زنده‏ى حاضرت، حضرت مهدى علیه السلام دراز مى‏کنیم و اعلام مى‏کنیم که او امام زمان ماست و پیشوایى که تو به فرمان الاهى منصوب‏اش داشته‏اى. در همه‏حال، به او توسّل داریم و منتظریم تا با ظهورش حقیقت غدیر به انجام رسد. براى فرجش دعا مى‏کنیم و براى یارى‏اش آماده‏ایم و هرگز از او غافل نخواهیم بود و بر این عهد پاى‏بندیم؛ باشد که وفادارى ما به غدیر و وارث غدیر قلب آن پیامبر مهربان را خشنود سازد و ما را به عاقبتِ خیر و رستگارى و سعادت برساند.
در غدیر، مسلّم شد: آنان که از خدا و رسولش و على و فرزندانش علیهم السلام که صراط مستقیم الاهى‏اند اطاعت کنند، بى‏گمان، به رستگارى و بهشت دست مى‏یابند و کسانى که با آنان مخالفت کنند، رانده‏ى درگاه خدا و اهل شقاوت‏اند و به دوزخ وارد خواهند شد و این ثمره‏ى دو نوع ارتباط و برخورد مختلف با امام است.
اطاعت از وصىّ پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم، حضرت مهدى علیه السلام در آن است که به پیمان غدیر و عهد امامت آن مولا وفادار بوده خود را به اعمال شایسته بیاراییم و از گناهان و لغزش‏ها دورى کنیم تا نشان دهیم که اماممان را دوست داریم و از آن‏چه او نمى‏پسندد گریزانیم و به عهد اطاعت از او پاى‏بندیم و بر انجام پیمان خود، سستى نمى‏نماییم. اگر وفادار بودیم و توفیق طاعت خواستیم و تسلیم امر آن بزرگوار شدیم و راه هدایت و صراط مستقیم الاهى را از او طلبیدیم، مشمول عنایات ویژه‏ى امام عصرعلیه السلام مى‏گردیم و نظر لطف حضرتش را بر خود بیش‏تر احساس مى‏کنیم.
هشیار باشیم تا شیطان و دست‏یارانش ما را در اطاعت از آخرین بازمانده‏ى غدیر، حضرت مهدى علیه السلام ، باز ندارند؛ چه از غدیر سال دهم هجرى، هنوز هفتاد روز بیش‏تر سپرى نشده بود که نگذاشتند جهانیان از آن کوه شرافت و فضیلت و حکمت و عصمت و آسمان شجاعت و غیرت و جوان‏مردى و مروّت و فتوّت و دریاى علم و صبر و وفا و صفا، در این کویر خشک تفتیده‏ى دنیا بهره گیرند و بفهمند که على نسخه‏ى منحصر به فرد عالم هستى است. نگذاشتند قحطى‏زدگان دنیا باران رحمت و نعمت محبّت علوى و جانشینان پاکش را، حتّى لحظه‏اى، بچشند و آن دریا در دل زمین نهان شد.
آرى، شُکوه غدیر را برنتابیدند و حُرمت امیرش را فرونهادند و جان و روح و ناموس غدیر را در همسایگى مرقد آن پیامبر رحمت، به جفا آزردند و چه کفرانى بر اتمام نعمت الاهى و چه دشمنى با اکمال دین و شریعت ورزیدند! آن‏چنان بر امیر غدیر ستم آوردند که گویى استخوان در گلو و خار مغیلان در دیده داشت و در آن حال، چاره‏اى نمى‏یافت جز شکیبایى.
چه بسیار از همان‏ها که در ایّام غدیر در حضور آموزگار و آورنده‏ى شریعت، براى سلام و تبریک به مولاى غدیر و پیمان‏بستن با او بر یک‏دیگر پیشى مى‏جُستند، آن عهد و پیمان را زیر پا گذاشتند و فردا و فرداهاى غدیر…
افسوس که چه خسران و خسارتى بر بشریّت بار شد و چه حسرت و افسوسى باقى ماند! این‏همه انتظارى که کشیدیم و مى‏کشیم نتیجه‏ى همان پیمان‏شکنى است که بر امیران غدیر روا شد. آرى، کسى که حقّ خدا را در مورد ولىّ برگزیده‏اش ادا نکند و بدو تمسّک نجوید و صراط مستقیمى را که خدا گشوده است نپیماید، مسلّماً دچار راه‏زنى هم‏چون شیطان مى‏شود.
غدیر را جایگاهى یافتیم که فرمان خداوند در آن به اجرا درآمد و پیامش که امامت امامان از غدیر تا قیامت بود ابلاغ شد؛ پیامى که پیام‏آور خدا رساندنش را فریضه‏اى بزرگ شمرد و از حاضران پیمان گرفت تا به‏عنوان مهم‏ترین معروف، این پیام را، تا روز قیامت، به غایبان برسانند.
از این‏رو، ابلاغ پیام غدیر قطعى و واجب است و اگر ما شیعه‏اى بودیم که به یُمن غدیر ، پیام‏رسان غدیر به نسل‏هاى بعد شدیم، باید بر خود ببالیم؛ زیرا نه تنها فرمان الاهى را به اجرا درآورده‏ایم که کارى پیامبرانه کرده‏ایم و گامى در پى امامان هدایت و غدیرى خود برداشته‏ایم.
اوّلین یادآور و پیام‏آموز غدیر دختر عزیز رسول اکرم صلى الله علیه وآله وسلم بود که در مسجدالنّبى، ضمن خطابه‏اى پُرشور، مهاجر و انصار را مخاطب قرار داد و فرمود:
«شگفتا! آیا غدیر را فراموش کرده‏اید؟ فراموش کرده‏اید یا خود را به فراموشى زده‏اید؟! مگر پدرم در روز غدیر خُم براى کسى عذرى باقى گذاشت؟!»
زهراى اطهرعلیها السلام یک لحظه از پا ننشست تا غدیر پنهان نشود و فراموش نگردد و تا آن‏جا بر این حقّ از دست‏رفته پاى فشرد که دژخیمان خانه‏اش را به آتش کشیدند و پیکر پاکش را پشت آن در نیم‏سوخته‏ى شعله‏ور، از سر ستم فشردند.
خواستند غدیر را در مسلخ سقیفه ذَبح کنند؛ امّا یادگار رسول از یارى همسر و امام غریب خود دست بر نداشت. از على گفت و گفت تا سرانجام جان بر سر این راه گذاشت. این بود که براى همه‏ى غدیریان الگو شد و این گونه به ما آموخت که براى رساندن پیام حیات‏بخش غدیر، باید خروشید و در ابلاغ آن به همه‏ى نسل‏ها با همه‏ى توان از دل و جان کوشید. دار و ندار خویش را در این راه باید داد.
اینک، وظیفه‏ى ما در غدیر برطرف‏کردن گرد و غبار غربت از چهره‏ى امیران غدیر است تا آن‏که غمى از دل امام عصرعلیه السلام بزداید.
اگر ما از امّت مصطفى صلى الله علیه وآله وسلم هستیم و به فرمان بزرگ‏داشت غدیر و ابلاغ پیامش متعهّدیم و آن را برترین معروف مى‏دانیم که باید بدان امر کرد، حتّى با دست خالى و پاى‏برهنه و پیاده باید به راه افتیم و چونان سلمان و ابوذر و مقداد و عمّار که غربت غدیر و امیرش را دریافته بودند از ولایش دَم زنیم و بانگ برداریم که: حق با على است.
آرى، ما امامت و صاحب‏اختیارى على و فرزندانش علیهم السلام را به همه‏جا و همه‏کس مى‏رسانیم تا در روز رستاخیز، در برابر رسول خدا و عترت او شرمنده نباشیم.
ابلاغ پیام غدیر خدمت‏گزارى به آستان امام عصرعلیه السلام است و بهترین توفیقى که خداوند ممکن است در روز مبارک و فرخنده‏ى غدیر به آنان که درخواست مى‏کنند، عطا فرماید. اگر در مسیر رضاى امام عصرعلیه السلام تلاش و کوششى کردیم و در زمان حاضر، او را به مردم مضطرب و بیچاره‏ى زمین شناساندیم تا گامى به امام زمانشان نزدیک شوند، وظیفه‏ى غدیرى خویش را به‏جا آورده‏ایم و پیام غدیر را در حدّ خود ابلاغ کرده‏ایم و آن‏گاه که این‏چنین شد، بهترین عیدى الاهى در این ایّام نصیبمان شده است.
غدیر عید ولایت کسى است که جدّیّت هدفمند کردن زندگى و اهمّیّت کوشیدن در بندگى را به ما نشان داد. عید مولایى که بازى‏اش با کودکان یتیم بود و شادى‏اش نبودن دلى غمین؛ جلیس محرومان بود و انیس مظلومان.
… و اکنون در آستانه‏ى غدیریم! آیا من و تو آن‏چنان که رسول‏اللَّه صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «غدیر، افضل اعیاد امّت من است» این عید را بزرگ‏ترین و برترین عیدمان مى‏دانیم و براى رسیدنش روزشمارى مى‏کنیم؟ آیا شور و نشاطى که در غدیر بر پیامبر خدا نمودار بود در ما نیز هست؟
اگر مَحبّت مرتضى على و فرزندانش تا امام زنده‏ى این زمان، در خانه‏اى راه یافت، آن خانه آباد و نورانى شده است؛ هر چند آن خانه سراى دلى باشد و چه خانه‏اى پاک‏تر از دل؟
هریک از ما وظیفه‏مندیم تا بر اتمام نعمت الاهى و اکمال شریعت محمّدى شکر و سپاس به‏جا آوریم و بایسته‏ى این شکر آن است که نگذاریم غدیر از یاد رود و هر ساله غریبانه بیاید و برود و تا سالى دیگر، فراموش شود. باید قدردان غدیر باشیم و به تعظیم آن همّت گماریم. ساده‏ترین کار آن است که به سنّت پدران، با دیدار سادات، خاندان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم را احترام بیش‏تری بگزاریم.
غدیر، روز دورى از گناهان و آمرزش خطاى بندگان است.
بیاییم طعم شادمانى غدیر را در کام کودکان، نوجوانان و جوانان شیرین کنیم و آنان را با شمیم مهر و مَحبّت امام عصرعلیه السلام آشنا سازیم تا هر ساله منتظر غدیر باشند. عیدگرفتنِ غدیر اگر فرهنگى عمومى شد و میان مردم رواج یافت، هم‏چون عاشورا فرونشاندنى نیست. سُرور و شادى در غدیر به همان قدر مهمّ است که عزادارى و ماتم در محرّم. آن هنگام است که وظیفه‏اى را که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود به انجام رسانده‏ایم و دل و جان جوانانمان را با بیان مکارم اخلاقى پیشوایان گران‏قدر خود، از علىّ مرتضى تا مهدى آل محمّدعلیهم السلام، روشن کرده‏ایم تا به خود ببالند که مولایشان على است و بنازند که شیعه‏ى مهدى‏اند. آن‏گاه لذّت عنایاتشان را خود خواهند چشید.
اگر در غدیر که نه، در تمام ایّام، درد غربت دین و مظلومیّت امیر غدیر را در سینه داشتیم و بارى، به عیادت بیماران و تفقّد ایتام و گره‏گشایى از گرفتاران رفتیم و سلامشان کردیم و مبارک‏باد گفتیم و رنج بیمارى و درد بى‏پدرى و ظلم‏دیدگى از بى‏مروّتى و نبودِ عدالت را در جانشان التیامى بخشیدیم و هدیه‏اى، هرچند کوچک به‏گونه‏اى که خجالتى نیاورد و هیچ منّتى از ما نبینند تقدیمشان کردیم و یاعلى‏گویان به خدایشان سپردیم…، شاید گوشه‏اى از وظیفه‏ى غدیرى خویش را به انجام رسانده و کارى کرده باشیم تا پس از رفتنمان، نه ما را، که از على تا مهدى علیه ما السلام را دوست بدارند.
پیام غدیر بشارتمان داد که مولایمان زنده و حاضر و آخرین پیشوا از سلسله‏ى امامان است. اوست که کارها به او واگذار شده است. اوست که کسى بر وى پیروز نمى‏گردد. اوست امام و حجّت باقى و پس از وى حجّتى نیست. هیچ حقّى نیست مگر همراه او و هیچ نورى نیست مگر نزد او. آرى، او امین خدا و ولىّ او در زمین است.
امروز یگانه وارث زنده‏ى غدیر، امام حاضر من و شماست؛ همان امامى که خداوند از میان مخلوقاتش برگزیده و در پیشگاه او صاحب منزلت است؛ همان امامى که علوم همه‏ى انبیا به او رسیده و وارث هر دانش و چیره بر هر علمى است؛ همان امامى که رمز خاتمیّت پیامبر است و جاودانگى اسلام؛ همان امامى که ‏رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم در غدیر بشارت ظهور و فراگیرى عدلش را در زمین به همه‏ى انسان‏ها داد. او هم‏اینک وارث ولایتِ علوى است.
بیاییم در این زمان همه‏ى توجّه خود را به آستان او معطوف کنیم و براى یافتن حقّ و کسب نور و هدایت، به درگاه او متوسّل شویم و درِ خانه‏ى او را بکوبیم. ملاک حق، امروز وجود امام حىّ است. به همین دلیل، آن محبوب دل‏ها به یه یکی از علما فرمود که:
«جستن معارف والاى دینى، جز از راه ما خاندان، به انکار ما مى‏انجامد.»
این همان سخن امام صادق علیه السلام است:
«دروغ مى‏گوید کسى که گمان دارد که از شیعیان ماست؛ امّا به دست‏آویزهاى دیگران تمسّک مى‏جوید.»
به لحظات پایانى نزدیک شده‏ایم. کوشیدیم تا حدّ توان، گوشه‏اى از فضایل و کمالات امیر غدیر و سلسله‏ى پیشوایان از فرزندانش را به همراه پیام غدیر به گوش جان شیفتگان و شیعیانش برسانیم.
آری، خوش‏حال باشید و دل مسرور دارید که «فرزند على» در راه است و صبح پیروزى آمدنى است. اگر توفیق درک محضر او را یافتید، دست در دستش گذارید و با او صادقانه و از سویداى دل، بیعت کنید و عید غدیر را به آستانش تبریک گویید و بدانید که دولت عدل او تجسّم آرمان بعثت و غدیر و عاشوراست.
خدایا! توفیق شکر نعمت غدیر را به ما ارزانى دار تا قدردان غدیر باشیم و به تعظیم آن همّت گماریم.
خدایا! تو را به روح ولىّ‏ات على علیه السلام هم او که چشم بر هم زدنى، به یگانگى تو شرک نورزید سوگند مى‏دهیم در فرج فرزندش مهدى علیه السلام شتاب فرما.
خدایا! ایمان و تقوایى عطایمان کن تا ابرهاى سیاه غیبت سبب محروم‏ماندن ما از تابش خورشید وجودش نگردد. چشمان مان را به چهره‏ى پُرفروغ آن ولىّ خدا که به یُمن وجود او زنده‏ایم و نفس مى‏کشیم منوّر ساز.
«اَللَّهُمَّ أرِنی الطَّلْعَه الرَّشیدَه وَ الْغُرَّهَ الحَمیدَه وَ اکْحُلْ ناظری بِنَظْرَه منّی إلیه…»

پیشنهاد گروه فرهنگی امیدواران
روزنه ای به خورشید :: نمايشگاه غرفه اي غدير

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.