(جهت دریافت کامل این بسته ی تبلیغی به انتهای صفحه مراجعه نمائید)
ولىّ خداوند سبحان على است
وصىّ بلافصل ختم رُسل
مروّج به احکام قرآن على است
در طلیعهى سالگشت غدیر، عید بزرگ خدا، گِرد هم آمدهایم تا به یاد این روز مبارک و فرخنده، جشنِ ولایت و انتصاب مولایمان حضرت مولىالموحّدین امیرالمؤمنین علی علیه السلام را گرامى داریم و در این محفل نورانى و بىریا، به پیشگاه وارث زندهى غدیر، امام عصر أرواحنافداه، عرض ادب کنیم و تبریک گوییم. قدوم شما عزیزان را به دیدهى منّت مىنهیم و به شما خوشآمد مىگوییم.
اجازه دهید سخن از غدیر را از گذشتهاى دورتر آغاز کنیم تا اهمّیّت و عظمت غدیر را بیشتر بشناسیم. غدیر مشعلى همیشه فروزان است که به ارادهى الاهى و به دست آخرینِ پیامبر خدا برافروخته شد تا بشریّت همهروزه از نورش بهره گیرد و رهتوشهاى از آن براى سعادت و خوشبختى جاودانهى خویش بردارد.
غدیر پیامى الاهى و کتابى همیشه گشوده است تا ما پیوسته در آن نظر کنیم و راه و روش زندگى از آن بیاموزیم و به نشانهى ایمان و وفادارى، مسؤولیّت ابلاغ آن را به دیگران در این عصر و در زمانهاى آینده بر عهده گیریم. بیایید با غدیر بیشتر آشنا شویم و صاحب آن را بشناسیم و به دیگران بشناسانیم.
سخن از امیر غدیر است و خانهزاد کعبه؛ همو که به هنگامهى میلاد، با شکافته شدن رکن مستجار، سه روز میهمان خدا شد و فرشتگان خدمتگزاران آن ضیافت الاهى بودند. با شکافته شدن دوبارهى کعبه، آن نادرهى دوران به همراه فاطمه بنتاسد، چشم در چشم رسول خدا، حضرت محمّد مصطفى صلى الله علیه وآله وسلم گشود و اینچنین نجوا کرد:
بِسم اللَّه الرَّحمان الرَّحیم قَدْ أفْلَحَ الْمُؤْمِنونَ…
و حبیب خدا مولود نازنین را در آغوش گرفت و پاسخ داد:
قَدْ أفْلَحوا بِکَ یا عَلیُّ
آرى، على جان! به یقین مؤمنان به تو رستگار و سعادتمند شدند.
چنین شد تا نورى دیگر از تبار ابراهیم در آغوش امین مکّه جاى گرفت. قضا را چند سالى بیشتر از دوران کودکى وى سپرى نشده بود که او را به امین مکّه سپردند. بدینسان، همدَم و همسخن و همنفس او شد و در دامان او پرورش یافت. با تربیت او قد برافراشت و همراه او به حرا رفت و به عبادت و بندگى خداى مهربان پرداخت.
از عام الفیل چهل سال گذشته بود. بیست و هفتم ماه رجب، خدا بر بندگانش منّت نهادو امین مکّه را به پیامبرى مبعوث فرمود و فصل تبلیغ دین خدا آغاز شد.
زادهى ابوطالب علیه السلام در دوران نوجوانى، نخستین ایمانآورنده به خدا و پیامبر و اوّلین مسلمان گردید و همراه و همپاى او گام برداشت.
در نخستین دعوت آشکارپیامبرصلى الله علیه وآله وسلم، تنها اجابتکنندهى رسول خدا او بود که برخاست و لب به سخن گشود و رسالت پیامبر خاتم را لبّیک گفت و در همان مجلس از سوى مقام رسالت به وصایت و جانشینى منصوب شد.
در یکى از سخت ترین دوران اسلام شبى که سران قبایل کفر با نقشهى شیطانى، شمشیرها به روى دعوتگر دلسوز خویش آخته بودند در پاسخ به درخواست خفتن در جایگاه پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم تنها یک سؤال از رسول خدا کرد: :«آیا شما به سلامت مىمانید؟» و از سلامتماندن خود نپرسید و چون پاسخ شنید: «آرى»، گویى آسوده شد و در بستر رسول آرام گرفت. بى آنکه زره بپوشد و شمشیرى به دست گیرد و هر دَم در انتظار تکّهتکّهشدن پیکر، در بستر پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم خوابید تا حبیب زنده بماند، تا بشریّت از این رحمت بزرگ الاهى در مسیر سعادت و خوشبختى برخوردار گردد، تا ظلم و جور از این جهان رخت بربندد. آرى، او همه چیز خود را در راه دین خدا فدا کرد و خشنودى خالق را به دست آورد؛ آنهم در زمانى که هنوز حکمى براى جهاد و فداکارى نیامده بود و از اینرو سرمشق فداکاران شد.
سیزده سال از بعثت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم گذشته بود که به مدینه النّبى (یثرب آنروز) هجرت فرمود و در پیکارهاى بدر و اُحد و خندق و خیبر و بسیارى دیگر از جنگها در کنار نبىّ اکرم صلى الله علیه وآله وسلم شرکت جست و از فداکارى براى حفظ جان آن فرستادهى رحمت دریغ نورزید.
روزى نیز بر بلنداى شانههاى پیامبر، فراز آمد و بتها را در فتح مکّه فروشکست و خانهى توحید را تطهیر کرد.
کارنامهى ۶۳ سال زندگانى او که با پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم و قرآن و اسلام شکل گرفته بود مملو از تلاش و فداکارى در تمامى آن لحظه هاست. در سراسر این دوران، ارزشهاى والاى وجودى و دریاى موّاج فضایل بىانتهاى آن سَرور راستان صحنههایى آفرید که او را به اوج منزلتها بُرد و به این افتخارات نایل گردید:
– همگام و همراه پیامبر
– امیر اهل ایمان و برترین انسان پس از رسول خدا
– برادر و جانشین و دروازهى علم پیامبر
– پیشواى هدایتگر، حقگرا و باطلستیز
– دعوتکننده به قرآن و مفسّر شایستهى آن
– پرچم هدایت و سفینهى نجات
– آری علی(ع) با حقّ است و حق با اوست.
– علی(ع) با قرآن است و قرآن با اوست.
– دوست او دوست خدا و پیامبر و دشمن او دشمن خدا و پیامبر است.
– علی صراط مستقیم الاهى و معیار ایمان و نفاق است.
– نخستین نفر از عترت پیامبر است که امانت گرانسنگ و عامل هدایت و جلوگیر از ضلالت پس از رسول خداست.
– از پلیدىها و لغزشها به دور و از اصحاب کِساء است.
آرى،… او فضایل بىشمارى را به خود اختصاص داده که در این مجموعه یارای پرداختن به آنها نیست اما در اهمّیّت و عظمت غدیر همین بس که وجود چنین شخصیّتى، محور غدیر است.
غدیر اگردر اجتماع بىهمانند آن روز از سراسر سرزمین های اسلامى و از قبایل مختلف تشکیل مىشود و راویان فراوانش نقل آن را به تواتر مىرسانند،
غدیر داراى محتوایى است که ریشه در قرآن دارد و براساس فرمان و ارادهى الاهى و به طور رسمى بهصورت وحى، از آسمان بر پیامبر فروفرستاده مىشود و جدّیّت خطاب و ابلاغ به حدّى است که با صورت نگرفتنِ آن، زحمات ۲۳ سالهى برترین شخص عالَم به سرانجام نمىرسد و به مصداق« فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه» تمامى آن تلاشها زیر سؤال مىرود،
غدیر پیامرسانندهاى چون آخرین پیامآور الاهى دارد که جز وحى نمىگوید و قول و فعلش حجّت است،
غدیر یادآور شایستگىها و فضایل امیر ابرار و اعلام رسمى و آشکار و فراگیر رهبرى و ولایت و امامت امیرالمؤمنین و فرزندانش تا آخرین روز دنیاست،
غدیرمایه ی تکمیل دین و اتمام نعمت و رضایت خداست.
غدیر برترین عید نزد پیامبر و پیشوایان راستین اسلام است.
آری غدیر با تمام غرضورزىها و تحریفها و دشمنىها و به دلیل روشنى و وضوح و دلالت و تواتر و اسنادش، سند همیشهزندهى تاریخ و حماسهاى جاودانه است که اینک بعد از چهارده قرن به دست ما رسیده که حتّى عالمان مکتب خلافت را نیز به نقل و روایت واداشته است. آری، غدیر بنا به تمام این دلایل که گفتیم اهمّیّتش را به هر انسان طالب سعادت مىرساند و مىفهماند؛ امّا بالاترین عظمت و اهمّیّت غدیر مدیون شخصیّت والاى امیر اهل ایمان حضرت مولىالموحّدین امام علىّبن ابىطالب علیه السلام است که به گوشهاى از صفات و ویژگىهایش اشاره کردیم.
زمان غدیر، مکان غدیر، اصحاب غدیر، بیعت غدیر، الاهىبودن غدیر… همه و همه این رخداد بزرگ را در جایگاهى مهمّ و حسّاس از تاریخ قرار مىدهد و على علیه السلام، که سبب ماندگارى و جاودانگى غدیر است را در یکی عظیم ترین و حساس ترین فرازهای تاریخ.
اگر على علیه السلام در میانهى صحنهى غدیر نبود، پیامبر دست چه کسى را بالا مىبرد که مورد تأیید خدا باشد و راهش را بهگونهاى ادامه دهد تا زحمات ۲۳ سالهى ایشان هَدَر نرود؟!
اگر على علیه السلام در کنار آن برکه حاضر نمىبود، دست مردم در دست چه کسى گذارده مىشد تا آنان را به اوج سعادت و عظمت و ایمان و به سراى بهشت رهنمون گردد؟!
مگر نه تنها اوست که مىتواند در جانشینى پیامبر خداوند، پاسدار دین و شرف و برترى و افتخار و نگهبان همهچیز باشد؟ کدام انسان دیگرى پس از پیامبر، فضایلى چون على دارد؟
آرى، همهچیز «غدیر» که نه، همهچیز «اسلام» پس از پیامبر، به على علیه السلام برمىگردد و در یک کلام، او روح اسلام است.
اینک که اهمّیّت غدیر را شناختیم و راز عظمت غدیر برایمان آشکار شد، همراهمان باشید تا در بخشى دیگر سفری به آن و نظارهگر منبرى باشیم که دست رسول خدا دست یداللَّهى علىّ مرتضى را بر فراز آورده و آخرین پیام الاهى را مىرساند؛ پیامى که اگر به گوش جان کسى برسد و محتواى آن را نپذیرد، این عمل او برابر با خروج از وادى ایمان و بندگى خداست.
کتابهایى که به نمایش گذارده شده است، هر کدام به نحوى شما را با موضوعات عرضه شده بیشتر آشنا مىکند.
درآخرین بخش مىتوانید آثار موجود را براى مطالعه تهیّه کنید و پاسخ پرسشهاى خویش را دریافت دارید.
از خداى مهربان مسألت داریم ما را از متمسّکین به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و فرزندان پاکش قرار دهد و توفیق پیروى و تبعیّت از آخرین بازماندهى عترت، حضرت مهدى عجَّلاللَّهتعالىفرجه را به ما عنایت فرماید.
متن غرفه دوم
مسلمانان شهرهاى دیگر و یمنىها که به همراهی علی علیه السلام راهى انجام مراسم حج مىشدند به صد و بیست هزار تَن می رسید. کاروان زائران خانهى خدا از مدینه به سوى مکّه حرکت کرده بود و پس از رسیدن به زادگاه اسلام، مسلمانان به همراهی رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم به اعمال حجّشان پرداختنده بودند. پیامبر رحمت طىّ آن روزها در مکانهایى مناسب، آخرین سفارشهاى مذهبى و فرمانهاى الاهى را به مسلمانان گوشزد فرمودند.
روز هشتم ذىحجّه نیز رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم با اشاراتى به مسلمانان اعلام فرمودند که امسال آخرینسال عمرشان است و پس از اندک زمانى، منادى حق را لبّیک خواهند گفت:
«بدانید! دو چیز گرانمایه در میان شما باقى مىگزارم که اگر بدانها متوسل شوید، هرگز گمراه نخواهید شد. آن دو چیز، کتاب خدا و عترتم که اهل بیت مناند. آن دو از یکدیگر جدا نمىشوند تا در کنار حوض کوثربر من وارد شوند.»
در اواخر مراسم حج، رسول گرامى صلى الله علیه وآله وسلم میراث پیامبران را به فرمان الاهى، به پیشواى پارسایان سپردند و قبل از حرکت از مکّه، پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم دستور دادند تا بزرگان و اصحاب طىّ مراسمى به محضر امیرمؤمنان علیه السلام حضور یابند و با عنوان «امیرالمؤمنین» بر او سلام گویند.
بلافاصله پس از اتمام حج، بِلال از سوى رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم اعلام کرد:
«فردا… جز ناتوانان همه باید حرکت کنند و در وقت معیّن در غدیر خم حاضر باشند.»
قافلهى عظیم حاجیان بهسوى غدیر خم حرکت کرد و نزدیک ظهر روز هجدهم ذىحجّه وارد صحراى جُحفه شد. هنوز کمى به نقطهى جدایى قافلهها براى رفتن به سرزمینهایشان باقى مانده بود که آن فرمان داده شد تا همه توقف کنند تا کسانى که پیشتر
رفتهاند بازگردند و آنانکه پشت سر هستند برسند.
هوا گرم بود و سوزان و شدّت گرما به حدّى بود که مردم گوشهاى از جامهى خویش را به سر انداخته و گوشهاى دیگر را زیر پاى خود قرار داده بودند و در سایهى مرکبها، از اشعّهى گرم آفتاب خود را حفظ مىکردند.
بىشک، خبر مهمّى در پیش بود؛ زیرا هر آنچه پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم فرمان مىداد از جانب خداوند بود و هرگز از روى هوى و هوس سخن نمىگفت.
سلمان و ابوذر و عمّار و مقداد به فرمان آن محبوب دلها در کنار چند درخت، محلّى را آماده کردند. سکّوى بلندى از سنگها و روانداز مرکبها فراهم شد. ظهر بود که مؤذّن نداى اذان سر داد. پیشواى آسمانى با مردم نماز خواند و سپس بر بالاى محلّ
بلندى که آماده شده بود قرار گرفت و بر فراز آن بهگونهاى ایستاد تا همه او را ببینند و صدایش را بهتر بشنوند. با اشارهى او، همه به گِردش جمع شدند؛ بزرگ و کوچک، زن و مرد، پیر و جوان، مؤمن و منافق.
پیامبر مهربان امّت، پس از ستایش خداى یگانه، اندکى درنگ نمودند و در حالى که به اطراف خود در میان تودهى مردم مىنگریستند، با فریادی بلند، على علیه السلام را نزد خود فرا خواندند و او را یک پلّه پایینتر از خویش بر فراز جایگاه نشاندند زیرا می بایست فرمان مهمّى را دربارهى علىّبنابىطالب ابلاغ کنند و نیز تصریح فرمودند که خداوند به من این چنین وحى کرده است:
«اى پیامبر! آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است برسان که اگر نرسانى، رسالت حق را نگزاردهاى؛ خداوند تو را از گزند مردم حفظ مىکند…»
سپس امر مؤکّد پروردگار دربارهى اعلام ولایت را با صراحت تمام بیان کردند:
«جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شده و از طرف خداوند مرا مأمور کرده است که در این محلّ اجتماع به پا خیزم و به هر سپید و سیاهى اعلام کنم که علىّبنابىطالب برادرِ من و وصىّ من و جانشین من بر امّتم و امام بعد از من است. هر که با على
مخالفت بنماید راندهى درگاه خداست و هر کس او را پیروى کند مشمول رحمت الاهى است. مؤمن کسى است که به على ایمان آورد و او را تصدیق کند.»
پس از آن رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرین ایشان چنین اعلام فرمودند:
«خداوند عزیز و بزرگ صاحب اختیار شما و معبود شماست و بعد از خداوند، رسولش که اینک، پیش رویتان ایستاده و با شما سخن مىگوید سرپرست شماست. پس از من، به فرمان خدا، على صاحباختیار و امام شما خواهد بود و بعد از او، تا قیامت، امامت در نسل من از فرزندان او قرار خواهد داشت…»
پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم، در آن اجتماع بزرگ براى این که کمترین ابهامى باقى نمانَد دست على علیه السلام را گرفتند و بلند کردند و منشور آسمانى خلافت را اینچنین اعلام فرمودند:
«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا علیٌّ مَوْلاه…»
«بر هر کس که من (صاحب اختیار) و مولاى اویم، این على مولا و (صاحباختیار) است.»
در حالی که سخنان ایشان ادامه داشت. دست امیرالمؤمنین علیه السلام را در دست گرفته و همچنان بالا نگه داشته بودند و فضایل ایشان را بازگو مىفرمود تا بدینجا رسیدند که:
«اى مردم!… بدانید که شما را فرا مىخوانم تا به عنوان بیعت با على، نخست دست بیعت به من دهید و سپس با او پیمان ببندید… من از جانب خداوند عزیز و بزرگ، براى على از شما بیعت مىگیرم. پس هر کس پیمان شکند به خود زیان کرده است.»
رسول مهربان اسلام صلى الله علیه وآله وسلم در ادامهى سخن، از انبوه حاجیانى که در اجتماع غدیر حاضر بودند، بر پیشوایى و امامت على و امامان بعد از او اقرار و اعتراف زبانى گرفتند و فرمودند:
«اى مردم! آنچه به شما گفتم بازگویید و بر على به عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کنید و بگویید: شنیدیم و اطاعت کردیم… خداوندا، مؤمنان را بیامرز و بر کافران خشم گیرکه حمد و ستایش، سزاوار پروردگار جهانیان است.
پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم پس از انتصاب امیرمؤمنان علیه السلام از جانب حق، این آیه را که جبرئیل نازل نمود را قرائت کردند.
«الْیَوْمَ أکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رضیتُ لَکُمُ الإْسْلامَ دیناً»
« امروز با اعلام ولایت و امامت علوى دینتان را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و خشنود گشتم که اسلام آیین شما باشد. »
آری به ولایت امیرالمؤمنین و فرزندانشان دین خدا کامل شده بود. على و فرزندانش یک به یک معرّفى و به پیشوایى اسلام برگزیده شدند. اینک، مردم پس از پیامبر هرگز بدون امام و پیشوا نخواهند بود تا روزى که به دست آخرین فرزند معصومش زمین مملو از عدالت و یکتاپرستى شود.
مردم دسته دسته در خیمهاى با خورشید رسالت بیعت مىکردند و تبریک مىگفتند و سپس با ماه ولایت به عنوان امام و جانشین بعد از پیامبر و امیرالمؤمنین دست بیعت داده سلام و تهنیت خویش را تقدیم آن مولا مىکردند.
حَسّانبنثابت، شاعر معروف، به مبارکى این روز، اشعارى در ستایش شاه مردان سرود که در برابر پیامبر و انبوه جمعیّت خواند. در آخرین ساعات اجتماع غدیر، اتفاق عجیبی افتاد، حارث فِهْرى که از خدا خواسته بود اگر آنچه پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم مىگوید از جانب خداوند است، سنگى فرود آید تا بمیرد؛سنگی از آسمان فرود آمد او در مقابل چشمان همه جان داد در برابر چشم همگان جانش را از دست داد.
در میان آن جمع کسانى بودند که هرگز به پیامبر ایمان نیاورده بودند و هرگاه سخن از وحى مىآمد، مضطرب و نگران، لحظهها را شماره مىکردند و در انتظار بودند تا سخن وحى به پایان برسد؛ مبادا که پیامبر از گنداب درون آنان خبر آورد و رسوایشان سازد. آنان کسانى بودند که با شور و هیجانى ساختگى دست بیعت به امام غدیر دادند؛ امّا بهزودى آن را فراموش کردند و مسلمان را از این نعمت بزرگ محروم ساختند.
سرانجام، مسلمانان پس از سه شبانهروز توقّف در کنار آبگیر خم و دستیافتن به نعمت با ارزش ولایت و امامت، راهى دیار خود شدند تا پیام غدیر را براى آنان که در غدیر حضور نداشتند از زبان خدا و پیامبرش نقل کنند و همه ساله غدیر را به عنوان بزرگترین عید مسلمانان جشن گیرند. آرى این خواست خدا بود که خوشبختى و سعادت از غدیر امیرمؤمنان به انسانها رسد.
اینک که با غدیر در متن تاریخ آشنا شدیم، پس از مرورى بر آثار و کتابهاى عرضه شده در این موضوع، امیدواریم در جایگاه بعدى شما را با پیام و محتواى غدیر بیشتر آشنا کنیم.
از خداى بزرگ مىطلبیم که ما را با حقیقت غدیر، این نعمت بزرگ الاهى، آشنا سازد و قدردان وجود پُربرکت امیر غدیریان قرار دهد.
پیام غدیر :
غدیر یک دریا رحمت است و حیات. غدیر نردبان کمال است؛ کشیده از زمین تا بام عرش خدا. در غدیر، پیامبر از جانب خداوند فرمان یافت تا پیام غدیر را به همهى انسانها ابلاغ کند و پیامبر امین، آن پیام را چنان حکیمانه در قلب انسانها و جان تاریخ به ودیعت نهاد که نورش هرگز خاموش نشده و نخواهد شد.
اینک گاه شنیدن و اندیشیدن در پیام غدیر است و به لطف الاهى، خطبهى پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم، پس از گذشت چهارده قرن، همچنان در دستان ماست. رسولخدا صلى الله علیه وآله وسلم در این سخنان خطاب به مسلمانان مىفرماید:
«اى مردم! … خداوند عزیز و بزرگ صاحب اختیار شما و معبود شماست و بعد از خداوند، رسولش که مقابلتان ایستاده است و با شما سخن مىگوید سرپرست شماست. پس از من، به فرمان خدا، على صاحباختیار و امام شما خواهد بود و بعد از او، تا قیامت، امامت در نسل من از فرزندان او قرار خواهد داشت…»
غدیر شاهرگ حیات معنوى انسان است؛ که در درون دلهاى مؤمنان و سینههاى راهیان حقّ و عدالت، زنده و جاودانه است.
در رخداد بزرگ غدیر، نعمت سرپرستى و صاحباختیارى بشر به داناترین، راستگوترین، بزرگوارترین و بخشندهترین انسانهاى آسمانى سپرده شد تا با تمسّک و هدایتخواهى از آن پیشوایان الاهى، راه سعادت را بپویند.
غدیر جایگاهى است که خدا و پیامبر، امام را در آن به بشر معرّفى کردند تا حجّت را بر همگان تمام کنند. از اینرو، غدیر روز پیمانبستن با نبوّت و امامت و از جان و دل پذیرفتن ولایت آن دانایانِ راستگو و بزرگوار و بخشنده است تا بوتهى آزمایش مردم باشد.
سخنان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم را پى مىگیریم:
«اى مردم! راهتان را از على نگردانید و از وى روى برمتابید و از ولایت و سرپرستى او سر باز نزنید. اوست که به حق راه مىنماید و به آن عمل مىکند. او باطل را مىزداید و از آن نهى مىفرماید.
« اى مردم! على را برتر بدانید که خدا او را برترى داده است و او را بپذیرید که على از جانب خدا امام و پیشواست. به هوش باشید که پیشواى اهل ایمان جز برادرم على نیست!»
«اى مردم! قرآن به شما مىشناساند که امامان بعد از على فرزندان اویند و من هم به شما معرّفى کردم که آنان از نسل من و از نسل اویند.»
آرى، غدیر روز زینتگرفتن جهان هستى به ولایت علوى است. غدیر جایگاه یافتن على و راه على است.
آن پیامآور رحمت سخنانشان را چنین ادامه دادند:
«بدانید! بالاترین امر به معروف و نهى از منکر آن است که سخن مرا بپذیرید و آن را به کسى که حاضر نیست برسانید و او را از طرف من به پذیرفتن آن بخوانید و از مخالفتش برحذر دارید.»
« اى مردم! من جانشینى خود را به نام امامت و به وراثتِ در نسل خود تا روز رستاخیز به امانت مىسپارم. من آنچه را به ابلاغ آن مأمور بودم رساندم تا بر حاضر و غایب و همهى کسانى که بهدنیا آمدهاند یا هنوز از مادر زاده نشدهاند، حجّت باشد. پس باید (ماجَراى امروز را) حاضران به غایبان و پدران به فرزندان، پیوسته تا روز قیامت، برسانند.»
آری این است آب گوارایى که از دریاى لطف و رحمت الاهى سرچشمه گرفته است تا همیشهى تاریخ را سیراب سازد و باید تا روز قیامت، حاضران به غایبان، آگاهان به ناآگاهان و پدران به فرزندان بهعنوان وظیفهاى همگانى پیام غدیر را برسانند.
نبىّ مکرّم اسلام صلى الله علیه وآله وسلم سخنانشان ادامه دادند:
«اى مردم! صراط مستقیم خداوند که شما را به پیروى از آن فرمان داده است من هستم و بعد از من، على و سپس فرزندانم از نسل او؛ پیشوایانى که به سوى حق هدایت مىکنند و به یارى حق، دادگرى مىنمایند…»
اى مردم! هر کس خدا و رسولش و على و امامانى را که معرّفى کردم اطاعت کند، به یقین به رستگارى بزرگى دست یافته است.
غدیر روز نشاندادن شاهراه مستقیم الاهى به سوى سعادت و بهشت است براى همیشهى تاریخ.
آنحضرت در ادامه سخنان خویش فرمودند:
«اى مردم! خداوند عزیز و بزرگ، دین شما را با امامت او کامل فرمود. پس کسانى که به او و به جانشینان او اقتدا نکنند تا روز قیامت اعمالشان از بین خواهد رفت و جاودانه در آتش خواهند بود.
اى مردم! بعد از من، سردمدارانى خواهند آمد که به آتش دعوت مىکنند و روز قیامت یارى نمىبینند.»
پیداست که پیام امامت پیشوایان حق آنچنان مهمّ است که شیطان را به کمینگاه مىبرد و خشمناک از هدایت بشر، همچون دشمنى سوگندخورده با کولهبارى از تجربه و مکر و حیله، به مصاف امّت فرستادهى خاتم مىشتابد.
دشمنان خدا و پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم، یعنى منافقان ریاکار و پَست، به وسوسهى شیطان، تمام تلاش خویش را در فراموشاندن غدیر بهکار مىگیرند. طومارهاى نفرینشده امضا مىکنند تا امامت به علىّ مرتضى و اولاد مطهّرش نرسد و غدیر فراموش شود.
غدیر فراموش شود تا سقیفه بر پا شود.
غدیر فراموش شود تا مبعوث غدیر را دستبسته به مسجد کشانند.
غدیر فراموش شود تا راه را به دختر پیامبر در کوچه ببندند.
غدیر فراموش شود تا فرق على علیه السلام شکافته گردد.
غدیر فراموش شود تا امام مجتبى علیه السلام شهید گردد.
غدیر فراموش شود تا عاشورایى در کربلا برپا شود.
غدیر فراموش شود تا اهلبیت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم تنها بمانند و یادگارهاى پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم به شهادت برسند و انسانها به محنت دچار گردند.
خطیب مهربان غدیر پس از اینهمه تأکید بر امامت امیرمؤمنان علیه السلام، خطّ هدایت را تا پایان روزگار و تا دوران آخرین قافلهسالار هدایت، امام زمان علیه السلام ، ترسیم مىکنند و موعود و مهدى اسلام را به بشریّت مىشناسانند. گوش فرادهید! باز هم پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم براى هدایت امّت سخن مىگویند:
«بدانید که آخرینِ امامانِ از ما، مهدى است.
بدانید! اوست انتقامگیرنده از ستمگران.
بدانید! اوست گیرندهى انتقام خون اولیاى خدا.
بدانید! اوست یارىدهندهى دین خدا…
بدانید! اوست که کارها بدو واگذار شده است.
بدانید! اوست حجّت پایدار و بعد از او حجّتى نیست. هیچ حقّى نیست مگر همراه او و هیچ نورى نیست مگر نزد او.
بدانید! اوست که کسى بر وى پیروز نمىشود و کسى در ستیز با او، یارى نمىگردد.
بدانید! اوست ولىّ خدا در زمین و حاکم او بین خلقش و امین خدا در نهان و آشکارش.»
اگر غدیریان، از غدیر روى برنمىتافتند، سرنوشت دین و امّت نه این بود که رقم خورد. اگر پیمانشکنان دست از پیروى حضرت علی برنمىداشتند و بر دیگران اجتماع نمىکردند، امیر قافلهى هستى، بشر را تا آخرین مدارج قُرب پیش مىبرد و اگر آموزگار راستین علم و عمل را خانهنشین نمىکردند، انسانیّت آخرین پلّههاى نردبان تکامل را درمىنوردید.
… امّا افسوس که دنیادوستى جمعى نگذاشت تا شیطان بیش از این مأیوس شود و وحدت پیروان مسلمان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم پس از رحلت آن بزرگمرد برقرار بماند! گروهى بناى تحریف را در دین گذاشتند و اصول و فروع آن را با هوى و هوس خویش به هر جا که خواستند کشیدند و بدعت را به عنوان سنّت براى آیندگان به ارث نهادند.
این نصیب ما از فراموششدن غدیر و راهافتادن سقیفه مىباشد. بهراستى که اگر امروز بشر راه خود را گم کرده است و در محنتِ غیبت دست و پا مىزند و از دیدار امامش محروم است، اینهمه محصول ظلمى است که از فراموشى غدیر و ننگ سقیفه بر دامن بشریّت نشسته است.
آرى، غدیر واقعهاى است که در آن، خداوند هدایتش را براى همیشهى تاریخ گسترش داده تا سعادت ابدی همنشین آنانى باشد که غدیر و پیام غدیر را فرا راه زندگى خود قرار دادهاند. پس امروز بر ماست که دست بیعت به سوى امام زمان علیه السلام دراز کنیم و با جان و دل به آن امام هُمام عرضه داریم:
سلام بر تو اى یادگار غدیر! سلام بر تو اى وارث على و اى یارىدهندهى دین پیامبر!
اى میراثدار غدیر! ما پیام جدّت را شنیدیم و اینک در آستانهى غدیر از ژرفاى وجود با تو بیعت مىکنیم و از خداوند سبحان، فرج و ظهورت را آرزو داریم و عهد مىبندیم که تا روزى که زندهایم، از این اعتقاد دست برنداریم و شما را یارى کنیم.
امیدواریم پس از مرورى بر آثار و کتابهاى عرضهشده در این موضوع، شما را با وظیفه و مسؤولیّتى که در قبال غدیر داریم بیشتر آشنا کنیم.
ما و غدیر :
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا میثاقَ اللَّهِ الَّذی أخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ.»
«سلام بر تو اى پیمان خدا که آن را ستانده و محکم گردانده است.»
غدیر مراسمى براى معرّفى سلسلهى امامانى بود که پس از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم ، تا قیامت، جانشین آنحضرتاند و هدایت و رهبرى امّت را به دست دارند؛ امامانى که علم کتاب و دانش تکالیف الاهى نزد آنان سپرده شده است و میزان و معیار هر حقّ و حقیقت و برگزیدگان خدایند؛ از امام علىّبن ابىطالب تا حضرت مهدى علیهم السلام، بر امّت است که آنان را حمایت و به آنها مراجعه کنند و از ایشان بهره گیرند. مردم آخرالزّمان نیز از این حکم مستثنى نیستند؛ زیرا اینان هم مخاطبان واقعى پیامبر خداصلى الله علیه وآله وسلم در غدیر سال دهم هجرى بودهاند؛ چه منشور غدیر پیامى براى همهى تاریخ است.
ما در این دوران، پیشوایى داریم که به امامتش معتقدیم. در اندیشهى شیعه، آن امام بزرگوار مصداق زنده و بارز و آخرین ستاره از منظومهى رهبران آسمانى است که نبىّ گرامى اسلام صلى الله علیه وآله وسلم در خطابهى غدیر خود معرّفى فرمودند. این است که خود را از نعمت وجود امام محروم نمىدانیم؛ گرچه آنحضرت در غیبت بهسر برند.
در باور ما، غیبت امام یعنى حاضربودن او در سطح جامعه و زندگى بهطور ناشناس. از اینروست که مىگوییم: راه ارتباط با حجت خدا همیشه گشوده است و مىتوان به سوى او تقرّب جست و درِ آستان او را کوبید و به راستى هدایت و بصیرت در کارها را توسط او از درگاه خداوند مسألت کرد.
امام زمان علیه السلام خود در یک توقیع، براى جوانى جویاى هدایت فرمودند:
« إنْ استَرشَدْتَ أُرشِدْتَ وَ إنْ طلبتَ وَجَدتَ.»
«اگر طالب باشى، خواهى یافت و اگر هدایت بجویى، راهنمایى خواهى شد.»
به یقین، احاطه ی ایشان چنان است که نجواى شیعیان را در خانههایشان مىشنوند و با حمایتهاى آشکار و پنهان خویش، پاسخگوى آنان خواهند بود. در عینحال، دیدار حضورى ایشان در صورتى که ارادهى آن بزرگوار بر آن تعلّق گیرد امرى ممکن است؛همان طورکه تجلّیّات و تشرّفات بسیارى در دوران غیبت کوتاه و بلند آن کعبهى دلها اتّفاق افتاده است.
پدیدهى غیبت و ظاهرنبودن او نباید سبب شود تا براى او شأن کمترى نسبت به امامان گذشته قائل شویم! ظرافت این نکته چنان است که حتّى برخى از بزرگان در بعضى از موارد از آن غافل ماندهاند. داستان مقدّس اردبیلى آنهنگام که براى حلّ مشکل علمى به امیرالمؤمنین علیه السلام متوسّل مىشود تا از خدا بخواهد که به آن امام اجازه دهد که مشکل او را حل کند نمونهى بارز این مسأله است و امیرمؤمنان علیه السلام این نکتهى ظریف را به این عالم متّقى تذکّر دادند:
«به سراغ فرزندم مهدى که امام زندهى توست به مسجد کوفه برو و پاسخت را از او دریافت کن؛ او امام زمان توست.»
در غدیر خم، پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم وقتى معنا و مفهوم ولایت را توضیح دادند و از همهى مردم گواهى گرفتند که نسبت به آنان از خودشان سزاوارتر و صاحباختیارترند- منشور ولایت امامان را صادر فرمودند که: «مَنْ کُنتُ مولاهُ فَهذا علیٌّ مَولاه…» ؛ و هر که مرا صاحباختیار و سرپرست خود مىداند، على علیه السلام را هم، به معناى کامل کلمه، صاحباختیار و سرپرست خویش بداند و این تا قیامت در نسل على علیه السلام خواهد بود. فرمودند:
«بر هر یکتاپرستى، حکم او جارى و کلام او روا و فرمان او نافذ است. فرمانبردارى از ائمّه علیهم السلام بر همه واجب است.»
لازمهى اعتقاد به ولایت امام علیه السلام این است که مؤمن امامش را بیش از خود نسبت به همهى امور صاحب حق بداند و براى ایشان در همهى کارهاى مربوط به خویش تقدم قائل باشد. به عبارت دیگر، حقّ امر و نهى براى امام قائل شود و خواست حضرتش را در هر مسألهاى جست وجو و اطاعت کند.
در عصر حاضر که امام زمان علیه السلام، عهدهدار کارگزارى و فرمانروایى جهان است حق حجّت الاهى نسبت به ما این است که ایشان را در همهى امور، صاحب اختیار خویش بدانیم و همواره خود را حاضر بر سر سفره ایشان ببینیم و همهى هستى و امکاناتى که در اختیار داریم جز در مسیرى که مورد خشنودى حضرت اوست، بهکار نبندیم بلکه امور خود را، در همهى لحظههاى عمر، مطابق رضاى آن قبلهى دلها جهت دهیم.
غدیر روز میثاق است؛ روزى که امامت همهى امامان به نحو کامل و رسا به همگان ابلاغ شد و از همهى مردم بر این مطلب پیمان و میثاق گرفته شد. رسول اکرم صلى الله علیه وآله وسلم به مقتضاى موقعیّت و کثرت جمعیّت، در مرحلهى اوّل، به پذیرش قلبى و اقرار زبانى اکتفا فرمودند و سپس براى رسمیّت بخشیدن بیشتر دستور دادند دو خیمه برپا شود. آنگاه خود و حضرت علی علیه السلام هریک،در یکى از خیمهها حاضر شدند تا مردم ابتدا با پیامبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم و سپس با امیرالمؤمنین علیه السلام دست بیعت دهند و انتصاب آنحضرت را به امامت و صاحباختیارى تبریک و تهنیت گویند.
اینک، اگر کسى صادقانه به پیمان غدیر پاىبند بود و در هر عید غدیرى، با خدا و پیامبر و امامانش تا حضرت بقیّهاللَّه علیه السلام تجدید بیعت کرد، از کسانى که در غدیر حاضر بودند چیزى کم ندارد.
اگر امام زمان علیه السلام تنها میثاقى است که خداوند در حال حاضر بر روى زمین دارد و در روز غدیر دعوتکنندهى الاهى به اسم و صفت معرّفىاش فرمود و از همهى مردم تا روز قیامت، خواست تا پیمان امامت او را برعهده گیرند، مىتوان در روزگار غیبتِ امام عصرعلیه السلام هم، در دل با آن حضرت بیعت کرد. از این رو خواندن ادعیه همچون دعاى عهد یا… که نمادى براى این تجدید بیعت قلبى است، توصیه شده است.
لازمهى بیعت با امام زمان علیه السلام، اطاعت است و پاىبندى بر محتواى پیام غدیر و پذیرش مولویّت آن امام هُمام است.
اگر ما خود را شیعهى امام علیه السلام مىدانیم، باید ببینیم عمل ما چهقدر مطابق پیمانى است که با پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم بستهایم. آیا با دل و جان و زبان تسلیم نبىّ و وصى شدهایم؟ زبانمان چهقدر در جهت خشنودى ایشان چرخیده است و در نهایت، قلب ما چه مقدار در خدمت مولایمان بوده است؟ چهقدر از سالهاى عمر و امکانات خویش را در راه کسب رضاى محبوب صرف کردهایم؟ آیا بر اداى حقوق امام زمان خود اهتمام ورزیدهایم؟
باهم،به حضورپیامآورمهربان و نبىّ گرامى اسلام که درود خدا برآن حضرت و خاندانش باد عرضه مىداریم:
یا رسول اللَّه! در غدیر خم، دستان نیاکانمان را در دست امام زمانشان، علىّبنابىطالب علیه السلام، نهادى و آنان را فرمودى که از او پیروى کنند و یادآور شدى که پاىبندى بر پیمان غدیر، سعادت دنیوى و اخروى ما را تأمین مىسازد. اینک که پیامت به ما رسیده است، ما نیز دست بیعت به سوى تنها یادگار زندهى حاضرت، حضرت مهدى علیه السلام دراز مىکنیم و اعلام مىکنیم که او امام زمان ماست و پیشوایى که تو به فرمان الاهى منصوباش داشتهاى. در همهحال، به او توسّل داریم و منتظریم تا با ظهورش حقیقت غدیر به انجام رسد. براى فرجش دعا مىکنیم و براى یارىاش آمادهایم و هرگز از او غافل نخواهیم بود و بر این عهد پاىبندیم؛ باشد که وفادارى ما به غدیر و وارث غدیر قلب آن پیامبر مهربان را خشنود سازد و ما را به عاقبتِ خیر و رستگارى و سعادت برساند.
در غدیر، مسلّم شد: آنان که از خدا و رسولش و على و فرزندانش علیهم السلام که صراط مستقیم الاهىاند اطاعت کنند، بىگمان، به رستگارى و بهشت دست مىیابند و کسانى که با آنان مخالفت کنند، راندهى درگاه خدا و اهل شقاوتاند و به دوزخ وارد خواهند شد و این ثمرهى دو نوع ارتباط و برخورد مختلف با امام است.
اطاعت از وصىّ پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم، حضرت مهدى علیه السلام در آن است که به پیمان غدیر و عهد امامت آن مولا وفادار بوده خود را به اعمال شایسته بیاراییم و از گناهان و لغزشها دورى کنیم تا نشان دهیم که اماممان را دوست داریم و از آنچه او نمىپسندد گریزانیم و به عهد اطاعت از او پاىبندیم و بر انجام پیمان خود، سستى نمىنماییم. اگر وفادار بودیم و توفیق طاعت خواستیم و تسلیم امر آن بزرگوار شدیم و راه هدایت و صراط مستقیم الاهى را از او طلبیدیم، مشمول عنایات ویژهى امام عصرعلیه السلام مىگردیم و نظر لطف حضرتش را بر خود بیشتر احساس مىکنیم.
هشیار باشیم تا شیطان و دستیارانش ما را در اطاعت از آخرین بازماندهى غدیر، حضرت مهدى علیه السلام ، باز ندارند؛ چه از غدیر سال دهم هجرى، هنوز هفتاد روز بیشتر سپرى نشده بود که نگذاشتند جهانیان از آن کوه شرافت و فضیلت و حکمت و عصمت و آسمان شجاعت و غیرت و جوانمردى و مروّت و فتوّت و دریاى علم و صبر و وفا و صفا، در این کویر خشک تفتیدهى دنیا بهره گیرند و بفهمند که على نسخهى منحصر به فرد عالم هستى است. نگذاشتند قحطىزدگان دنیا باران رحمت و نعمت محبّت علوى و جانشینان پاکش را، حتّى لحظهاى، بچشند و آن دریا در دل زمین نهان شد.
آرى، شُکوه غدیر را برنتابیدند و حُرمت امیرش را فرونهادند و جان و روح و ناموس غدیر را در همسایگى مرقد آن پیامبر رحمت، به جفا آزردند و چه کفرانى بر اتمام نعمت الاهى و چه دشمنى با اکمال دین و شریعت ورزیدند! آنچنان بر امیر غدیر ستم آوردند که گویى استخوان در گلو و خار مغیلان در دیده داشت و در آن حال، چارهاى نمىیافت جز شکیبایى.
چه بسیار از همانها که در ایّام غدیر در حضور آموزگار و آورندهى شریعت، براى سلام و تبریک به مولاى غدیر و پیمانبستن با او بر یکدیگر پیشى مىجُستند، آن عهد و پیمان را زیر پا گذاشتند و فردا و فرداهاى غدیر…
افسوس که چه خسران و خسارتى بر بشریّت بار شد و چه حسرت و افسوسى باقى ماند! اینهمه انتظارى که کشیدیم و مىکشیم نتیجهى همان پیمانشکنى است که بر امیران غدیر روا شد. آرى، کسى که حقّ خدا را در مورد ولىّ برگزیدهاش ادا نکند و بدو تمسّک نجوید و صراط مستقیمى را که خدا گشوده است نپیماید، مسلّماً دچار راهزنى همچون شیطان مىشود.
غدیر را جایگاهى یافتیم که فرمان خداوند در آن به اجرا درآمد و پیامش که امامت امامان از غدیر تا قیامت بود ابلاغ شد؛ پیامى که پیامآور خدا رساندنش را فریضهاى بزرگ شمرد و از حاضران پیمان گرفت تا بهعنوان مهمترین معروف، این پیام را، تا روز قیامت، به غایبان برسانند.
از اینرو، ابلاغ پیام غدیر قطعى و واجب است و اگر ما شیعهاى بودیم که به یُمن غدیر ، پیامرسان غدیر به نسلهاى بعد شدیم، باید بر خود ببالیم؛ زیرا نه تنها فرمان الاهى را به اجرا درآوردهایم که کارى پیامبرانه کردهایم و گامى در پى امامان هدایت و غدیرى خود برداشتهایم.
اوّلین یادآور و پیامآموز غدیر دختر عزیز رسول اکرم صلى الله علیه وآله وسلم بود که در مسجدالنّبى، ضمن خطابهاى پُرشور، مهاجر و انصار را مخاطب قرار داد و فرمود:
«شگفتا! آیا غدیر را فراموش کردهاید؟ فراموش کردهاید یا خود را به فراموشى زدهاید؟! مگر پدرم در روز غدیر خُم براى کسى عذرى باقى گذاشت؟!»
زهراى اطهرعلیها السلام یک لحظه از پا ننشست تا غدیر پنهان نشود و فراموش نگردد و تا آنجا بر این حقّ از دسترفته پاى فشرد که دژخیمان خانهاش را به آتش کشیدند و پیکر پاکش را پشت آن در نیمسوختهى شعلهور، از سر ستم فشردند.
خواستند غدیر را در مسلخ سقیفه ذَبح کنند؛ امّا یادگار رسول از یارى همسر و امام غریب خود دست بر نداشت. از على گفت و گفت تا سرانجام جان بر سر این راه گذاشت. این بود که براى همهى غدیریان الگو شد و این گونه به ما آموخت که براى رساندن پیام حیاتبخش غدیر، باید خروشید و در ابلاغ آن به همهى نسلها با همهى توان از دل و جان کوشید. دار و ندار خویش را در این راه باید داد.
اینک، وظیفهى ما در غدیر برطرفکردن گرد و غبار غربت از چهرهى امیران غدیر است تا آنکه غمى از دل امام عصرعلیه السلام بزداید.
اگر ما از امّت مصطفى صلى الله علیه وآله وسلم هستیم و به فرمان بزرگداشت غدیر و ابلاغ پیامش متعهّدیم و آن را برترین معروف مىدانیم که باید بدان امر کرد، حتّى با دست خالى و پاىبرهنه و پیاده باید به راه افتیم و چونان سلمان و ابوذر و مقداد و عمّار که غربت غدیر و امیرش را دریافته بودند از ولایش دَم زنیم و بانگ برداریم که: حق با على است.
آرى، ما امامت و صاحباختیارى على و فرزندانش علیهم السلام را به همهجا و همهکس مىرسانیم تا در روز رستاخیز، در برابر رسول خدا و عترت او شرمنده نباشیم.
ابلاغ پیام غدیر خدمتگزارى به آستان امام عصرعلیه السلام است و بهترین توفیقى که خداوند ممکن است در روز مبارک و فرخندهى غدیر به آنان که درخواست مىکنند، عطا فرماید. اگر در مسیر رضاى امام عصرعلیه السلام تلاش و کوششى کردیم و در زمان حاضر، او را به مردم مضطرب و بیچارهى زمین شناساندیم تا گامى به امام زمانشان نزدیک شوند، وظیفهى غدیرى خویش را بهجا آوردهایم و پیام غدیر را در حدّ خود ابلاغ کردهایم و آنگاه که اینچنین شد، بهترین عیدى الاهى در این ایّام نصیبمان شده است.
غدیر عید ولایت کسى است که جدّیّت هدفمند کردن زندگى و اهمّیّت کوشیدن در بندگى را به ما نشان داد. عید مولایى که بازىاش با کودکان یتیم بود و شادىاش نبودن دلى غمین؛ جلیس محرومان بود و انیس مظلومان.
… و اکنون در آستانهى غدیریم! آیا من و تو آنچنان که رسولاللَّه صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «غدیر، افضل اعیاد امّت من است» این عید را بزرگترین و برترین عیدمان مىدانیم و براى رسیدنش روزشمارى مىکنیم؟ آیا شور و نشاطى که در غدیر بر پیامبر خدا نمودار بود در ما نیز هست؟
اگر مَحبّت مرتضى على و فرزندانش تا امام زندهى این زمان، در خانهاى راه یافت، آن خانه آباد و نورانى شده است؛ هر چند آن خانه سراى دلى باشد و چه خانهاى پاکتر از دل؟
هریک از ما وظیفهمندیم تا بر اتمام نعمت الاهى و اکمال شریعت محمّدى شکر و سپاس بهجا آوریم و بایستهى این شکر آن است که نگذاریم غدیر از یاد رود و هر ساله غریبانه بیاید و برود و تا سالى دیگر، فراموش شود. باید قدردان غدیر باشیم و به تعظیم آن همّت گماریم. سادهترین کار آن است که به سنّت پدران، با دیدار سادات، خاندان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم را احترام بیشتری بگزاریم.
غدیر، روز دورى از گناهان و آمرزش خطاى بندگان است.
بیاییم طعم شادمانى غدیر را در کام کودکان، نوجوانان و جوانان شیرین کنیم و آنان را با شمیم مهر و مَحبّت امام عصرعلیه السلام آشنا سازیم تا هر ساله منتظر غدیر باشند. عیدگرفتنِ غدیر اگر فرهنگى عمومى شد و میان مردم رواج یافت، همچون عاشورا فرونشاندنى نیست. سُرور و شادى در غدیر به همان قدر مهمّ است که عزادارى و ماتم در محرّم. آن هنگام است که وظیفهاى را که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود به انجام رساندهایم و دل و جان جوانانمان را با بیان مکارم اخلاقى پیشوایان گرانقدر خود، از علىّ مرتضى تا مهدى آل محمّدعلیهم السلام، روشن کردهایم تا به خود ببالند که مولایشان على است و بنازند که شیعهى مهدىاند. آنگاه لذّت عنایاتشان را خود خواهند چشید.
اگر در غدیر که نه، در تمام ایّام، درد غربت دین و مظلومیّت امیر غدیر را در سینه داشتیم و بارى، به عیادت بیماران و تفقّد ایتام و گرهگشایى از گرفتاران رفتیم و سلامشان کردیم و مبارکباد گفتیم و رنج بیمارى و درد بىپدرى و ظلمدیدگى از بىمروّتى و نبودِ عدالت را در جانشان التیامى بخشیدیم و هدیهاى، هرچند کوچک بهگونهاى که خجالتى نیاورد و هیچ منّتى از ما نبینند تقدیمشان کردیم و یاعلىگویان به خدایشان سپردیم…، شاید گوشهاى از وظیفهى غدیرى خویش را به انجام رسانده و کارى کرده باشیم تا پس از رفتنمان، نه ما را، که از على تا مهدى علیه ما السلام را دوست بدارند.
پیام غدیر بشارتمان داد که مولایمان زنده و حاضر و آخرین پیشوا از سلسلهى امامان است. اوست که کارها به او واگذار شده است. اوست که کسى بر وى پیروز نمىگردد. اوست امام و حجّت باقى و پس از وى حجّتى نیست. هیچ حقّى نیست مگر همراه او و هیچ نورى نیست مگر نزد او. آرى، او امین خدا و ولىّ او در زمین است.
امروز یگانه وارث زندهى غدیر، امام حاضر من و شماست؛ همان امامى که خداوند از میان مخلوقاتش برگزیده و در پیشگاه او صاحب منزلت است؛ همان امامى که علوم همهى انبیا به او رسیده و وارث هر دانش و چیره بر هر علمى است؛ همان امامى که رمز خاتمیّت پیامبر است و جاودانگى اسلام؛ همان امامى که رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم در غدیر بشارت ظهور و فراگیرى عدلش را در زمین به همهى انسانها داد. او هماینک وارث ولایتِ علوى است.
بیاییم در این زمان همهى توجّه خود را به آستان او معطوف کنیم و براى یافتن حقّ و کسب نور و هدایت، به درگاه او متوسّل شویم و درِ خانهى او را بکوبیم. ملاک حق، امروز وجود امام حىّ است. به همین دلیل، آن محبوب دلها به یه یکی از علما فرمود که:
«جستن معارف والاى دینى، جز از راه ما خاندان، به انکار ما مىانجامد.»
این همان سخن امام صادق علیه السلام است:
«دروغ مىگوید کسى که گمان دارد که از شیعیان ماست؛ امّا به دستآویزهاى دیگران تمسّک مىجوید.»
به لحظات پایانى نزدیک شدهایم. کوشیدیم تا حدّ توان، گوشهاى از فضایل و کمالات امیر غدیر و سلسلهى پیشوایان از فرزندانش را به همراه پیام غدیر به گوش جان شیفتگان و شیعیانش برسانیم.
آری، خوشحال باشید و دل مسرور دارید که «فرزند على» در راه است و صبح پیروزى آمدنى است. اگر توفیق درک محضر او را یافتید، دست در دستش گذارید و با او صادقانه و از سویداى دل، بیعت کنید و عید غدیر را به آستانش تبریک گویید و بدانید که دولت عدل او تجسّم آرمان بعثت و غدیر و عاشوراست.
خدایا! توفیق شکر نعمت غدیر را به ما ارزانى دار تا قدردان غدیر باشیم و به تعظیم آن همّت گماریم.
خدایا! تو را به روح ولىّات على علیه السلام هم او که چشم بر هم زدنى، به یگانگى تو شرک نورزید سوگند مىدهیم در فرج فرزندش مهدى علیه السلام شتاب فرما.
خدایا! ایمان و تقوایى عطایمان کن تا ابرهاى سیاه غیبت سبب محرومماندن ما از تابش خورشید وجودش نگردد. چشمان مان را به چهرهى پُرفروغ آن ولىّ خدا که به یُمن وجود او زندهایم و نفس مىکشیم منوّر ساز.
«اَللَّهُمَّ أرِنی الطَّلْعَه الرَّشیدَه وَ الْغُرَّهَ الحَمیدَه وَ اکْحُلْ ناظری بِنَظْرَه منّی إلیه…»
ثبت دیدگاه