کی دیده است که جوجه کبوتری توفان زده را تیر و کمان حواله کنند؟ آه، رقیه! بال های سوخته را طاقت سنگ نیست. لب های تشنه ات را خاک پاشیدند و چشمان به اشک نشسته ات را آشنای تازیانه ها کردند. خدایا! حجم این همه تاریکی را کدام خورشید، روشن می تواند کرد؟ فریاد جگرخراشت […]