حدیث
سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است

جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ Friday, 29 March , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1978 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 187×
انتظار/جمعه 7 تیر ۱۳۹۲
۰۷ تیر ۱۳۹۲ - ۰:۰۰
پ
پ

تنهای اول، هیچکس همراه نیست

اصبغ ابن نباته از امير المؤمنين عليه السّلام نقل مي‌كند كه ان حضرت در مورد امام مهدي عليه السّلام فرمودند:

 صَاحِبُ‏ هَذَا الأَمْرِ الشَّرِيدُ الطَّرِيدُ الْفَرِيدُ الْوَحِيدُ.[1]
 صاحب اين امر شريد (آواره) و طريد (كنار گذاشته شده) و فريد (تك) و وحيد (تنها) است.

(كمال الدين شيخ صدوق، ج1، ص303، باب 26).

 امام باقر عليه السّلام كه فرمودند:

 صَاحِبُ‏ هَذَا الأَمْرِ هُوَ الطَّرِيدُ الشَّرِيدُ الْمَوْتُورُ بِأَبِيهِ الْمُكَنَّى بِعَمِّهِ الْمُفْرَدُ مِنْ أَهْلِهِ اسْمُهُ اسْمُ نَبِيٍّ.[2]

 صاحب اين امر همان كسي است كه طرد شده و آواره است و خون جدش بازخواست نشده و كنيه عمويش را دارد و از خانواده اش تك افتاده و هم نام پيغمبر (ص) است (كتاب غيبت نعماني، ص179، ح 24).
يكي از ياران امام صادق عليه السّلام به ايشان عرض كرد: من به فدايت! به خدا قسم كه من تو را دوست ميدارم و دوستان تو را نيز دوست ميدارم. اي آقاي من چقدر شيعه شما فراوان شده است. حضرت او را فرمود بگو چه اندازه اند؟ گفت: بسيار. فرمود: شماره ايشان را ميداني؟ عرض كرد: بيش از شماره است. حضرت در پاسخ فرمود:
أَمَا لَوْ كَمُلَتِ الْعِدَّةُ الْمَوْصُوفَةُ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ كَانَ الَّذِي تُرِيدُونَ
وَ لَكِنْ شِيعَتُنَا مَنْ لا يَعْدُو صَوْتُهُ سَمْعَهُ وَ لا شَحْنَاؤُهُ بَدَنَهُ وَ لا يَمْدَحُ بِنَا غَالِياً وَ لا يُخَاصِمُ لَنَا وَالِياً وَ لا يُجَالِسُ لَنَا عَائِباً وَ لا يُحَدِّثُ لَنَا ثَالِباً وَ لَا يُحِبُّ لَنَا مُبْغِضاً وَ لا يُبْغِضُ لَنَا مُحِبّاً 

فَقُلْتُ فَكَيْفَ أَصْنَعُ بِهَذِهِ الشِّيعَةِ الْمُخْتَلِفَةِ الَّذِينَ يَقُولُونَ إِنَّهُمْ يَتَشَيَّعُونَ 

فَقَالَ فِيهِمُ التَّمْيِيزُ وَ فِيهِمُ التَّمْحِيصُ وَ فِيهِمُ التَّبْدِيلُ يَأْتِي عَلَيْهِمْ سِنُونَ تُفْنِيهِمْ وَ سُيُوفٌ تَقْتُلُهُمْ وَ اخْتِلَافٌ تُبَدِّدُهُمْ إِنَّمَا شِيعَتُنَا مَنْ لا يَهِرُّ هَرِيرَ الْكَلْبِ وَ لا يَطْمَعُ طَمَعَ الْغُرَابِ وَ لا يَسْأَلُ النَّاسَ بِكَفِّهِ وَ إِنْ مَاتَ جُوعاً.[3]

 اگر آن شماره‌اي كه توصيف شده است: سيصد و ده و اندي تكميل مي شد آن چيزي كه شما آرزو داريد تحقق مي‌يافت.
 ولي بدان كه شيعه ما كسي است كه صدايش از بنا گوشش تجاوز نكند، و گرفتاري‌ها و ناراحتي‌هاي دروني اش از پيكرش بيرون نيفتد (بردبار است)، و انسان تندرو نسبت به ما را مدح نكند، و با دوستان ما ستيزه جو نباشد، و با كسي كه از ما عيبجوئي مي كند همنشين نگردد، و با كسي كه بدگوئي از ما ميكند هم صحبت نشود و دشمن ما را دوست ندارد و دوست ما را دشمن ندارد.
 عرض كردم: پس من با اين گروه مختلف شيعه‌اي كه ادعاي شيعه گري دارند چه كنم؟
 فرمود: در طول تاريخ از هم تميز داده ميشوند و از همديگر جدا ميشوند و تبديل مي‌يابند. سالياني بر آنان گذرد كه فانيشان كند و شمشيري از نيام بر آيد كه آنان را بكشد و اختلافي در ميانشان افتد كه پراكنده و نابودشان كند. شيعه ما كسي است كه همچون سگان پارس نكند، و همچون كلاغان طمع نورزد، و اگر از گرسنگي بميرد دست گدائي به سوي مردم دراز نكند.
 (بحارالأنوار، ج65، ص164، باب 19، ح 16).

 ابراهيم ابن هلال نقل مي‌كند كه:

پیشنهاد گروه فرهنگی امیدواران
انتطار/جمعه 14 دي 1386

 قُلْتُ لأَبِي الْحَسَنِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ مَاتَ أَبِي عَلَى هَذَا الأَمْرِ وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ السِّنِينَ مَا قَدْ تَرَى أَمُوتُ وَ لا تُخْبِرُنِي بِشَيْءٍ 

فَقَالَ يَا أَبَا إِسْحَاقَ أَنْتَ تَعْجَلُ 

فَقُلْتُ إِي وَ اللهِ أَعْجَلُ وَ مَا لِي لا أَعْجَلُ وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ السِّنِّ مَا تَرَى 

فَقَالَ أَمَا وَ اللهِ يَا أَبَا إِسْحَاقَ مَا يَكُونُ ذَلِكَ حَتَّى تُمَيَّزُوا وَ تُمَحَّصُوا وَ حَتَّى لا يَبْقَى مِنْكُمْ إِلا الأَقَلُّ ثُمَّ صَعَّرَ كَفَّهُ.[4]

به امام رضا عليه السّلام عرض كردم: فدايت شوم پدرم به انتظار اين امر از دنيا رفت، و من نيز بسنّي رسيده ام كه مي‌بيني! بميرم و از پيروزي اين امر خبرم ندهي؟

فرمود: اي ابا اسحاق، تو نيز شتاب ميكني؟

عرض كردم: آري بخدا قسم شتابزده هستم و چرا نباشم و مي‌بيني كه سنّم به كجا رسيده است.

فرمود: بخدا قسم اي ابو اسحاق اين امر تحقق نمي‌يابد تا آنكه تميز داده شويد و پاك گرديد و تا آنكه نماند از شما مگر اندكي (كه حقيقتاً منتظرند). سپس كف دست خود را (به علامت بي اعتنائي) برگرداند.

(كتاب غيبت نعماني، ص 208، ح 14).

 __________________________________

پی نوشت ها:

[1] كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص303، باب 26: ما أخبر به أمير المؤمنين علي بن أبي طالب ع من وقوع الغيبة بالقائم الثاني عشر من الأئمة ع، ح 13.
[2] كتاب الغيبة، نعماني ، ص179، ح 24.
[3] بحارالأنوار، ج65، ص164، باب 19: صفات الشيعة و أصنافهم ح 16، به نقل از كتاب الغيبة نعماني.
[4] بحارالأنوار، ج52، ص113، باب 21: التمحيص و النهي عن التوقيت، ح 29، به نقل از كتاب الغيبة نعماني.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.