حدیث
سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است

جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ Friday, 29 March , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1978 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 187×
داستان آن در
۲۱ دی ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۶
پ
پ

آن روزها پيامبر را با خدا خلوتي بود. جبرئيل ـ آن امين رازهاي خداوندي ـ پيام آورده بود كه معبود، چهل شبانه روز تو را مي خواند. خلوتي مدام و تمام. و آن رسولِ مشتاق به پيامهاي خداوندي ـ سرسپرده به فرمانهاي پروردگارـ چهل شبانه روز از خانه دوري گزيد تا هيچ چيز او را  از اين چله نشيني عابدانه باز ندارد و لحظه اي به كار ديگر مشغول نگردد.

اكنون زمان بازگشت فرا رسيده بود. 40 شبانه روز جان مشتاق خديجه به انتظار نشسته بود تا حلقه ي در، به دست نازنين پيامبر نواخته شود و قامت مبارك او از در به درون آيد.

افطار شام چهلم از بهشت آمده بود تا مقدمات ولادت آن بانوي بهشتي، همه بهشتي باشد … .[1]

بيماري بر پسران رسول خدا[2] عارض گشته بود. پيامبر به عيادت ايشان آمدند و فرمودند: براي شفاي ايشان نذري كنيد. اميرالمؤمنين (ع) و همسر والايشان فاطمه (س) نذر كردند تا سه روز متوالي روزه بگيرند. امام حسن و امام حسين (ع) نيز در اين نذر همراه شدند. همچنين فضه خادمه كه خويش را با آنها همراه نمود تا از اين بركت محروم نماند.

وقت افطار بود و سهم هر روزه دار يك قرص نان، دستها به سفره نرسيده صداي در بلند شد. مسكيني به درِ خانه ي كرم آمده بود و مي دانست دست خالي باز نخواهد گشت. شب دوم در را يتيمي كوبيد و افطار سفره را به غنيمت گرفت. شب سوم، در ميزبان كوبش اسيري بود تا بهترينها را از آن خود كند. و به خدا قسم كه جز خود خدا، كسي را ياراي آن نبود تا اين همه ايثار و سخاوت را ستايش كند و جز مدح ثناي او نمي توانست پاداش آن سه روز به حساب آيد… .[3]

پشت در گرسنه اي است كه مي خواهد سير شود، برهنه اي است كه طلب پوشش دارد و در راه مانده اي است كه بايد به كاشانه ي خويش بازگردد. و كدام در جز درِ اين خانه خواهد توانست هر آرزويي را برآورده سازد؟؟

درب اين خانه با به صدا درآمدن، صاحب خانه اي را به خويش مي خواند كه درياي عطوفت است و دنياي مهرباني. چون در بگشايد گره مي گشايد! غم مي زدايد و غصه را فراري مي دهد.

اين بار هم گردنبندي عطا مي كند با بركت. هم گرسنه را سير كرده و هم برهنه را پوشانده، و هم تاب دوري نياورده و به همين خانه بازگشته است … .[4]

صبح است و وقت نماز. درب خانه چشم انتظار عزيز هر روزي است تا از صداي گرم رسول خدا(ص) دوباره جان بگيرد و از شادي حضور او در خويش پرواز كند.

پيامبر رحمت چند صباحي است هر روز به درِ خانه دخت گرامي اش مي آيد و به اهل خانه كه نه، به اهل بيت خود[5] سلام مي كند و درود مي فرستد و آنها را به وصف الهي گرامي مي دارد.[6]

«انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيراً»احزاب/33

و آن روز؟

آن روز نيز درب همين خانه است كه كوبيده شده است. كوبيدني نه از روي مهر و عطوفت و نه از سر احترام، و نه حتي از سر نياز و تقاضا…

كوبيدني كه عرش الهي را لرزاند و سكان آسمان را در هم نورديد. اين بار نيز بانوي خانه پشت در آمد تا صداي در بي جواب نماند …

در را باز كن وگرنه در را آتش مي زنم!![7]

اينكه پشت در ايستاده دختر پيامبر است! پاره تن او[8]! بضعة الرسول و بهجة قلبه[9]!

اين خانه را با هركه در آن است آتش مي زنم!![10]

فاطمه (س) پشت در ايستاده بود كه شعله هاي آتش زبانه كشيد… او هنوز پشت در ايستاده بودكه آتش، درب خانه ي اهل بيت پيامبر را سوزاند… هنوز پشت در ايستاده بود كه دري با آن همه كرامت به لگد گشوده شد[11] و در و ديوار و هر چه بين آن بود از ميان رفت… [12]

 تا او ديگر نتواند بايستد و جز چند روزي مهمان زمينيان نباشد… .[13]

اين بار نيز كسي دست خالي از درِ اين خانه بازنگشت! جماعت، آمده بودند تا مزد رسالت دهند![14] ثقل سنگين پيامبر را حرمت بدارند![15] صداي حقيقت را خاموش كنند و چون كفتاري گرسنه، اسلام مرده را به غنيمت برند، كه بازهم دست پر بازگشتند … .

پیشنهاد گروه فرهنگی امیدواران
طواف به نيابت از حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها

اماكاش…

كاش  مي شد لحظه اي دل خوش داشت كه تو راست مي گويي ! كاش مي شد باور كرد كه خانه خديجه در داشته اما خانه فاطمه نه! كاش مي شد به خود قبولاند كه مسكين و يتيم و اسير نه از در،كه از ديوار آمده اند! و كاش مي شد خود را فريفت و در را ناديده گرفت…

كاش تو راست مي گفتي و همه اينها افسانه اي بيش نبود…

اگر نقلي در ميان نبود[16]، اگر مي شد به بهانه نبودن مدرك اين ننگ را از مسلماني پاك كرد، اگر فقط يك سند بود[17] تا راحت آن را نديده بگيريم و زخم دل را التيام دهيم، اگر فقط من مي گفتم و هيچ كس از همراهان تو به حرف من گواهي نمي داد، اگر مانند تمام حقايق ناگفته اين را هم پنهان كرده بودند و اگر تعفن اين بزرگترين ظلم تاريخ اين چنين فراگير نبود… شايد مي شد جايي براي حرفها و بهانه هاي كودكانه ي تو پيدا كرد…

اما افسوس كه هيچ راهي براي رهايي از اين غم باقي نمانده و هيچ روزنه اي براي خوش داشتن دل پيدا نمي شود… چشم به هر سو كه مي بندي و رو به هر طرف كه مي كني، حقيقت با تمام تلخي رخ مي نمايد و راه را بر هر پندار خوشي مي بندد. هيچ جايي براي همراه شدن با تو و غرض هايت باقي نمانده است! هيچ جا!

و اما امروز نه تنها من كه هر مسلمان آزاده اي ـ اگرچه كه طالب آنيم كه داغ اين ننگ را از چهره خود پاك كنيم و گذشته را  از اين زشت ترين ظلم حيات رهايي بخشيم، اما ـ ترجيح مي دهيم كه بينا باشيم و ببينيم، تا اين كه كور باشيم يا خود را به كوري بزنيم…!

نویسنده : ز.س. صدر

 

پاورقی


[1] مدارک شیعه: بحار ج 16ص78؛ مدارک اهل تسنن: لسان المیزان، ج4، ص36؛ میزان الاعتدال، ج2، ص26.

[2]  آيه مباهله: آل عمران،61.

[3] دهر،8؛ تفسیر برهان ذیل آیه؛ تفسیر کشاف ذیل آیه.

[4]  بحار الأنوار 43 /56 – 58/ح50

[5]  تفسیر برهان؛ در المنثور و شواهد التنزیل ذیل آیه اهل بیت را پنج تن دانسته اند.

[6]  مسند احمد بن حنبل،ج3،ص259؛ صحیح ترمذی،ج2،ص29، در مورد نزول آیه در شأن اهل بیت رجوع شود به اسباب النزول واحدی،ص239 ؛ تفسیر طبری،ج22،ص7.

[7]  انساب الاشراف،ج 1، ص 586، رقم 1184؛ الإمامة و السیاسه ، ج 1، ص 12؛ تاریخ الاُمم و الملوک( طبری) ، ج 2، ص 443.

[8]  اهل تسنن: صحيح بخارى ، ج 3 ، ص 83 ؛ سيراعلام النبلاء ، ج 2 ، ص 123.

[9]  شیعه: بحار، ج23، ص 110؛ اهل تسنن: مناقب(زمخشری)،ص213؛ ينابيع المودة، ص 82 .

[10]  «انساب الاشراف»، ج 1، ص 586؛ «العقد الفرید»، ج 5، ص 13؛ «شرح نهج البلاغه»، ج 2 ، ص 21

[11]  بحار الأنوار، ج 28 ص 227.

[12]  سقط: «تلخیص الشافی» ج 3، ص 156؛ «شرح التجرید» ص 376. اصابت در: دراسةٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه‌علیهاالسّلام، ص 262؛ به نقل از: إثبات الوصیّه، ص 145؛ همان، ص 268، ش 150؛ به نقل از: معانی الأخبار، ص 206؛ همان، ص 307، ش 238؛ به نقل از: بحار الأنوار، ج 85 ، ص 264 .

[13]  کامل الزیارات، ص 333؛ «دلائل الامامه» ،ص 27؛ «مصباح» ،ص 522؛ «احتجاج» ، ج 1، ص 83؛ «الأمالی» ، ص 100، مجلس 24.

[14]  شوری، 23: قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبی.

[15]  حدیث ثقلین: صحيح تِرمذى، ج 6 ، ص 124، ح 3786؛ مسند احمد، ج 3، ص 59؛ طبقات الكبرى‏، ج 2، ص 194؛ صحيح تِرمذى، ج 6، ص 124، ح 3786.

[16]  در داشتن خانه فاطمه س:  مصنف، ج 5، ص 489؛ معجم الكبير، ج 22، ص 412؛ بحار الأنوار، ج 43، ص 142؛ بحار الأنوار، ج 24 ص 219؛ دلائل الامامة ، ص 107 ؛ بحار الأنوار، ج 91، ص 226؛ إمامة والسياسة، ج 1، ص 16.

[17]  همان.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.