حدیث
سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است

جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳ Friday, 19 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1978 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 187×
پ
پ

متن:

إنَّ الحُسَینَ علیه السلام استَسقى ماءً حینَ قُتِلَ ؛ فَمُنِعَ مِنهُ ، وقُتِلَ وهُوَ عَطشانُ ، وأتَى اللّه َ حَتّى سَقاهُ من شَرابِ الجَنَّهِ ، وذُبِحَ ذَبحا ، وسُبِیَت حَرَمُهُ وحُمِلنَ مُکَشَّفاتِ الرَّؤوسِ عَلَى الاُکُفِ بِغَیرِ وِطاءٍ، حَتّى دَخَلنَ دِمَشقَ ورَأسُ الحُسَینِ بَینَهُنَّ عَلى رُمحٍ ، إذا بَکَت إحداهُنَّ عِندَ رُؤیَتِهِ ضَرَبَها حارِسٌ بِسَوطِهِ ، ووَقَفَ أهلُ الذِّمَّهِ لَهُنَّ فی سوقِ دِمَشقَ یَبصُقونَ فی وُجوهِهِنَّ ، حَتّى وَقَفنَ بِبابِ یَزیدَ ، فَأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام فَنُصِبَ عَلَى البابِ وجَمیعُ حَرَمِهِ حَولَهُ ، ووُکِّلَ بِهِ الحَرَسُ ، وقالَ : إذا بَکَت مِنهُنَّ باکِیَهٌ فَالِطموها
فَظَلَلنَ ورَأسُ الحُسَینِ علیه السلام بَینَهُنَّ مَصلوبٌ تِسعَ ساعاتٍ مِنَ النَّهارِ . وإنَّ اُمَّ کُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها ، فَرَأَت رَأسَ الحُسَینِ علیه السلام فَبَکَت ، وقالَت : یا جَدّاه ـ تُریدُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله ـ هذا رَأسُ حَبیبِکَ الحُسَینِ مَصلوبٌ ، وبَکَت ، فَرَفَعَ یَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ ولَطَمَها لَطمَهً حَصَرَ وَجهَها ، وشَلَّت یَدُهُ مَکانَهُ .

ترجمه:
امام حسین علیه السلام زمانى که کشته شد آب خواست ولى به او ندادند و با زبان تشنه کشته شد و نزد خدا رفت و خداوند او را از نوشیدنى بهشتى سیراب ساخت. او را آن چنان ، سر بُریدند و خانواده اش را به اسارت بردند و در حالى سرهایشان باز بود با مَرکب هاى بدون جهاز و پالان حرکتشان دادند تا وارد دمشق شدند در حالى که سرِ حسین علیه السلام ، در میانشان بر بالاى نیزه بود . هرگاه یکى از آنان با دیدن سر مى گریست ، نگهبانان ، او را با تازیانه مى زدند . اهل ذمّه ، در بازار دمشق براى تماشاى آنان ، صف کشیده بودند و به صورتشان ، آب دهان مى انداختند تا این که بر درِ کاخ یزید ، متوقّف شدند .
یزید ، دستور داد تا سر حسین علیه السلام را بر در بیاویزند ، در حالى که خانواده امام علیه السلام در اطرافش بودند . همچنین ، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد که : هرگاه یکى از آنان گریست ، او را بزنید .
آنان ، همچنان ماندند ، در حالى که سر حسین علیه السلام در میان آنها به مدّت نه ساعت ، در روز آویزان بود . اُمّ کلثوم ، سرش را بلند کرد و سرِ حسین علیه السلام را دید و گریست و گفت : اى پدر بزرگ (منظورش پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بود)! این ، سرِ حبیب تو حسین است که آویزان شده است .
سپس گریست . یکى از نگهبانان ، دستش را بالا برد و به صورت اُمّ کلثوم زد که به تمامى صورت او آسیب زد . در دَم ، دست نگهبان ، از کار افتاد

پیشنهاد گروه فرهنگی امیدواران
مقتل و روضه : نحوه شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام براساس نقل شیخ مفید

منبع مقتل : بستان الواعظین و ریاض السامعین اثر عبدالرحمن علی بن جوزی صفحه ۲۶۳

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.