اگر تاریخ سراسر عبرت جهان را بررسى کنیم و درباره سرنوشت فرعونها، نمرودها، کسراها، خاقانها و قیصرها و سرانجام کار هریک کمى مطالعه کنیم، متوجه می شویم پیروزى هاى زودگذر جهان چیزى نیست که بتوان بر آن تکیه کرد و آن را نشانه بزرگى شمرد.
اگر سرى به بیمارستانها بزنیم و افراد نیرومند و قوى پیکرى را که بر اثر یک حادثه یا یک بیمارى به روى تخت بیمارستان افتاده اند و قدرت بر حرکت ندارند، مشاهده کنیم، خواهیم دانست که قوت و قدرت جسمانى چیزى نیست که انسان به آن فخر کند.
اگر به ثروتمندان معروفى که با دگرگونى مختصر در وضع اقتصادى دنیا گرفتار ورشکستگى عظیم شده و بر خاک سیاه نشسته اند بنگریم، خواهیم دید ثروت نیز چیزى نیست که انسان بر آن تکیه کند و به آن فخر نماید.
و اگر به قدرتمندان بزرگى بنگریم که با دگرگونیهاى وضع سیاسى در چند روز به کلى از قدرت سقوط کردند یا پشت میله هاى زندان قرار گرفتند، یا اعدام شدند، خواهیم دانست که قدرت ظاهرى نیز قابل اعتماد نیست…
بنابر این انسانى که در آغاز، نطفه بى ارزشى بوده و در پایان مردار گندیده اى مى شود، چند روزى که در میان این دو زندگى مى کند، چیزى نیست که به خاطر آن مغرور شود و فخرفروشى نماید.
از همین روست که مولایمان امام محمد باقر(علیه السلام) که سالروز میلادشان را به جشن نشسته ایم، در کلامی می فرمایند:
\”از متکبر فخرفروش در شگفتم! او در آغاز از نطفه بى ارزشى آفریده شده و در پایان کار، مردار گندیده اى خواهد بود و در این میان، نمى داند به چه سرنوشتى گرفتار مى شود و با او چه مى کنند.\”(۱)
پس آدمی حقیقتا به چه مى نازد؟ به چه چیز خود افتخار مى کند؟ و به چه واسطه بر دیگران فخر می فروشد؟!
پاورقی:
۱- قال الإمام محمد بن علی الباقر(علیه السلام): \”عجبا للمختال الفخور و انما خلق من نطفه ثم یعود جیفه و هو فیما بین ذلک لایدرى ما یصنع به\” (اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۳۲۹)
ثبت دیدگاه