بیا مهدی که جدت را شکست از کینه دشمن سر
بیا مهدی که شد تازه دوباره ماتم مادر
بیا مهدی که از ماتم شده دریای خون دل ها
بیا مهدی که خون دل، روان شد از دو چشم تر
بیا رکن هدایت را دگر باره تو احیا کن
که ارکان هدی ویران شد از زخم سر حیدر
زد اشقی الاشقیا تیغ جفا و جهل مردم را
به فرق عروه الوثقی، وصی و جان پیغمبر
بیا مهدی که این شب ها ندارد عمه ات حالی
بیا مهدی که زینب شد دوباره خسته و مضطر
بیا مهدی تماشا کن که زخم و زهر کاری شد
نشان ضعف پیدا شد ز روی فاتح خیبر
بیا مهدی که زهرا هم به خون بنشسته چشمانش
عزاداری کند کوثر برای ساقی کوثر
پس از این سر شکستن را عدو رسم خودش سازد
شود درکربلا منشق، سر سقا، سر اکبر
بیا با ذوالفقار او، تو بستان انتقامش را
رها کن قلب عالم را ز دست شعله و اخگر
گنهکاری چو (سامان) هم به لب آمد ز غم جانش
بیا مهدی شفایی ده به زخم سینه ی مادر
ثبت دیدگاه