سالی ديگر از كتاب قطور تاريخ ورق خورد.
می بينی، هر سال كه می گذرد اين زمين كهنه تر و سياه تر می شود.
توهم مثل من فكر می كنی زمين نيازمند يك خانه تكانی بزرگ است نه؟
نبايد سياهی ظلم را از زمين زدود؟
نبايد حق مظلومين را بازستاند و ظالم را از ميان بُرد؟
تاكی می خواهيم اين خانه كثيف را تحمل كنيم؟
نگاهی به تاريخچه اين خانه بينداز؛ زمين ز گريه های زهرا گريان است، از ظلمی كه به پاكترين افراد بشر
رفته نالان است، هنوز از مصيبت عاشورا عزادار است، كمی دقت كن، می بينی، زمين منتظر است…
تو مگر اهل اين خانه نيستی؟
چرا در خانه تكانی كمك نمی كنی؟
نمی خواهی از خداوند كه صاحب خانه بيايد تا وضع اين خانه اصلاح شود؟
باور نمی كنيم بهار زمين جديد شدن سال باشد، نه، بهار برای نمره قبولی است، اين زمين سال هاست
كه نمره قبولی نياورده، آورده؟
بيا، بيا دعا كنيم كه ولی خداوند ظاهر شود،
اين همه سال
غربت او،
سياهي زمين،
بی پدری ما
كافی نيست؟
ثبت دیدگاه