حدیث
سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است

جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ Friday, 29 March , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1978 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 187×
شعر محرم
۰۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱:۰۱
پ
پ

کاروان در دلِ صحراست، خدا رحم کند
وقتِ دلداریِ زهراست، خدا رحم کند

می‌رود قافله تا کرب و بلا، پیشرواَش
ناقه‌ی زینب کبراست، خدا رحم کند

خواهری دلهره دارد به دل و می‌بیند
شاه مشغول به نجواست، خدا رحم کند

بچّه هم هست در این قافله، اما آنجا
صحبت از آبله و پاست، خدا رحم کند

می‌رود شاه به صحرای عطش، در دستش
دستِ جان بر کفِ سقّاست، خدا رحم کند

شیرمردان همه جمعند و نام آورِشان
شِبه پیغمبرِ لیلاست، خدا رحم کند

دست و دندان به کمک گیر، گره محکم کن
صحبت از معجرِ زنهاست، خدا رحم کند

حرف از پیرُهنی کهنه و انگشتر شد
خواهری غرقِ تمنّاست، خدا رحم کند

مرد و زن، پیر و جوان هَمرهِ هم، اما یک
طفل شش ماهه هویداست، خدا رحم کند

مادری نغمه‌ی لالایی‌اش آید بر گوش
راستی حرمله آنجاست، خدا رحم کند

آفتاب، آتش و گرما و عطش در صحرا
صحبت از خشکیِ دریاست، خدا رحم کند

هر شب از فاصله تا کرب و بلا کاسته و
ماه هم محوِ تماشاست، خدا رحم کند.

شاعر : محمدجواد شاه‌بنده

پیشنهاد گروه فرهنگی امیدواران
قصه اشک: دیگر زجان سیرم حسین

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.