«ستاره راهنما»
«امام» به معناى پیشوا و رهبر است. در حقیقت به آنچه از او پیروى مىشود امام مىگویند؛ خواه کتاب باشد یا انسان، حق باشد یا باطل.(۱) و (۲)
امامت و امام شناسی از منظر معارف شیعه، یکى از اصول دین است.(۳) احادیث بسیاری در کتب روایی شیعیان با این مضمون آمده که مىفرماید: “بنا و اساس اسلام بر چند موضوع استوار است که ولایت [سرپرستی الهی] از مهمترین آنها مىباشد.”(۴) از جمله:
امام باقر (علیه السلام) مىفرماید: “بناى اسلام بر نماز، زکات، حج، روزه و ولایت استوار است.”
“زُراره”(۵) که از شاگردان بزرگوار امام بود، مىپرسد: “کدام یک از این امور مهمتر است؟”
امام مىفرماید: “ولایت از همه مهمتر است” و سپس چنین توضیح مىفرماید:
“زیرا که ولایت، کلید سایر مسائل است وپیشوا، نقش هدایتگر مردم به دیگر موارد را دارد…”(۶)
البته شکى نیست که مراد از «ولایت»، اطاعت از امام معصوم است؛ چنانکه در بعضى روایات به جاى کلمه «ولایت»، اطاعت از امام آمده است. علاوه بر این که هر یک از نماز و روزه و حج و زکات به خاطر نبود امکانات مالى و بدنى قابل تغییر است، اما مسئله ولایت و امامت در هر حال ثابت و بدون تغییر است.
به مناسبت و در باب اهمیت مسأله امامت به روایت دیگری از امام باقر (علیه السلام) اکتفا میکنیم:
“هر که بدون پذیرش پیشوای حق، خود را به زحمت انداخته و عبادتى انجام دهد، هرگز مورد قبول خدا نبوده و در تحیر و گمراهى است…”(۷)
آرى؛ در اسلام به مسئله امامت و پیروى از آن، اصالت داده شده و این مساله از اهمیت فوق العاده برخوردار میباشد تا آنجا که مىتوان دریافت که امامت در اسلام جزو اصول دین است.
توحید و نبوت و به طور کلی، شریعت زمانى پابرجا مىماند که پیشوای معصوم و منصوب از جانب خداوند، آن را حفظ کند وگرنه با خرافات و تحریف و بدعت و سلیقههاى شخصى آمیخته شده و وحى از اعتبار افتاده و چه بسا به جای توحید، شرک و طاغوت عیان شود.
شناخت و توجه به معاد و آشنائى با مسائل ملکوتى آن نیز، جز از طریق امام معصوم ممکن نیست. امامت است که به نماز جان مىبخشد، به حج و روزه جهت مىدهد، به جهاد مشروعیت مىدهد و فرائض الهى را احیا مىکند.
مجموع این موارد مسئولیت بزرگی بر دوش یکایک افراد قرار میدهد و آن تلاش آگاهانه در راستای کسب معرفت و شناخت امام است. معرفتی که جایگاه بلندش در کلام پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) اینگونه عیان میشود: “هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.”(۸)
«برگرفته از کتاب “اصول عقاید”، تالیف: “حجت الاسلام محسن قرائتی” (با تلخیص و اضافات)»
_______________________
پاورقی ها:
۱- مفردات الفاظ قرآن راغب اصفهانی، صفحه ۸۷
۲- برای مطالعه بیشتر در مورد بحث ولایت به مقالهای تحت عنوان “آیه ولایت” در پایگاه اسلامی ـ شیعی رشد مراجعه یا «اینجا» کلیک کنید.
۳- بنا بر عقیده شیعه، امامت از اصول دین است. براى این اعتقاد، چند دلیل مىتوان ارائه کرد که سادهترین آنها چنین است:
اولاً: بدون تردید بحث از امامت، بحث از نیابت [جانشینی] از نبوت است و از تعریفى که براى امامت شده به وضوح و بدون هیچ ابهامى این معنا استفاده مىشود؛ چرا که در تعریف آمده: «امامت، نیابت و خلافت از رسول خدا )صلى الله علیه وآله و سلم) است.» پس بحث از امامت، بحث ازادامه خط نبوت و یا به عبارت بهتر کمال نبوت است و هر بحثى که از شؤون نبوت که اعتقاد به آن واجب باشد، از اصول دین خواهد بود.
ثانیاً: دلیل دیگر حدیث معروفى است که از پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: «من مات ولم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.»(۸)
دانشمندان شیعه و سنی به اتفاق این حدیث را در کتابهاى خود نقل کردهاند. روشن است که منظور از مرگ جاهلیت، مرگ کفر و نفاق است و چیزى که جهل به آن، فرجام کار انسان را به کفر و نفاق مىرساند، باید با اصل دین ارتباط داشته باشد؛ وگرنه جهل به مسائل فروع هیچگاه انسان را به این مرحله نمىرساند.
در هر صورت، چه امامت اصلى از اصول دین باشد؛ آن سان که شیعه معتقد است، یا از فروع دین باشد؛ آن سان که اهل سنت مىگویند، باید بحث کرد که امام چه کسى است تا او را بشناسیم و از او پیروى کنیم. چرا که عزیزترین امور نزد انسان، عقیده اوست؛ بحث از امام و امامت آثار عملى فراوانى دارد، انسان مىخواهد او را بشناسد؛ چرا که جهل به او اصل ایمانشرا زیر سؤال مىبرد. انسان مىخواهد امام را بشناسد تا در مقام عمل، از او تبعیتکند؛ زیرا انسان است و مکلف و مانند بهائم رها نیست و چون امامت، نیابت از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) است، پس امام است که مىتواند براى انسان در مقام انجام وظایف فردى و اجتماعى و انجام وظایف بندگى نسبت به خداى متعال، تعیین تکلیف نماید. از این رو انسان باید امام را بشناسد و از حقانیت مدعى این مقام تحقیق کند تا از او پیروى نماید و در مقام بندگى، بارى که بر دوش دارد به سرمنزل مقصود برساند. (برگرفته از کتاب سلسله پژوهشهای اعتقادی؛ تالیف آیت الله سید علی میلانی، صفحه ۲۳)
۴- به عنوان نمونه در کتاب وسائل الشیعه، ۳۹ حدیث و در کتاب مستدرک الوسائل، ۱۷ حدیث بر این موضوع اشاره دارند. (وسائل الشیعه، جلد ۱، صفحات ۱۳ تا ۲۹؛ مستدرک الوسائل، جلد ۱، صفحات ۶۹ تا ۷۵)
۵- زُراره بن أعیُن (ولادت حدود ۷۰ – وفات ۱۵۰ هجری قمری) از راویان حدیث و فقها و متکلمان بنام شیعه و از اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) بوده است. نام او «عبدریه» است و زراره لقبش میباشد.
۶- عن زراره، عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: “بنی الإسلام على خمسه أشیاء: على الصلاه و الزکاه و الحج و الصوم و الولایه.” قال زراره: “فقلت و أی شیء من ذلک أفضل؟” فقال (علیه السلام): “الولایه أفضل؛ لأنها مفتاحهن و الوالی هو الدلیل علیهن…” (اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۱۸؛ وسائل الشیعه، جلد ۱، صفحه ۱۳)
۷- عن محمد بن مسلم، قال سمعت أبا جعفر (علیه السلام) یقول: “کل من دان الله بعباده یجهد فیها نفسه و لا إمام له من الله فسعیه غیر مقبول و هو ضال متحیر…” (اصول کافی، جلد ۱، صفحه ۳۷۵)
۸- منبع در کتابهای اهل سنت: مسند احمد، جلد ۴، صفحه ۹۶؛ صحیح مسلم، جلد ۶، صفحه ۲۲؛ سنن بیهقی، جلد ۸، صفحه ۱۵۶ و… (با اختلاف در لفظ)
منبع در کتابهای شیعه: اصول کافی، جلد ۱، صفحه ۳۷۶؛ کمال الدین، جلد ۲، صفحه ۴۰۹ و… (با اختلاف در لفظ)
۹- “اللهم صل علی محمد بن علی باقر العلم و امام الهدی و قائد اهل التقوی…” (فرازی از صلوات بر امام باقر (علیه السلام)، مفاتیح الجنان)
ثبت دیدگاه