عهدنامه عدالت و کرامت انسان
(ای مالک!) از میان کارها باید آنچه نه از حق بگذرد و نه از آن فرو ماند؛ و آنچه عدل و داد را فراگیرتر بود، در نزد تو دوستداشتنیتر باشد… و باید اندیشه تو در آبادی زمین از اندیشهات در ستاندن خراج بیشتر باشد. زیرا خراج به دست نمیآید مگر به آبادی؛ و هر آن کس که بدون پرداختن به آبادی، خراج طلبد، به ویرانی شهرها و تباه کردن بندگان خدا پرداخته است و کار او جز اندکی، پایدار نمیماند…
(ای مالک!) خدای را در نظر آر، درباره زیر دستانِ درمانده بیچاره و بیچیز و نیازمند و گرفتار در سختی و رنجوری و ناتوانی… پارهای از وقتت را برای نیازمندان قرار ده و خویشتن را برای رسیدگی به ایشان، در مجلسی عمومی، آماده ساز و برای خدایی که آفریدگار توست، فروتنی به خرج ده و لشکریان و دربانان و نگهبانان و پاسداران خود را از آنان باز دار تا سخنران ایشان بدون لکنت و گرفتگی زبان و بیترس و نگرانی، سخن بگوید؛ چرا که من بارها از رسولخدا شنیدم که میفرمود : \” امتی که در آن، حق ناتوان، بیلکنت و ترس و نگرانی از توانگر ستانده نشود، هرگز پاک و آراسته نخواهد گشت.\”
(ای مالک!) مبادا خود را زیاده از مردمان پنهان سازی… مبادا به خویشاندان و نزدیکانت که در گرد تو هستند، زمینی وا گذاری! …عدالت را در حق خویش و بیگانه، نزدیک و دور اجرا کن!
(ای مالک!) مبادا خونی را به ناحق بریزی… پایداری و برقراری حکومتت را با ریختن خون حرام مخواه؛ چرا که ریختن خون حرام از اموری است که حکومت را ضعیف و سست میگرداند…
(ای مالک!) بپرهیز از اینکه به سبب کار نیکی که میکنی بر مردمان منت نهی یا آنچه را انجام میدهی، بیش از آنچه هست در نظر آری… و بترس از اینکه آنچه را حق همه مردم است و همگی در آن یکساناند، به خود اختصاص دهی.
بخشهایی از: عهدنامه مالک اشتر، نامه پنجاه و سوم نهجالبلاغه
ثبت دیدگاه