حدیث
سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است

چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Wednesday, 24 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1978 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 187×
پ
پ

معنای غیبت

معنای غیبت / نمایشگاه / نیمه شعبان

نمایشگاه

معنای غیبت                                                                  

غرفه­ ی اول: معنای غیبت

لطفاً با روی خوش سلام کنید و خوش آمد و تبریک بگویید.

یکی از الطاف الاهی بر انسان ها ارسال رسل است. خداوند پیامبران را یکی پس از دیگری به کمک حجّت درونی، یعنی عقل، فرستاد تا انسان ها به راحتی و در مسیر هدایت الاهی گام بردارند؛ اما انسان ها از ابتدا – به دنبال دستورهای شیطان و پیروی از هوای نفس- به انکار و آزار و اذیت پیامبران پرداختند! با بررسی سیر تاریخ می فهمیم که بسیاری از پیامبران پس از تکذیب شدن و آزار فراوان به دست مردم زمانشان کشته شده اند. تا این که نوبت به پیامبر خاتم رسید. آزار و اذیت مردم این زمان به اوج خود رسیده بود تا آن جا که پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمودند: «هیچ پیامبری به اندازه ی من از قوم خود آزار نکشیده است!»

(ما اوذیَ النّبیُ مثلَ ما اوذیتُ)

(اگر حدیث در تابلوها هست به آن اشاره کنید اما عربی روایت را نخوانید)

و پس از ایشان رفتار مردم با فرزاندانشان تأیید همین مطلب است. اگر به زندگی یازده امام و حجت الاهی یکی پس از دیگری دقّت کنیم می­یابیم که حتی یکی از ائمّه به مرگ طبیعی از دنیا نرفته­اند.

(ما منّا الّا مقتولٌ او مسمومٌ)

امیر مؤمنان در محراب عبادت و امام حسین در کربلا به شمشیر کشته شدند و امام حسن مجتبی و دیگر امامان هم مسموم شدند و همه به دست مردمان زمانشان به شهادت رسیدند. پس خدا دوازدهمین حجت خود را در پرده­ی غیبت فرو برد تا او را از گزند مردم محفوظ بدارد. خداوند این گونه مردم ناسپاس را از فیض حضور علنی حجت خود محروم نمود و از همین رو مردم دیگر امام و حجت الاهی را آشکارا نمی بینند.

( اذا غضَبَ اللهَُ تبارَکَ و تعالی علی خَلقِه نَحانا عَن جَوارِهِم: هنگامی که خداوند بر مردم خشم بگیرد آنان را از دیدار ما محروم می کند[۱] )

البته این تنها علت غیبت امام زمان نیست. بنا به روایات حکمت اصلی غیبت امام زمان مخفی است و پس از ظهور ایشان آشکار خواهد شد. اما اگر به روایات مراجعه کنیم یکی از علل غیبت امام را آزمایش الاهی بیان نموده­اند. در واقع خدا در این دوران به مردم فرصتی داده است تا خود را محکی بزنند و ببینند تا چه اندازه در سختی­های این دوران می توانند در دین الاهی پایدار باقی بمانند.

امام باقر علیه السلام فرمودند: «لا یکونَ فرَجُنا حتّی تغربلوا ، ثمَّ تغربلوا ، ثمَّ تغربلوا[۲]»: فرج ما نمی آید تا این که غربال شوید سپس غربال شوید و باز هم غربال شوید.

(روایت در تابلو هست به معنا اشاره کنید)

این آزمایش در زمان های انبیاء پیشین هم سابقه داشته و بنای آفرینش هم همین است که مردم در آزمایش های الاهی خود واقعی شان را نشان دهند.

هر چه امتحان شدیدتر و بیشتر باشد آنان که از امتحان خالص بیرون می آیند مقامشان عالی­تر و شریف­تر است. شبیه این امتحان در زمان حضرت نوح علی نبیّنا و اله و علیه السلام هم اتفاق افتاد. خداوند برای نوح نبی علیه السلام که سخت تحت آزار آن قوم بود هفت هسته­ی خرما فرستاد و فرمان داد که دانه­ها را بکارند و مژده داد که وقتی این درختان بار داد از جانب خدا گشایش می رسد. اما موقع یاری و نصرت خدا، خداوند به حضرت نوح پیام فرستاد که هسته­های تمام خرماهای این درختان را دوباره بکارند و پایداری نمایند تا وقتی به بار نشیند گشایش از جانب خدا برسد. در این میان ۳۰۰ تن از یاران نوح نبی برگشتند. این برنامه هفت بار تکرار شد و در هر بار یک عده از پیروان مؤمنین به نوح، از وی روی برگرداندند تا سرانجام خداوند به حضرت نوح خبر داد که اینک پیروان تو پاک و خالص شدند و منافقان و غیر مؤمنان و بی ایمانان از میانشان رفته­اند و خدا فرمود اگر نصرت و یاری من زودتر می رسید در بین شما افراد ناپاک و گمراهی بودند که در دوران حکومت شما دشمنی خویش را با برادران ایمانی خود آشکار می کردند و برای ریاست طلبی با آنان می جنگیدند و این زشت کاری ها با دین و حکومت الاهی سازگار نبود.

پس آزمایش حفظ ایمان در دوران غیبت هم سخت است.

(روایت روی دیوار هست به مضمون آن اشاره کنید)

در روایات داریم دین داری در زمان غیبت امام عصر علیه السلام مانند دست کشیدن بر درخت پر خار قتاده است. این سختی در حفظ دین به نگه­داشتن آتش در کف دست هم تشبیه شده است.

(این روایت هم بر دیوار هست)

اما کسانی که این آزمایش سخت را با موفّقیت پشت سر بگذارند به پاداش های بی حساب خواهند رسید:

امام رضا علیه السلام درباره ی دوستداران و معتقدان به امام عصر می فرمایند (به تکه هایی از روایت اشاره کنید): طوبی لمَن اَحبَّه و طوبی لمَن قال به ، یُنجیهُم اللهُ به من الهَلَکهَ و بالاِقرارِ باللهِ و برَسولِه و بجَمیعِ الاَئمّهِ یفتَحُ اللهُ لهم الجنّهَ ، مثَلَهم فی السَماءِ کمثَلِ المشکِ الّذی یطَع ریحَه لا یتَغیّر ابداً و مثَلهم فی السماءِ کمَثلِ القمرِ المنیرِ الّذی لا یطفی نورُه ابداً[۳]

خوشا به حال کسانی که مهدی علیه السلام را دوست دارند و خوشا به حال کسانی که به ایشان اعتقاد دارند. خدا آن­ها را به سبب آن حضرت از هلاکت نجات می­دهد و به سبب اقرار و اعتراف به خدا و رسول و تمام امامان، خدا بهشت را برایشان می­گشاید. مَثَل آن ها در زمین مثل مُشک است که بوی خوش آن همه جا پخش می­شود ولی خودش از بین نمی­رود. مثل آن­ها در آسمان مثل ماه تابان است که نور آن هرگز خاموش نمی­شود.

آن قدر منتظران آخرین حجّت خدا از نظر پیامبر اسلام ارزش دارند که پیامبر آنان را برادران خود دانسته­اند. اما به اصحابشان فرمودند شما یاران من هستید و آنان هم­چون برادران من هستند.

حالا که این همه درباره­ی پنهانی و غیبت امام صحبت کردیم، می خواهیم بدانیم که این غیبت به چه معناست؟

(از دانش آموزان بپرسید که فکر می کنند غیبت یعنی چه؟)

آیا غیبت به این معناست که حضرت در حال حاضر نور هستند در عرش الاهی؟؟!! یا روح هستند در عالم ارواح؟؟ یا در چاه سامرا مخفی شده­اند و از هیچ کس و هیچ جا خبر ندارند تا زمان ظهورشان فرابرسد؟؟ یا این که اصلاً وجود ندارند؟

راه درستش این است که برای دریافت معنای واقعی غیبت به احادیث مراجعه کنیم.

امام صادق علیه السلام می فرمایند: «یتَرَدَّدُ بینَهم و یمشی فی اسواقِهم و یطَؤُ فرشهم و لا یعرفونه»[۴]

یعنی حضرت مهدی مانند مردم در جامعه زندگی می کنند.

امام در میان مردم حضور دارند، در شهرها و در بازارهای مردم رفت و آمد می کنند و حتّی درون خانه­های مردم می­روند و بر فرش­هایشان گام می­گذارند، فقط مردم ایشان را نمی­شناسند.

مانند حضرت یوسف و برادرانش. وقتی یوسف نبی در مصر بود و برادرانش در نتیجه ی قحطی و خشکسالی برای دریافت آذوقه نزد او رفتند حضرت یوسف برادرانش را می دید آن­ها هم ایشان را می­دیدند، با هم حرف می­زدند، معامله می­کردند یوسف علیه السلام آن­ها را شناخت اما آن­ها او را نشناختند.

با توجه به این روایات حضرت روی همین زمین زندگی می­کنند. از همه کس و همه چیز کاملاً باخبرند و به اعمال ما نظارت دارند. مانند حضرت یوسف که هنگام مراجعه­ی برادرانشان به قصر، نه روح بودند، نه نور بودند در آسمان ها و بلکه در مقابل برادرانشان نشسته بودند آن­ها او را می­دیدند اما نمی­شناختند.

همین است که پس از ظهور عدّه­ای از مردم می­گویند: آیا ایشان حضرت مهدی هستند؟ ما پیش از ظهور او را دیده بودیم اما نشناختیم.

این القاء شیطان است که حضرت را موجودی ناملموس و با زندگی عجیب و ترسناک در اذهان ترسیم می کند.


غرفه ی دوم: غیبت امام و مهر ورزیدن به امام زمان علیه السلام

با دقّت و توجه در معنای غیبت که در بخش قبل درباره­ی آن با شما صحبت شد، اکنون این سخن بسیار زیبا و معروف پیامبر اسلام صلّی الله علیه و اله درباره­ی معنای غیبت و پنهان بودن امام دوازدهم را می­فهمیم که غایب بودن امام به معنای نبودن و وجود نداشتن ایشان نیست. امام مانند خورشید پشت ابر است که با حضورش به همه، زندگانی می بخشد اگر چه دیده نشود.

(حدیث روی دیوار هست)

«و امّا وجهُ الانتِفاعِ فی غیبتی فکالانتفاعِ باالشمسِ اذا غَیَّبتَها من الابصارِ السَحابُ.»[۵]

اما اگر خورشید پشت ابر وجود نداشته باشد، همه­ی موجودات زنده زندگی خود را از دست می­دهند. خورشید از پس ابر، انرژی ، گرما و حرارت و اندکی نور را به موجودات می­رساند، زندگی مردم به قوام خورشید است. اگر او نباشد هستی در کار نیست! تنها دیده نمی­شود و در پس پرده­ی غیب مخفی است.

حال در نظر بگیرید که در سرزمینی خورشید سال­های سال پشت ابر باقی بماند. مردمی که پشت ابر رفتنش را دیده اند، به وجودش یقین دارند. اما نسل­های بعد و بعدتر کم­کم به انکار او می­پردازند. چرا؟ چون از ابتدای تولد خود، اوضاع را همین گونه دیده اند! در نتیجه هر­گاه صحبت از خورشید بشود ممکن است بگویند چه خورشیدی؟! کو خورشید؟

پیشنهاد گروه فرهنگی امیدواران
آخرین فریاد/ نمایشگاه / نیمه شعبان

اما اگر این خورشید هر از چند گاهی (از روزنه ای کوچک بین ابرها یا با کنار رفتن لحظه­ای ابر) خودی نشان دهد، دل مردم را مطمئن می­کند که خورشیدی هست اما الان پشت ابر مخفی است. امام علیه السلام هم هر از چند گاهی با توجّهی خاص به افراد برجسته و پرهیزکار خود را نشان داده­اند یا علنی لطف و محبت خود را بر شیعیانشان معلوم ساخته­اند، که دل مردم را گرم کنند؛ یعنی یادتان نرود امامتان وجود دارد و برای شما نگران است و به شما توجه دارد. خود حضرت فرمودند: «انّا غیرُ مُهمِلینَ لمُراعاتِکم و لا ناسینَ لذِکرکم»: ما از مراعات احوال شما کوتاهی نمی­نماییم و یاد شما را فراموش نمی­کنیم.

و الان خدا این گونه خواسته که او در پس پرده­ی غیبت مخفی باشد.

حضرت هم هر از چند گاهی به مؤمنینی که لیاقت دیدار ایشان را داشتند آفتاب پر فروغ وجودشان را نشان دادند. این نمونه ها در طول تاریخ غیبت کم اتفاق نیفتاده است.

علی بن مهزیار اهوازی از کسانی است که با تلاش و جدیت به دیدار امام علیه السلام رسید. او بیست بار به حج رفت تا بتواند امام عصر را ببیند. قبل از تشرّف نماینده­ای از سوی حضرت می­آید و به او می­گوید چه می­خواهی که این همه به حج می­آیی؟ او می گوید امام پنهان از مردم دنیا را می خواهم. نماینده­ی حضرت بلافاصله می­گوید: «ما هو مَحجوبٌ عنکم ولکن حجَبه سوءُ اعمالِکم» : او از شما پنهان نیست، اعمال ناشایست شماست که او را پنهان داشته است و او را از شما دور کرده است. هنگامی که علی بن مهزیار خدمت حضرت مشرّف می­شود ایشان به او می­فرمایند: ما خیلی مشتاق دیدار تو بودیم. ما شب و روز منتظر آمدن تو بودیم ، چرا زودتر به اینجا نیامدی؟ علی بن مهزیار از این لطف و محبت و در عین حال از گلایه­ی حضرت تعجب می­کند و می­گوید: ای مولای من کسی تاکنون مرا به سوی شما راهنمایی نکرده است. حضرت سری تکان دادند و جمله­ی او را تکرار کردند و گفتند: نه چنین نیست؛ «ولکنَّکم کَثَّرتم الاموال»: ولی شما در پی اندوختن مال هستید؛ «و تجَبَّرتم علی ضُعَفاءِ المؤمنین»: و بر مؤمنان ضعیف تکبر ورزیدید؛ «و قطَّعتم الرحمَ الّذی بینَکم»: از خویشاوندان خود بریدید؛ «فایُّ العُذر الان»: دیگر برای شما چه بهانه­ای مانده است. علی بن مهزیار شرمنده می­شود و از حضرت درخواست بخشش می­کند. حضرت می­فرمایند: ای پسر مهزیار اگر این گونه نبود که بعضی از شما برای بعضی دیگر استغفار می­کنید، تمام کسانی که به روی زمین هستند نابود می­شدند به جز خواصّ شیعه، همان­هایی که گفتارشان با کردارشان هماهنگ است.

نکته این جاست که اگر کسی از باغ پرگل و معطّری رد شود خودش بوی عطر گل را خواهد گرفت و نیازی ندارد که فریاد بزند آهای مردم از باغ پرگلی رد شدم. کسانی هم که به دیدار حضرت نائل شدند معمولاًَ تا پس از مرگشان همه­ی مردم از ماجرا باخبر نشده­اند. این دیدار هم به اراده­ی خودشان نبوده بلکه به عنایت حضرت و فقط به اراده و خواست امام علیه السلام بوده است. آن­ها هم رفتارشان بوی عطر دیدار را داشته است و بوی عطر دیدار همین رعایت تقوا و اخلاق خوب و یاد امام عصر است. فقط حواسمان جمع باشد چون ما در دوران غیبت و پنهانی ایشان به سر می­بریم، هر کس ادّعای ارتباط با امام زمان را کرد به گفته­ی خود امام زمان دروغگو است. حضرت در آخرین نامه­شان به علی بن محمد سمُری، آخرین نایبشان در دوران غیبت صغری، فرمودند: «از این پس دوران پنهانی و غیبت من آغاز می شود، هر کس پیش از ظهور ، ادعای مشاهده ی مرا بکند بسیار دروغگو و افترا زننده است.»

(تابلوی آن روی دیوار هست)

مشاهده یعنی هرگاه هر کدام از دو طرف رابطه دلشان بخواهد به هم دسترسی داشته باشند و بتوانند یکدیگر را ببینند، حضرت این نوع رابطه را در این روزگار غیرممکن می­دانند.

آن­ها که حضرت را دیدند از طرف خود امام عصر مورد عنایت قرار گرفتند. کسی نمی­تواند بگوید که من با حضرت ارتباط دارم و هر وقت بخواهم می­توانم ایشان را ببینم.

ما باید بدانیم که هر لحظه حضرت به ما توجه دارند. مهم این است که رفتارمان مورد قبول ایشان باشد.


غرفه ی سوم: ما و مهر مهربان

همان طور که از تشرّف علی بن مهزیار فهمیدیم حضرت به احوال شیعیان توجه دارند. خودشان بارها فرموده­اند: «انّا غیرُ مُهمِلینَ لمُراعاتِکم و لا ناسینَ لذِکرکم و لو لا ذلک لنَزَلَ بکم اللواءُ و اصطلمکم الاعداءُ»

[۶]

وقتی امام صادق علیه السلام می فرمایند: «ما نسبت به شما از خودتان دلسوزتر هستیم»[۷]

(حدیث روی تابلو هست)

به گفته­ی امام رضا علیه السلام امام پدر مهربان و برادر برابر و همچون مادر دلسوز به حال کودک خردسال هستند، وقتی امام با آن مرتبه­ی عالی در عالم، خودشان را این اندازه نزدیک به شیعیان می­دانند کافی است ما به قلب خود نگاه کنیم، حتماً محبّت امام را در دلمان احساس خواهیم کرد. به خصوص وقتی می­بینیم که گرفتاری­ها و خرابکاری­های شیعیان دل امام را می­رنجاند. در زمان عثمان بن سعید از وکلای خاص امام علیه السلام عدّه­ای از شیعیان دچار گمراهی اعتقادی شدند حضرت در نامه­ای به آن یار وفادار فرمودند:

(روی تابلو هست به مضمون و معنا توجه کنید)

«انّه انهی الی ارتیابِ جماعهٍ منکم فی الدّین و ما دخَلهم من الشکِّ و الحیرهِ فی ولاهِ امرِهم فقمنا ذلک لکم لا لنا و ساءَنا فیکم لا فینا لانَّ اللهَ معنا فلا فاقهَ بنا الی غیره»: از تردید گروهی از شما در امر دین و شک و سرگردانی آن­ها در امر امامت آگاه شدم. این خبر ما را غمناک کرد به خاطر شما، نه به خاطر خودمان، و ما را در مورد خودتان ناراحت کرد و نه نسبت به خودمان، چون خداوند با ماست و نیازی به غیر او نداریم.

مهم این است که من یک چنان پدر مهربانی را دوست دارم. کسی که هر جای عالم باشد حواسش به من است، نگران من است، برای من در قنوت نمازهایش دعا می­کند. من چنین کسی را دوست دارم. کسی که از گمراهی من غمگین می­شود، وقتی گرفتارم برایم دعا می­کند، آن هم کسی که داناترین مردم، مهربان­ترین مردم، عزیزترین مردم نزد خدا و دلسوزترین فرد برای ماست، ناخودآگاه دل مرا به سوی خویش می­برد. من این شخصیت عزیز را دوست دارم. وقتی کسی را دوست داشته باشم سعی می­کنم طوری حرف بزنم که او دوست دارد، درباره­ی چیزهایی حرف بزنم که برای او خوشایند باشد. هر جا بروم به بهانه­ای اسم او را بیاورم. دلم می­خواهد اگر از دستم می­رسد برایش کاری بکنم اگر دوستش داشته باشم و او ویژگی­های فوق العاده­ای داشته باشد برای دیگران هم تعریف می­کنم. نکند آفتاب پشت ابر را فراموش کنیم. یکی از کارهایی که دوستداران ایشان انجام می­دهند این است که سعی می کنند دیگران را متوجه حضور خورشید امام عصر علیه السلام کنند. آنقدر با نسل­های بعد و آنان که خورشید را ندیده­اند درباره­ی او گفتگو کنند تا کسی گرفتار فراموشی نشود.

نکند ما همان طوری بشویم که اصحاب نوح شدند… . اگر امام عصر علیه السلام را دوست داریم همیشه دنبال نیکی و خیر می­گردیم، چون مهدی علیه السلام نهایت خیر و نیکی هستند و دوست دارند که دوستانشان مجسّمه­ی اخلاق خوب، اعتقادات سالم و انجام عبادات باشند.

مگر حضرت وقتی ظهور کنند چه خواهند کرد؟ مطمئنّاً برای هدایت مردم فعالیت می­کنند.

مگر دوستان حضرت در عصر ظهور چگونه افرادی هستند؟ حتماً بهترین مردم روی زمین هستند. خوب چه بهتر از این که ما در غیبت و پنهانی­شان همان بهترینی باشیم که دیگران بدانند علاقمند به امام عصر علیه السلام هستیم.

 

غمم این است که چون ماه نو انگشت نمایی

ورنه غم نیست که در عشق تو رسوای جهانم

                                    

امام صادق علیه السلام می­فرمایند: «شما به ما منسوب هستید. پس باعث زینت ما باشید و مایه­ی آبروی ما باشید»

(روایت روی دیوار هست)

حالا یادمان باشد که دعا کردن برای ظهور حضرت یعنی نهایت محبّت به ایشان. یعنی خدایا ما او را دوست داریم و دلمان می­خواهد امام عصر علیه السلام را ببینیم و در امور کمکشان کنیم و برای رسیدگی به شیعیان زیر نظر مستقیم ایشان مفید باشیم. می­دانیم که این پنهانی و غیبت، حضرت را هم رنجیده خاطر کرده است. خودشان پیوسته از تو می­خواهند که اجازه ی ظهور بدهی تا حقیقت توحید را به همگان نشان دهند. ما هم که ایشان را دوست داریم، پیوسته دعایمان ظهور و سلامتی­شان است. برای این که پیش خدا عزیز باشیم موضوع با عظمت ظهور را پی­در­پی در گفتگو با خدا مطرح می کنیم. وقتی همه­ی دعاهایمان ظهور و سلامتی حضرت باشد، صدقه دادن ما به نیت سلامتی او باشد، هر جایی که توانستیم نام حضرت را آوردیم، خودمان را شبیه دوستان ایشان در اخلاق و رفتارمان قرار دادیم، یعنی، ای مهر مهربان، مهدی، تو را شناخته­ایم و دوستت داریم.

 پاورقی

۱٫ کتاب الحجّه باب فی الغیبه ح ۳۱

۲. غیبت طوسی ص ۲۰۶

۱٫ عیون اخبار الرضا ج ۱ ص ۶۳

۱٫ بحارالانوار ج۲۵ ص۱۵۴

۱٫ بحارالانوار ج۵۳ ص۱۸۱

۱٫ بحارالانوار ج۵۳ ص۱۷۵

۲٫ بصائر الدرجات جزء۶ باب ۱ ح۱۵

 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.