نوح زمانه
دعا کنید رسد آن زمان که یار بیاید خزانِ باغ جهان را ز نو، بهار بیاید
دعا کنید، دعایی که آفتاب درخشان به سرپرستی گل های روزگار بیاید
زَند به گُرده ی شب زخم، گام توسن عزمش چو از فراز زمان، مهر شب شکار بیاید
هزار اختر تابنده در سپهر دو دستش هزار مهر منیرش به کوله بار، بیاید
قیامتی کند از قامتش، بپا که تو گویی معاد رویش انسان درین دیار بیاید
مد به گلشن گیتی، بلوغ صبح رهایی بهار خنده زند، گل به شاخسار بیاید
اگر ز موج پر آشوب عشق، نوحِ زمانه به ساحلی که مرا باشد انتظار، بیاید
هزاراختر نور از فلک ز شوق و زشادی برای دیدن آن یار گل عذار بیاید
جمال را بنُماید اگر ز پرده ی غیبت قرار بر دل یاران بی قرار بیاید
کتاب عشق گشایید و \”اِن یَکاد\” بخوانید دعا کنید که آن یار غم گسار بیاید
ثبت دیدگاه