حدیث
سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است

پنجشنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ Thursday, 28 March , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1978 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 187×
پ
پ

«راز خاکساری»
با مطالعه تاریخ در می‌یابیم که حالات معنوی ائمه هدی (علیهم السلام) و شدت اهتمام ایشان به عبادت و تضرّع به درگاه خدا، آنچنان مخلصانه بوده که دوست و دشمن را به تعجب وا می‌داشته است. به عنوان نمونه در احوالات امام چهارم شیعیان، حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) نقل است که هنگام وضو رنگ از چهره مبارکش می‌پرید و در حال نماز بدن مقدسش به لرزه می‌افتاد. امام باقر (علیه السلام) از خشوع پدر بزرگوارش در حال نماز چنین مى‏فرماید: “علی بن الحسین (علیهما السلام) وقتی که به نماز می‌ایستاد، گویی همچون ساقه درختى بود که هیچ حرکتى نداشت، مگر آنکه باد شاخه‏اى از آن را تکان دهد.”(۱)
اما به راستی چه رازی در این اندازه خاکساری و خضوع نهفته بوده است؟ آن بزرگواران که برترین امت بودند و منزلتشان بر کسی پوشیده نیست؛ پس دیگر چرا اینقدر به عبادت‌های سخت اشتغال داشته‌اند؟ در داستان زیر خود امام سجاد (علیه السلام) این حقیقت را پاسخ می‌فرماید:
«در زمان حکومت عبدالملک مروان، جمعى از مسلمان‌ها را به زندان انداختند. وقتی خبر به حضرت زین‌العابدین (علیه السلام) رسید، ایشان برای آزادی آن‌ها به نزد عبدالملک رفت. همین که چشم عبدالملک به امام (علیه السلام) افتاد، از دیدن آثار سجود در پیشانى آن حضرت تعجب کرد و گفت:
ای پسر پیغمبر! آثار زحمت و کوشش عبادت در شما هویداست؛ در حالى که شما در پیشگاه خداوند حسناتى دارید و پاره تن رسول خدا و خویشاوند نزدیک اویید و وسیله و ارتباط محکمى دارید و از همه خاندان خود افضل و از تمام مردم روزگار بالاترید…
عبدالملک همچنان امام (علیه السلام) را توصیف مى‏کرد و فضایل و مناقب ایشان را به زبان مى‏آورد. همین که سخنانش پایان گرفت، امام (علیه السلام) فرمود:
“آنچه تو درباره لطف و تأیید و توفیق خداى سبحان گفتى درست است؛ اما شکر و سپاس این همه نعمت چه مى‏شود؟ رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) بقدرى در نماز مى‏ایستاد که پاهاى مقدّسش ورم مى‏کرد و در روزه‌داری آنچنان تشنه می‌شد که دهان مبارکش مى‏خشکید. به آن حضرت عرض شد: یا رسول اللّه! مگر شما معصوم نیستید و نزد خدا جایگاه والایی ندارید؟ رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: “آیا نباید من بنده سپاسگزارى‏ باشم؟”
خدا را سپاس بر آزمون و بلاهایش، و او را سپاس در دنیا و آخرت. به خدا سوگند که اگر بند از بندم جدا کنند و اشک از دیدگان به سینه‏ام جارى گردد، هرگز نتوانسته‏ام شکر یک صدم از یکى از نعمت‌های الهى را که شمارشگران از شمردن آنها عاجزند و کسى را یاراى توصیف یکى از آنها نیست، سپاسگزارى کرده و حق آن را به جا آورم و اگر تمام حمد و سپاس سپاسگزاران جمع شود، یکى از آنها را سپاس نگفته است؛ نه به خدا قسم!…”
امام (علیه السلام) در ضمن گفتن این سخنان شدیداً اشک می‌ریخت. کلام نورانی و سیماى آسمانی امام، چنان در روح طاغوت زمان تأثیر گذاشت که وی از روى تأثّر و تعجّب گفت:
“چقدر فاصله است بین آن بنده‏اى که طالب آخرت است و براى آخرتش مى‏کوشد، و کسی که در پى دنیاست و از آخرت بى‏بهره است!” آنگاه عبدالملک عرض ادب کرد و امام (علیه السلام) درباره آن کسانى که در بازداشت بودند، شفاعت فرمود و او قبول کرد و دستور آزادى ایشان را داد.»(۲)
(برگرفته از کتاب “تحلیلی از زندگانی امام سجاد علیه السلام”، اثر باقر شریف قرشی (با برخی اضافات))

پیشنهاد گروه فرهنگی امیدواران
ولادت امام سجاد علیه السلام : عزت به شرط ذلت!

پایگاه اسلامی ـ شیعی رشد


پاورقی‌ها:

۱- عن أبی عبد الله ع قال “کان أبی ع یقول کان علیّ بن الحسین -صلوات الله علیهما- إذا قام فی الصلوه کأنّه ساقُ شجرهٍ لا یتحرّک منه شیء إلّا ما حرّکه (حرّکت) الریحُ منه” (کافی، جلد ۳، صفحه ۳۰۰)

۲- بحارالانوار، جلد ۴۶، صفحه ۵۷ (به نقل از فتح الأبواب (سید بن طاووس)، صفحه ۱۷۱)

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.