پاسخ به شبهات مهدویت – دکتر جلال برنجیان – بخش چهارم
موضوع شبهه: آقای دکتر محسن کدیور درباره مهدویت چنین دید گاهی را مطرح می فرمایند: مهدویت مورد نظر قرآن «مهدویت نوعی» است زیرا در قرآن کریم کلمه ای در باره ی«مهدویت شخصی» بحث نشده است.
فایل تصویری
فایل صوتی
متن پیاده شده:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
پاسخ به شبهات- جناب آقای برنجیان
بحث مهدویت شخصی و نوعی را توضیح دهیم . یعنی برای خدا نامعلوم بوده است که چه کسی را می خواهد مهدی کند . یا برای خدا معلوم بوده است . خدا دفعهً در جامعه یک نفر را انتخاب کرده و گفته این فرد خوب است و این را برای مهدی انتخاب کنیم . یا در اول روزی که طرح عالم را گرفته است برایش معین کنیم ؟
نوعی یعنی نادانی خدا نسبت به آن مهدی که می خواهد جهان را اصلاح کند . اینهمه وعده روی یک نفر نامعلوم !!! اصلاً این منطقی است ؟ شما زندگیتان ، عاقبتتان خوب می شود ، وضعیت شما درست می شود . چه کسی ؟ حال یک کسی . چطوری است ؟ شخصیت ، نسب ، منطقه ، هویت دارد ؟ نه.
یک نفر می آید ؟ معلوم نیست . چطور می آید ؟ معلوم نیست . آیا این وعده الهی می شود ؟ اگر بنده اینگونه صحبت کنم نوه کوچک من نمی گوید پدربرزگم کم خوابیده و پرت و پلا می گوید .
مهدویت نوعی در اینهمه بشارت معنا ندارد . یک وقتی می گوئیم که ممکن است دنیا را یک نفر اصلاح کند بسیار خوب . وقتی می گوئیم حتماً ، حتماً ، حتماً ، یقیناً با تأکید های مؤکد وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا یَحْذَرُونَ ( آیه ۵ و ۶ سوره قصص ) این همه وعده ، وعده !!! او کیست ؟ معلوم نیست . از کدام تبار است ؟ معلوم نیست . برای کدام منطقه است و چه زمانی متولد می شود ؟ معلوم نیست. مادرش کیست ؟ نمی دانیم . پدرش کیست ؟ نمی دانیم . کارش چیست ؟ نمی دانیم .
یک نفر می آید . به این وعده می گویند و این گونه حرف زدن منطقی نیست . آن کسی که مهدویت نوعی گفته است برای اینکه نقد ۲ و ۳۷ بزند از امام زمان به کس دیگری این حرفها را مطرح کرده است . برای اینکه باب شیرازی خودش زیر تیرباران دولت قاجار جان از دست داده را مهدی کند ، این حرفها را گفته است . برای اینکه غلام محمد قاضیانی را جانشین امام مهدی کنند این حرفها را گفته اند . نه برای اینکه بگوینداو هم نا معلوم است . نه ، معلوم است . نسبت به امام زمان نامعلوم است . این وعده الهی نمی شود . به این وعده الهی نمی گویند . به اصطلاح عامیانه سر مردم شیره مالیدن است .
اینهمه وعده ، از زمان آدم ابوالبشر نور نبی ابراهیم خلیل ، موسی کلیم ، انبیاءالهی ، دعا ، دعا ، دعا که چه کسی بیاید !؟ معلوم نیست . خیلی دعا کنید . برای چه کسی ؟ معلوم نیست . چه کاره هست و در کدام امت می آید ؟ معلوم نیست . این را وعده نمی گویند . قطعاً باید یک فرد مشخصی در نزد خدای رب عزت والجلال مشخص باشد .این نوعی نمی شود . هر مصلحی از مصلحان جهان که ممکنه در هر آدمی و در جائی پیدا شود و این را وعده نمی دهند ، این که نمی شود . مثلاً ممکن است در ژرمنی ها کسی پیدا شود .
لازمه وعده مشخص بودن چیست ؟ خدا به اهل ایمان بهشت را وعده داده است . خداوند به اهل کفر جهنم را وعده داده است . بهشت چیست ؟ خیلی جای خوبی است جهنم چیست ؟ خیلی جای بدی است . ورودی ها و شرایط ورودی آن ها چیست . همه را گفته اند و این وعده می شود .
وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِینَ لَیْلَهً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً ۚ وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ
با موسی قرار گذاشتیم ۳۰ شب ، ده شب هم اضافه کردیم . این واعدنا و وعده است . ولی با موسی قرار گذاشتیم ولی نبردیمش ، این که وعده نمی شود و یا بردیم ولی دیگر برنگرداندیمش . اصلاً در منطق عقلائی ، وعده نامعین را وعده نمی گویند . وضع کشور خوب می شود ، چه زمانی ، به دست چه کسی ؟ معلوم نیست . اینها دل خوش کردن و آرمان گرائی است و نه مهدویت گرائی . همان حرفهائی که بعضی مستشرقین گفته اند .
سؤال این است که آیا مهدی مبشّر انبیاء است ، که خدای آسمانها او را معین کرده است ؟ مردم در بین مردم ، یک کسی میخواهد پیدا شود . کدام یکی است ؟ این فرمایشاتی که شما فرمودید ، معلوم است که خدا یک نفر را معین کرده است . حال اینکه خدا آیا معرفی کرده است یا خیر ؟ بحث دومی است .
نکته دوم :
مسلمانی در روی کره زمین نیست که بگوید که ما فقط قرآن و قرآن ولا غیر . ما چنین مسلمانی نداریم . بله دایره غیر قرآن تا کجاست ؟ اختلاف نظر است . دانشمندان عامه می گویند ، پیغمبران خدا ، اصحاب ، تابعین و اتباع تابعین ، این چهارطبقه که تا دوران امام هادی علیه السلام می شود ، این ها حجّت است و سخن اینها حجّت است . امامیه می گوید از زمان پیغمبر تا شخص امام زمان علیه السلام حجّت است . زیدیه می گویند تا امام سجاد علیه السلام و جناب زیدبن علی بن حسین و یحیی و سی و چهار پنج نفر بعدی ، اسماعیلیه می گویند تا زمان امام صادق و اسماعیل بن صادق علیه السلام و یک عده بعدی . در آن وجه مشترکی که همه مسلمانهای دنیا ، مشترک هستند ، کلمات و مطالب پیغمبر خداست .
بنده می خواهم در مورد مشترکات سخن بگویم که نگویند ، فرقه گرائی ، دسته گرائی و جمعیت گرائی است . متفق علیه همه مسلمانهای دنیا باشد . چون شما مسلمانی را در دنیا سراغ ندارید که بگوید من نماز را از قرآن یادگرفته ام . قرآن رکعات ندارد . نماز صبح و ظهر و عصر مغرب و عشا ندارد . در نماز لَا صَلَاهَ إِلَّا بِفَاتِحَهِ الْکِتَاب ، لاصَلاه اِلابالتَقو. نماز ، نمازی نیست که وضو ، فاتحه کتاب و الحمد نداشته باشد . نماز ، نمازی نیست که رو به قبله نباشد . اینها همه باید معین به سنّت پیغمبر بشود . بنابراین کلیّات وعده های اساسی در قرآن است و قرآن به غیر از نام مقدس پیغمبر خدا ، از امت پیغمبر اسم یک نفر را هم نبرده است که این آدم به بهشت می رود و این آدم به جهنم می رود ! بنابراین بگوئیم این آدم ،نوعی است و شانسی به بهشت و یا جهنم می روند . خیر اینطور نیست . قَد اَفلَحَ المُؤمِنُون ، مؤمنین رستگار شده اند . اینها چه کسانی هستند؟ قرآن مشخص نکرده است . سیره و مبنای قرآن این چنین نیست . چون دائرمدار شخص خاصی نیست . امّا سنّت پیغمبر چرا . در سنّت پیغمبر فرمودند: این صحابه را دیدید؟ این از اهل بهشت است . مالک بن نُوِیره را دیدید چه کار کرد؟ گفتند بله یا رسول الله . فرمودند : این اهل بهشت است .
بسیاری از روایات اسلامی داریم که پیغمبر اهل بهشت و جهنم را جدا کرده اند . این دوزخی است و این بهشتی است . نمی شود آنی را که گفته اند بهشتی است به جهنم ببرند چون وعده پیغمبر است . مسلّمیات ، مسلمانی است . در داستان کربلای امام حسین، یکی از مسلّمیات است و کسی شک ندارد که اگر در واقعه کربلا ، مگر نام حسین بن علی در قرآن آمده است مگر نام یزید بن معاویه در قرآن آمده و یا مگر محل نزاع آنها در قرآن آمده است؟ ولی کسی شک ندارد که حسین به علی علیه السلام ، نواده پیغمبر اکرم و فرزند علی بن المرتضی و فاطمه الزهرا سلام الله علیها این بزرگوار شهید کربلا است . کسی هم شک نکرده است . مهدی هم از این مقوله است .
اگر دنبال نام می گردید ، مگر قرآن نام چه کسی را آورده است ؟ حتّی یک نفر ازائمه هدی علیهم السلام ویا صحابه پیغمبر اکرم صلی الله و علیه و آله را قرآن نام نبرده است . سیره قرآن بر این مطلب نیست . بنابراین این امور را به سنّت پیغمبر واگذار کرده است . محمد بن حنبل از پیغمبر اسلام نقل می کند :
مَن اَنکَرَ خُروجِ المَهدی فقد کفر . هر که خروج مهدی را انکار کند ، کافر شده است . متقی هندی از علمای نام آور اهل سنّت و جماعت است . کتابی به نام البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان دارد که تمام تبار و شخصیتش و اینکه در چه دوره ای می آید ، غیبتی دارد و مادر و پدرش کست ، از نسل امام علی علیه السلام است مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها است و همه و همه را ریز به ریز می گوید . جالب این است که صورت و چهره و بلندی ابروانش و وضعیت بینی و چشمانش ، حجم بدنش همه را ریز به ریز گفته اند . از پیغمبر روایت کرده اند که اگر شما دیدید با این توصیفات ایشان را بشناسید ولو که ادعا نکند .
ریز به ریز چهره را گفته اند . المهدىّ رجل من ولدى لونه لون عربىّ و جسمه جسم اسرائیلىّ از تبار اسماعیل ، رنگ رویش عربی است ، گندمگون دارد . همه را در روایات نبوی گفته اند . روی هوا گفته اند ؟؟ عموم دانشمندان ما وقتی کتاب نوشته اند به این روایات استشهاد کرده اند . این روایات را نقل کرده اند . مرحوم کلینی ، شیخ طوسی در کتاب الغیبه ، شیخ مفید ، اینها علمای قرون اولیه هستند که در کتابهایشان نقل کرده اند .
جالب این است که دانشمندی قبل از تولد امام زمان علیه السلام بدرود حیات گفته است ، کتابی به نام الغبیه دارد و نامش فضل بن شاذان نیشابوری و قبرش در حاشیه نیشابور است . این بزرگوار کتابی در بحث امام زمان علیه السلام دارد که متأسفانه در تاریخ گم شده است . در زمان مجلسی بوده است . مجلسی به خانواده ای که این کتاب را داشته اند مراجعه کرده است ولی به جهاتی این کتاب را نداده اند . ولی شاگرد او خاتون آبادی بیست روایت را نقل کرده است . یک کتابی هم در آستان قدس رضوی موجود است و آن این است که کتاب الرجعه فضل بن شاذان را مرحوم شیخ حرّ عاملی از علمای چهارصد سال قبل عصر صفوی ، رو نویسی و تلخیص کرده است و آقای دکتر محدث غرقوی این را تصحیح کرده است و در آستان قدس رضوی موجود است .
این کتاب قبل از ۲۶۰ تألیف شده است . هنوز امام زمان علیه السلام متولد نشده اند . همه علما ، حتی علمای عامه او را می شناختند . ولذا در تبار و خاندان پیغمبر به دنبال مهدی می گشتند . امام جواد سلام الله علیه فرمودند : بنی عباس شمشیر بر قاتل ما امامان ننهاد فقط برای این مطلب که فقط دستش به مهدی برسد.
این حدیث را شیخ طوسی در غیب نقل می کند . حضرت عسکری علیه السلام ، زمانی که نرجس خاتون فرزندشان زاده شد ، در آن زمان یک قابله رسمی و دولتی که قابله شخصیت های عباسیین بود و زنان آنها را زایمان می کرد ، آن قابله را خواستند ونرگس خاتون و فرزند ایشان را به آنها نشان دادند . گفتند این بچه از این بانو متولد شده است ، بررسی کن .
او بررسی کرد و گفت درست است . گذشت ، حضرت عسکری شهید شدند ، غیبت آغاز شد ، معتمد عباسی در بنی عباس اعلام کرد که حضرت عسکری فوت کردند و تبار شیعه تمام شد و این خانم بلند شد گفت : جناب خلیفه اشتباه نشود . ابا محمد حسن عسکری من را به خانه اش برد . زن و فرزندش را نشان داد وگفت که این فرزند از این زن متولد شده است ، درست است ؟ گفتم بله درست است . حتّی دشمنان او را می شناختند . لذا در سرداب مقدس دنبالش می کشتند ، نه در کربلا نه در نجف و نه در ایران ! آدرس خانه اش را داشتند . از این روشن تر می شود چیزی گفت ؟؟؟!!!
التماس دعای فرج
ثبت دیدگاه