ترک صوتی زهرا تو پناه منی … با صدای امیرحسین کاظمی و علی افسری تنظیم: علی افسری صدابردار: محمد مهدی نوری بر گرد بستر تو همچون پروانه ای میگردد دختر تو برخیز و بوسه ای دگر بر آن دردانه بزن زهرا زهرا بیا سر زینب را شانه بزن ممنونم اگر نروی میمیرم اگر بروی از […]
دانلودکلیپ تصویری “فاطمه از جهان پر زد” باصدای : محمدصادق طهرانی زاده کاری از منجی کلیپ
پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت اینجا را مرتب کنید تا من برگردم. خودش هم رفت پشت پرده. از آنجا نگاه میکرد میدید کی چه کار میکند، مینوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند… یکی از بچهها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به […]
از تب می سوخت، درد تمام بدنش را فرا گرفته بود، ولی نمی خواست ثواب نماز جماعت را از دست بدهد، به هر سختی که بود، غسل کرد و خودش را به خطبه های نماز رساند… از درب مسجد که بیرون می آمد امام دستی روی شانه هایش گذاشت و فرمود: رمیـله دچار تب شده […]
به من رحم کن بیقرارم بیا، کجا بغضمو جا بذارم بیا نمیدونم این چندمین جمعه بود، حساب زمانو ندارم بیا هوای جهان سرد و طوفانیه، تو میدونی این قصه طولانیه غمش ریشه داره تو دیوار و در، تو محراب حیدر، محرم صفر تو پاهای زخمی، رو شن های داغ، غریبی اسیری همون اتفاق چقدر کینه […]
روزهای جمعه را دوست دارم، چراكه مرا به یاد تو میاندازد، به یاد تو كه روزی خواهی آمد.روزهای جمعه را دوست دارم، چراكه متعلق به توست، به تو كه صاحب الزمانی. روزهای جمعه را دوست دارم، چراكه توی این روزها، كوچهها، خانهها، درختها، گلها، حتی حرفها و نگاهها، همه حال و هوای دیگری دارد. حال […]
آمدنت تمام غنچههای ناشکفتهی عالم را شکوفا میکند. گل نرجس! بیا که نرگسهای عالم، چشمبهراه آمدنت هستند. بیا که چون ترنّم ابرهای نوبهار، وصف تو، دلهای گداخته را غرقه در خنکای اشتیاق کرده است. گویی شمیمی است از بهشت. جوانهای بر لبان باد صبا رسته است که هنوز غنچه نکرده، طراوت گلبرگهایش را استشمام میکنم. […]
چشمهای زیبایت، نازنینا! به چه ترنّم مییابد؟ غم غیبت، یا گناه شیعیان؟ هر دو رنج بر دوشت سنگینی میکند، میدانیم؛ اما این را هم بدان که ما نیز در غمت شریکیم. ما نیز میخواهیم که خدا برگهی ظهورت را از پس پردهی غیب امضا کند و هر چه زودتر صدایت طنینانداز گردد و همه را […]
رقم رقم سیاه شد، دفتر روزگارها حساب تازه بازکن برای انتظارها کاری از گروه تبلیغاتی اثنا
امشب نیز خواب از چشمانم گریختهاست. و من، به دنبال مأمنی هستم تا تنهایی لحظههای بیحضور تو را با او قسمت کنم. و به راستی چه پناهگاهی بهتر از خودت؟! نمیدانم کجایی و کی وعدهی ظهورت تحقّق خواهد یافت، اما، ندایی در درونم میگوید: دوست پا در رکاب خواهد شد یار مالک رقاب خواهد شد […]