اي مهربان پدر!
اي صبح اميد!
شام فراغت بس طولاني شد و زندگي بي تو چه جان كاه گرديد اينك در صبحي ديگر مي خواهيم به ياد تو نغمه سر دهيم كه:
\”اي پادشاه خوبان داد از غم تنهايي\”
به راستي چه زيباست در كنار تو بودن و آرميدن در سايبان نگاهت
اي اميدواران!
بیایید در كنار هم ياد آن آفتاب را در هنگامه ميلادش گرامي داريم و با دست هاي رو به آسمان ظهورش را از خدايش طلب مي كنيم.
زمان:
مکان:
ثبت دیدگاه