حدیث
سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است

چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Wednesday, 24 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1978 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 187×
انتطار/جمعه 5 مهر 1387
۰۵ مهر ۱۳۸۷ - ۳:۰۱
پ
پ

دستی به سوی آفتاب

مرتبه ی لذت به اندازه خرد
انسان در دوره های مختلف عمر خود به دنبال اهداف متفاوتی است؛ و آن چه باعث ایجاد حس رضایت و لذت در او می شود در کودکی و نوجوانی و جوانی و میانسالی فرق می کند.
این تفاوت نه تنها در فصل های مختلف عمر یک انسان وحود دارد بلکه در میان انسان های مختلف نیز دیده می شود.
و آن چه منشا این اختلافات اساسی و بسیار می باشد تفاوت در میزان خرد و دایره ی بصیرت و مرتبه روحی فرد است.
شاید برترین لذت و بلند ترین هدفی که یک کودک چند ساله بتواند تصور کند و به دنبال آن باشد داشتن یک خوراکی ساده یا یک اسباب بازی باشد.

و بی شک چنین چیزهایی نه تنها برترین آرزوی یک انسان بزرگسال نیست بلکه اصلا به آن ها فکر نمی کند. برای او کمالاتی مانند دانستن یک مطلب، کمک به دیگران، آشنایی و دوستی با مردم و بهره مندی های کلان مالی و مانند اینها، باعث ایجاد حس رضایت و لذت می شوند و مطلوب و هدف به حساب می آیند؛ چیزهایی که برای یک کودک چند ساله بی معنی هستند و اصلاً قابل تصور نیستند. پس هرکس در زندگی، بر اساس میزان عقل و وسعت بینش و مرتبه ی روحی خود، هدف و مطلوبی دارد که به دنبال آن است؛ و بی شک در صورت رسیدن به آن هدف است که نعمت ها و مطلوب های دیگر نیز در نظرش جلوه می کنند و از آن ها لذت می برد.

فردی که همه فکر و ذکرش رسیدن به هدف خاصی می باشد در صورت رسیدن به آن است که دیگر لذت های زندگی برایش رنگ می گیرند، و در سایه ی به دست آوردن آن مطلوب نهایی و اصلی است که رضایت و لذت واقعی را تجربه می کند.

برترین لذت و بزرگترین نعمت
حال، بلند مرتبه ترین لذت و کامل ترین نعمت کدام است؟ کدام مقصد و هدف است که حرکت به سوی آن بیشترین احساس رضایت را برای انسان ایجاد می کند؛ و حقیقی ترین و پایدار ترین خوشبختی را برایش به ارمغان می آورد؟
آیا آن لذت برتر و بی نظیر این نیست که انسان با کسی آشنا شود و انس گیرد که سرچشمه ی هر خوبی و کمال است؟
آیا کامل ترین نعمت این نیست که انسان راه حرکت به سوی آن کسی را بداند که همه ی نعمت ها فراتر از تصور و در حد کمال و بدون هیچ نقصی در نزد اوست؟
آیا هیچ کاری مانند گام برداشتن در این مسیر خوشبختی انسان را در اوج رضایت و شادمانی حقیقی قرار می دهد؟
و آیا آن که این چنین یگانه است و بی همتا کسی جز خدا است؟
خداست که آن چه زیبایی و خوبی و کمال است فراتر از تصور و بی هیچ عیب و نقصی در نزد اوست پس بی شک و آشکارا بلند ترین غایت و بزرگترین نعمت آشنایی و انس بیشتر با خدا و راه یافتن به سوی او و گام برداشتن در مسیر اوست.

یگانه راه دسترسی به این بزرگترین نعمت
و اما انسان چگونه می تواند از این بزرگترین نعمت بهره مند گردد؟ چگونه می تواند با خدای خویش بیشتر آشنا شود و به سوی او راه یابد تا از لذت بی همتای انس با او بهره مند شود؟
چراغ این راه و کلید این سرزمین به خواست خود خدا به دست گروهی از انسان هاست که فرستادگان خدا و پیام آوران او در میان مخلوقات هستند؛ پیامبران و امامان که خود پیشگامان این راه و بلند مرتبگان این صعود هستند و لذت این نعمت – یعنی شناخت خدا و انس با او و عبادتش- را بسیار چشیده اند و به خواست خدا قدم به قدم این راه را فقط این بلند مرتبگان می دانند.

با امام بودن رمز حیات حقیقی
پس این گونه است که شناخت امام و پیروی از او با جان و دل یگانه راه بهره مند شدن از نعمت بی همتای معرفت خدا و انس با اوست.
شناخت امام و همدلی و همراهی با او انسان را یک گام بزرگ و بی نظیر در زندگی به جلو می برد، که فقط پس از آن گام است که احساس واقعی رضایت و لذت حقیقی برای انسان حاصل می شود و اگر هرکس بی توجه و غافل از این خورشید آسمان زندگی روزگار بگذراند خویشتن را از نعمت حقیقی و جاودان محروم کرده است و به سرگرمی ها و دلخوشی های گذرای کودکانه مشغول شده است. و این گونه است که جایگاه امام در زندگی جایگاهی است چنین بلند و بی جایگزین که در واقع منشا حیات حقیقی است؛ و ندانستن جایگاه او و یا غفلت از او به معنی بی بهره ماندن از زندگی واقعی است.

افقی فراتر
در عالم امام نه تنها یگانه راهنما و راهبر راه هدایت است بلکه به تدبیر و خواست خدا هر آن چه موهبت و کمال است از طریق امام و به دست او به مخلوقات می رسد.
خدا چنین خواسته است که در سلطنت و ملکوت بی حدش امام گنجینه دار همه ی الطاف و نعمت های او باشد؛ و لذا بندگان را برای برخورداری از هر فضل و نعمتی به سوی امام فراخوانده است.

جایگاه پدر
یکی از بهترین تشبیه ها برای جایگاه امام در عالم که پیامبر آن را بیان فرمودند جایگاه پدر در خانواده است. برای هرکس روشن است که تربیت فرزند در بسیاری از زمینه ها به دست پدر انجام می شود؛ چه از جنبه های مادی و جسمی و چه از لحاظ رفتاری و روحی.
این پدر است که غذای فرزند خویش را تهیه می کند؛ و به تلاش او و روزی رسانی اوست که فرزند رشد می کند و بزرگ می شود. پدر است که به فرزند کارهای مختلف زندگی را می آموزد و شرایط یادگیری و تربیت را برایش مهیا می کند.
و فرزند نیز می داند که بسیاری از بهره مندی های او از جانب پدر بوده است و اگر نیازی داشته باشد –البته به قدر توان پدر- باید به او مراجعه کند. و البته بی شک همه می دانند که مالک اصلی این امکانات و مربی حقیقی هر نوع تربیتی خداست؛ و او خود چنین خواسته است که در محدوده ای این اختیار و قدرت به دست پدر باشد.
حال امام نیز در عالم چنین جایگاهی را دارد: و البته بسیار فراتر از این.
امام در عالم پدری است که به اذن خدا گنجینه ی علم و قدرت و مهربانی خداست و سرپرست بی نظیر و همه جانبه بندگان است از جانب خدا.
و به همین خاطر است که خدا اطاعت کامل از خود را در کنار اطاعت از رسول و امامان قرار داده است؛ چرا که در حقیقت پیروی از رسول و امام به معنی پیروی از خداست.
و از آن جمله در قرآن سوره مبارکه ی نسا آیه 59 فرمود: «از خدا اطاعت کنید و از رسول و از اولی الامر» و هم چنین بخشش نعمت ها و بی نیاز کردن بندگان را به خود و پیامبرش نسبت داده است.
یعنی پیامبر بندگان را بی نیاز می کند و این به همان معناست که گفته شود خدا آن ها را بی نیاز می کند. چرا که این دارایی و اختیار و فرمانروایی را خداوند به پیامبرش عطا کرده است.
و از آن جمله در قرآن سوری مبارکه ی توبه، آیه پنجاه و نهم فرمود:
«چقدر بهتر بود اگر آنها به آن چه خدا و رسول به آن ها عطا کرده بودند راضی بودند و می گفتند که: خدا برای ما کافیست و خدا و رسولش به ما همه چیز را عطا خواهند کرد.»
و اگر بنگریم متن و فرهنگ دین سراسر یادآور چنین حقیقت مهم و حیات بخشی است.

پیشنهاد گروه فرهنگی امیدواران
انتظار/جمعه 16 اسفند 1387

با امام بودن ستون اصلی خیمه ی سعادت
پس حال که امام تنها پناه حقیقی و یگانه گنجینه ی لطف و کرم الاهی است شرط برخورداری از هر خوشبختی حقیقی و نجات واقعی با امام بودن است.
این که او را بشناسیم یعنی معرفت امام
و آن گاه دل به او بسپاریم؛ یعنی محبت امام
و در همه امور از او پیروی کنیم؛ یعنی اطاعت امام؛
و هر خیر و برکتی – و سرآمد همه ی آن ها یعنی هدایت- را از او بخواهیم؛ یعنی توسل به امام؛
و در یک کلام همیشه با او باشیم؛ یعنی ارتباط با امام.
و لذا پنجمین اختر تابناک آسمان امامت امام باقر که سلام ما بر او باد فرمودند:
«در اسلام مردم به هیچ چیزی فرا خوانده نشدند که مهم تر و اساسی تر از مسأله ی امامت باشد.»

غیبت اما حضور
و اما در روزگار ما که امام غایب است و از نظرها پنهان باید همیشه این حقیقت روشن را به خاطر داشت؛ که هیچ یک از مقامات و جایگاه های رفیع امام در عالم برای آن ها که بخواهند متوقف و تعطیل نیست.
مگر هدایت و راهبری مردم تعطیل شدنی است؟ مگر برخورداری مردم از نعمت ها و رحمت خدا توقف بردار است؟
مگر از قدرت امام خارج است که صدای همه را بشنود و خواسته ی همه را بداند و خیر دنیا و آخرت را به آنها برساند گرچه مردم او را نبینند؟
مگر در زمان امامان پیشین هرکس با دل و جان همراه امام بود امام را می دید و به او دسترسی داشت؟
و مگر هرکسی امام را می دید و نشانی او را می دانست دلش با امام بود؟
آری امروز نیز با امام بودن و ارتباط با امام مانند همیشه میسر است؛ و مانند همیشه یگانه راه خوشبختی حقیقی و حیات واقعی است.
امام روزگار ما نیز – که گنجینه ی حکمت و رحمت و قدرت الاهی است- ما را می بیند صدایمان را می شنود و روکردنمان به سویش را در می یابد.
و اگر بخواهیم و مصلحت حکیمانه اش اقتضا کند در کمال مهربانی و فراتر از حد تصور ما را از رحمت و فضل و کرم خود سیراب می کند؛
و مهم تر از همه قلب ما را به سوی شناخت خدا و انس با او و مسیر عبادتش راهنمایی و راهبری می کند.
و نورانی ترین تعبیر و تشبیه را درباره ی ارتباط مردم با امام در دوران غیبت، پیامبر خدا که سلام ما بر او باد فرمود که: «مردم از او بهره مند می شوند و از نور ولایتش روشنی می گیرند آن چنان که از خورشید بهره می برند اگر چه در پشت ابرها نهان باشد.»
آفتاب اگر پشت ابر هم باشد باز روشنایی و گرما و حیات بخشی خود را دارد؛ و ابر، گرچه مانعی در برابر دیده شدن اوست ولی مانع رسیدن برکاتش نیست.

روزگاری دیگر
و صد البته امروز نیز اگر ما بیدار باشیم و به هوش مانند همه ی بیداران عالم در همه ی روزگاران چشم انتظار رسیدن دورانی هستیم که مژده ی آن از جانب خدا در گوش همه ی تاریخ پیچیده است.
روزگاری که به خواست خدا و به دست موعود خدا بساط هر زشتی و ناپاکی برچیده خواهد شد و عالم سراسر نور و زیبایی خواهد گشت و بهار خداباوری و خداپرستی همه ی جان ها را طراوت خواهد بخشید.
و زودتر فرار رسیدن آن روزگار گشایش و رهایی بزرگترین آرزو و دعای همه ی آن هایی است که نافرمانی خدا و ظلم را تاب نمی آورند. و هر که بیدارتر و خداشناس تر و خداپرست تر باشد این اشتیاق و تمنا بیشتر در وجودش موج می زند. و در روزگار ما در قله ی این اضطرار و تمنا امام روزگار حضرت مهدی است که سلام ما بر او باد.

خوشا به حال آنان
خوشا به حال آنان که …
امام خویش را می شناسند؛
با او انس دارند؛
همه ی لحظه هایشان با یاد او آباد است؛
صمیمانه ترین سلام و ثنایش را تقدیم او می کنند؛
او را پناه امن و پدر مهربان خویش می دانند؛
سختی ها و نیازهایشان را امیدوارانه به آستان او می برند؛
خشنودی او را ملاک همه ی انتخاب هایشان قرار می دهند؛
نعمت حیات بخش هدایت را از او می خواهند،
و برترین دعا و اولین تمنایشان هم صدا و هم دل با او زودتر فرا رسیدن روزگار گشایش است.
خوشا به حال آنان …

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.