بر بال نور امشب حديث عشق خود را فاش مي گويم تا آسمان پولك نشان چشمك زنان بر قدسيان باراني از عطر شقايق ها بريزد. مي گويم امشب نيمه شعبان يك تكه از انوار يزدان، يك گوشه از عرش الاهي، فرش زمين را مهبط نور خدا كرد. از شاديش خنديد شبنم، ياس سپيد باغ ما، […]
امام منتظر كي شود يا رب، امام منتظر مهدي بيايد آن ولي اللهِ غايب ازنظر، مهدي بيايد در دل ما آروزيش، بر لب ما گفتگويش چشم محرومان بسويش، كي ز در مهدي بيايد ديگر اي دست دعا بر گير دامان اجابت تا زمان گيرد شتاب و زودتر مهدي […]
دلتنگ به یقین دلتنگی؛ و سراسر مشتاق؛ که بیایی روزی…. خواهی آمد آخر، صبح یک آدینه، بعد یک شام دراز. خواهی آمد آخر، ای سراپا گرمی، بعد یک عصر یخی. و ظهورت زیباست، مثل آغاز بهار، بعد فصلی سوزان . چه کسی گفت جدایی از ما؟ ریشه اش قطع شود! چه کسی گفت نمی آیی […]
نیم نگاه روشن یک نیم نگاه بینداز ساکن آفتاب من یک نیم نگاه روشن یک خوشه لبخند یک شاخه دعا همینها کافی است تا از این عمیق تاریکی و تنهایی به روزنی از نور مهمان شوم…. دستی به سوی این قلب تپنده تنها ببر مثل همان روزهای شیدایی قلبم را میان انگشتانت بگیر و آرامم […]
می آیی می آیی و با آمدنت سرمای وجودمان را گرمایی دوباره خواهی بخشید بیا و با آمدنت هستی را با خورشید وجودت روشن کن بیا شب تیره و تار زندگی را صبح، سرگشتگی و بی پناهی را پناه، و زندگی را معنایی دو باره ببخش بیا و با آمدنت چشم بی فروغ ما را به […]
دوباره جمعه گذشت و قنوت گریان ماند دوباره جمعه گذشت و قنوت گریان ماند دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما پس ازنیامدنت گوشه ی خیابان ماند شبیه شنبه ی هر هفته پشت پنجره ام و کوچه کوچه ی شهرم دوباره زندان ماند برای آمدنت چندسال […]
شعر و دیوار نوشته سحر از پردهنشینان حریم ملکوت نغمه برخاست که آن خسرو خوبان آمد مه تابان امامت ثمر باغ رسول در سحرگاه شب نیمه شعبان آمد چهره زهره بپوشان که ز بام ملکوت زهره فاطمه با چهره تابان آمد خسروا جز تو دراین ملک سلیمانی نیست کی رسد مژده […]
نوح زمانه دعا کنید رسد آن زمان که یار بیاید خزانِ باغ جهان را ز نو، بهار بیاید دعا کنید، دعایی که آفتاب درخشان به سرپرستی گل های روزگار بیاید زَند به گُرده ی شب زخم، گام توسن عزمش چو از فراز زمان، مهر شب شکار بیاید هزار اختر تابنده در سپهر دو دستش هزار […]
کیستم من؟ کیستم من ، ای که در هر روز و هر شب میکنی از رب ظهورم را طلب کیستم من ، دیدهای تو روی من با مشامت حس نمودی بوی من کیستم من ، غرق احساس منی میهمان ، عمری سر خوان منی کیستم من ، لاف حبّم میزنی نام من بر لوح قلبت […]
تو در حجاب چرایی؟ تو در حجاب چرایی؟ خدا کند که بیایی نشان راه ! کجایی.. خدا کند که بیایی تو مکه ای و منایی – تو مروه ای و صفایی چراغ باغ خدایی … خدا کند که بیایی تو زمزم ای و فراتی – تو زندگی و حیاتی تو فصل رویش مایی! […]