((امام عصر عليه السّلام) زمين را از عدل وداد پر مىكند، چنان كه از ظلم وجور پر شده است،(1) نه بعد از آن كه از ظلم وجور پر شده باشد.)(2) معناى آن، اين نيست كه امام عليه السّلام منتظر بماند تا ظلم وفساد بيشتر از آن چيزى كه هماكنون هست، بشود. بلكه معناى روايت اين است […]
نوع اول انتظار نجاتى كه در توان انسان نيست آن را جلو يا عقب بيندازد؛ همانند انتظارى كه شخص غريق در رسيدن گروه نجات مستقر در ساحل به سوى خود دارد؛ حال آن كه وى آنان را مىنگرد كه براى نجات او به راه افتادهاند. بىگمان، غريق را ياراى آن نيست كه زمان رسيدن گروه […]
انتظار پويا / آية الله محمدمهدى آصفى/ ترجمه: تقى متقى اشاره: (انتظار) مفهومى اسلامى، و ارزشى است كه سرچشمهى حركت و تلاش مىباشد. نوشتار حاضر، ضمن توجيه روانى انتظار و بيان ديدگاه مكاتب فكرى غير دنيوى، نگاهى به روايات فريقين در باب انتظار نموده و با بررسى انواع انتظار به طرح ديدگاهها پيرامون علت تأخير […]
فلسفهى امامت از ديد متكلّمان اسلامى – بخش چهارم قياس و استحسان و مانند آن از روشهاى ظنّى، نيز دليل معتبر عقلى و شرعى ندارد كه بتوان تفاصيل شريعت را از اين طريق به دست آورد. اصولاً، با تأمّل و تتبّع در شريعت، روشن مىشود كه در شريعت اسلامى، گاهى، موضوعات مختلف، احكام يك سان […]
فلسفهى امامت از ديد متكلّمان اسلامى – بخش سوم 5- امامت و لطف يكى از مهمترين وجوه نيازمندى جامعهى بشرى به امام، از ديد متكلّمان اماميّه، نيازمندى افراد بشر به لطف الهى است كه جز از طريق امامت به دست نمىآيد، زيرا، افراد بشر، به حكم اين كه معصوم از خطا و گناه نيستند، چه […]
فلسفهى امامت از ديد متكلّمان اسلامى – بخش دوم ديدگاه ماتريديّه دربارهى اهداف و اغراض امامت، نسبت به ديدگاه معتزله، مشروحتر و گوياتر است. نقطهى مشترك هر دو ديدگاه، اين است كه فلسفهى امامت را از جنبهى حيات اجتماعى و سياسى جامعهى اسلامى ارزيابى كردهاند. از ديد آنان مسئوليّت امام، اجراى احكام و حدود اسلامى، […]
فلسفهى امامت از دید متکلّمان اسلامى/ على ربّانى گلپایگانى اشاره: یکى از بحثهاى مهم امامت، فلسفهى آن است که در این نوشتار ضمن بیان و بررسى دیدگاه متکلمان اسلامى، به مهمترین فلسفه آن که به پرتو روایات نورانى اهل بیت علیهم السّلام در بیانات متکلمان امامیه انعکاس یافته، پرداخته شده است. مقدمه بحث دربارهى فلسفه […]
يك مرتبه خود را در حال ايستاده ديدم و ديدم كه در يك دستم سجّادهاى و دست ديگرم در دست جوان بزرگوارى است كه اثار عظمت و جلال از او نمايان است. نخست تصور كردم كه بايد يكى از سلاطين جهان باشد، ولى متوجه شدم كه عمامه بر سر دارد و لباس نفيس تيرهرنگى بر […]
4. سيدمحمد قطيفى عالم عالم، سيدمحمد قطيفى مىگويد: شب جمعهاى با يكى از روحانيون به مسجد كوفه رفتيم، مرد صالحى نيز آنجا مشغول عبادت بود. چون شب فرا رسيد درب مسجد راستيم و براى مصون ماندن از دزد مقدارى سنگ و كلوخ پشت در ريختيم و با اطمينان خاطر مشغول اعمال مسجد شديم. پس از […]
حجّت تاريخ علاّمهى تهرانى مىنويسند: به هنگام ارتحال مقدّس اردبيلى از او پرسيدند كه بعد از شما به چه كسى مراجعه كنيم؟ ايشان فرمود: (در احكام شرعى به مير علاّم و در مسائل عقيدتى به ميرفضلاللّه مراجعه نماييد.)(1) و اينك داستان تشرّف مقدّس اردبيلى به نقل ميرعلاّم: علامهى مجلسى از گروهى از اساتيد خود، از […]