نسیم پرده ی گهواره را تکان می داد برای عرض ارادت خودی نشان می داد ستاره های درخشان خوشه ی پروین کنار پنجره مبهوت کودکی شیرین شمیم قدسی او در مدینه پیچیده بهار آمده, بلبل به غنچه خندیده چکاوکان به در باغ ریسه می بندند شکوفه ها همه دیوانه وار می خند ند نشانه های […]