سلام «سَلامٌ عَلى آلِ یاسین» سلام اگر سکوت قلبم را شکستم و نفسهای درمانده از قفس ِسینهام را آزاد کردم؛ اگر سبقتِ روزها و شبها امانام داد و من ماندم و یک سکوتِ بلند تنهایی؛ در این دنیای نَمور و کپک زدهی اطراف، بتهای افکارم به سختی ترک می خورد. یادم میآید، آرام، یاد کسی بودهام؛ […]
صلوات ﴿ إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیمًا ﴾ صلوات آخرین لحظات نماز را بارها تجربه کردهایم؛ آن هنگام که بر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و بندگان صالح خدا سلام میدهیم و دستها را به نشانهی تکبیر حرکت داده، با سه الله اکبر از نماز فارغ میشویم: ﴿ إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکتَهُ […]
شاید کسی را فراموش کرده ایم! ﴿ أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لَا یکونُوا کالَّذِینَ أُوتُوا الْکتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴾ شاید کسی را فراموش کردهایم! مادر را دیدهای که چه سان از فرزند نوخاستهاش چشم بر نمیدارد و […]
کیست خدا را یاری کند؟ ﴿ یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا کونوا أَنصَارَ اللَّهِ کمَا قَال عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ لِلْحَوَارِیینَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ…﴾ کیست خدا را یاری کند؟ آه و افسوس! این امام حسین علیهالسلام است که در میان دشت، با تنی خسته و مجروح، بر پیکر خمیدهی تیغِ جهادِ […]
یک تمنّای فراموش شده ﴿ اِهْدِنَا الصِّراطَ المُسْتَقیم ﴾ یک تمنّای فراموش شده و ما هر روز زندگی را با چندین هدف و مقصود آغاز میکنیم. از همان لحظهای که خواب را بدرود میگوییم، در پی آنیم که چگونه به جزء جزء آمال و آرزوهای خود در زندگی مادی دستیابیم. هر راهی را میآزماییم تا […]
زندگان همیشه مرده ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ خَرَجُوا مِن دِیارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَـکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لاَ یشْکرُونَ ﴾ زندگان همیشه مرده و آنگاه که خود را مالک خود انگاشتند و فراموش کردند مخلوق بودن خود را و اینکه صاحب دارند و خالق […]
زیرک ﴿ یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴾ زیرک در محاورات عامیانه، گاه دو نفر، شخصی را به زیرکی میستایند: – فلانی زرنگ است؛ در حساب و کتاب مو را از ماست میکشد. – کسی نمیتواند کلاه سرش بگذارد… – هر کاری بخواهد میکند؛ اما […]
کبوتر سفید هنگامهی زمزمهی دعای عهد با همهمهی تسبیج پرندگان؛ و نیایش دریاها، و خش خش برگ ها در هم می آمیزد و صبحی پر طراوت و سرشار از امید، آمیخته با بوی گل نرگس را به ارمغان می آورد. روزی که سرمشقش نام یار باشد آکنده از یاد اوست. یاد مهربان یاری که صبح […]
هـــــرجـــمعه که مــــی آیـــدو می رود دلم میگیرد تقــــــویم دلم بـــــه جمـــعه می رسد دلم میگیرد تکــــرار همیـــــن قــصه ننـوشته عصر جمعه است این حــــالــت دلگـــــیر همـــــین که بد دلم میگیرد این حس عجیب مطــلقا دست خودم نیست ولی هرکــس ســــخن از هجر تو مــــی زند دلم میگیرد شرمندگی بعد گناهم به خدا یک سر […]
برهوت زندگی مولای عزیز؛ ای پدر مهربان! بی تو خورشید در افقهای غم فرو می رود بی تو یاس ها شکفتن نمی دانند بی تو تابوت آرزوها بر شانه لحظه ها سنگینی می کند بی تو خستگان و دلسوختگانِ قدومت می میرند بی تو گل های نرگس عطر پریشانی می دهند حال اگر تو بیایی، از […]