۲۲- علم به کتاب الهی:
امام (ع) از اجداد طاهرینش از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل می کنند که فرمودند: هیچ نعمتی را خداوند به بنده اش بعد از ایمان به خدا عطا نکرده که برتر از علم به کتاب الهی باشد.[۲۲]
و در روایت دیگری می پفرمایند: خداوند هیچ نعمتی را به بنده اش بعد از ایمان به خدا عطا ننموده که برتر از علم به به کتاب خدا و شناخت و تأویل کتاب الهی باشد و کسی که خداوند به او بهره ای از این نعمت داده اگر گمان کند آنچه که به او داده شده به دیگری داده نشده در حالی که برتر از او در دنیا وجود دارد نعمت خدا را کوچک شمرده است.[۲۳]
۲۳- کتمان علم:
کسی که از دانشی از او سئوال شود. و جائی که باید علمش را آشکار سازد و موضع تقیه هم نیست اگر آنرا کتمان کند، روز قیامت بالگامی از آتش خواهد آمد.[۲۴]
۲۴- یتیم واقعی:
سخت تر از یتیمی که از ناحیه پدر یتیم شده باشد یتیمی است که از امام خود جدا شده باشد و نتواند به او دست یابد، و فرمان او را در گرفتاریهای دینی نداند. هر گاه کسی از شیعیان ما که آگاه به علوم ما است. اگر این فرد یتیم را که به شریعت و راه و روش ما جاهل است، و از ما دور شده است هدایت و ارشاد کند و تعالیم ما را به او بیاموزد در بهشت با ما خواهد بود.[۲۵]
۲۵- هدایت انسانه ای ضعیف و کفالت ایتام آل محمد (ص):
با توجه به معنای یتیم در روایت قبلی. دسته ای از روایات رسالت علماء را در دوران غیبت نسبت به ایتام آل محمد (ص) بیان می کنند: به عنوان نمونه:
الف:آن کس که از شیعیان ما دانای به شریعت ما باشد و ناتوانان از شیعیان ما را از تاریکی جهالت به نور علمی که به او بخشیده شده هدایت کند. روز قیامت محشور می شود در حالی که بر سر او تاجی از نور است که تمام فضای قیامت را روشن می کند، و بر او لباسی پوشانده شده که لباس های همه دنیا با آن برابری نمی کند. سپس ندا کننده ای در آن صحنه ندا می کند: ای بندگان خدا این دانشمندی است از شاگردان بعضی از علماء آل محمد (ص) آگاه باشید هر کس را که از حیرت جهالتش نجات داده است. در اینجا به نور او متمسک شود تا او را از تاریکی های صحنه قیامت به سوی بهشت بیرون ببرد. پس هر کسی که بوسیله او در دنیا خیری را آموخته و یا از قلبش قفل جهلی باز شده و یا شبهه ای برای او روشن شده است از تاریکی های قیامت به سوی بهشت بیرون می رود.[۲۶]
ب: برتری کفالت کننده یتیم آل محمد (ص) که از راهبرانش دور شده و در رتبه جهل قرار گرفته که اورا از جهالتش نجات دهد و شبهاتش را توضیح دهد بر کفالت کننده یتیمی که غذااو آب او را تأمین می کند مانند برتری خورشید بر ستاره ها است.[۲۷]
ج: امام (ع) از امام حسین (ع) نقل می فرمایند: کسی که کفالت کند یتیمی از ما را که از محبت ما بخاطر غیبت ما دور مانده. و این فرد از علومی که به او داده شده به اندازه خودش بهره ور سازد و او را ارشاد و هدایت کند. خداوند به او خطاب می کند که ای بنده گرامی که با مواسات عمل کردی، من از تو برای کرم سزاوارترم، ای فرشتگان من برای او در بهشت به اندازه هر حرفی که به آن تعلیم داده است هزار هزار (یک میلیون) قصر قرار دهید و از سایر نعمت ها آنچه که شایسته اوست ضمیمه کنید.[۲۸]
د: امام (ع) در روایت دیگری از امام موسی بن جعفر (ع) نقل می فرماید که:
(وجود یک فقیه که یتیمی از یتیمان ما را که از ما دور شده، و از دیدار ما محروم است در تعلیم چیزهائی که به آن محتاج است کفالت کند، بدتر از هزار عابد برای شیطان است. زیرا شخص عابد تمام همتش وجود خود اوست، ولی فقیه بهمراه وجود خودش موجب نجات بندگان خداوند از مرد و زن است که آنها را از دست ابلیس و یارانش نجات دهد. روی همین اصل این فقیه نزد خداوند از یک میلیون زن و مرد عابد بالاتر است)[۲۹]
هـ: امام (ع) از امام رضا (ع) روایت می فرمایند که:
(روز قیامت به انسان عابد گفته می شود، تو انسان خوبی بودی تمام همت تو نجات خودت بود. و از مردم زندگی ترا کفایت کردم، پس داخل بهشت شو. اما فقیه که خیر خود را به مردم می رساند و آنها را از دست دشمنانشان نجات میداد، و برای آنها نعمتهای بهشتی را توصیف می کرد، و خشنودی خدا را در مورد آنها به دست می آورد. به این فقیه گفته می شود، ای کفالت کننده یتیمان آل محمد (ص) و هدایت کننده دوستان ضعیف آنها و دوستانشان، توقف کن تا شفاعت کنی کسی را که از تو چیزی دریافت کرده یا علمی آموخته است، پس فقیه می ایستد و با او گروه گروه وارد بهشت می شوند و به دهها گروه می رسند. و آنها کسانی هستند که علمشان را از او و یا از کسانی گرفته اند که شاگردان او بوده اند تا روز قیامت، بنگرید بین دو مقام تا چه اندازه فرق است؟[۳۰]
و: امام حسن عسکری (ع) از امام جواد (ع) نقل می کنند:
(کسی که یتیمان آل محمد (ص) را کفالت کند که آن یتیمان. از امام و پیشوایشان دور مانده اند و در جهالت خویش گرفتار حیرت شده اند، و اسیر دست شیطان هایشان میباشند. و در دست دشمنان ما گرفتارند. و این فرد آنها را از دست آنان برهاند، و از حیرت و سردرگمی درآورد. و با رد وسوسه های آنها با قدرت دلایل الهی و برهان های امامان (ع) قدرت شیطان ها و دشمنان ناصبی را از آنها دور کند، در پیشگاه خداوند در اکثر موارد بر بندگان خدا فضیلتی برتر از آسمان بر زمین و عرش و کرسی و حجاب ها بر آسمان دارد. و فضیلت او بر انسان عابد مانند برتری ماه در شب بدر بر مخفی ترین ستاره آسمان است).[۳۱]
۲۶- فضیلت و نقش و مسئولیت علماء در زمان غیبت:
گر چه روایات گذشته مسئولیت علماء و فقها را مشخص می کند، اما روایات دیگری هم وجود دارد که هم مقام و هم فضیلت و هم نقش و مسئولیت علماء را در عصر غیبت امام عصر (عج) مشخص می فرماید: به عنوان نمونه:
الف: امام (ع) از پدر بزرگوارشان نقل می فرمایند: (اگر کسی از علماء دعوت کننده به امام زمان (عج) و راهنمایی کننده به سوی او و دفاع کننده از آئین حضرت یا حجت های الهی در عصر غیبت باقی می ماند. و اگر دانشمندان که بندگان ضعیف خدا را از شبکه های فریب ابلیس و دوستانشان و همچنین از دام های دشمنان ناصبی نجات دهند نبودند هیچکس باقی نمی ماند مگر اینکه از دین خدا خارج می شد. ولی آنها کسانی هستند که زمام دل های ضعفاء شیعه را به دست گرفته اند. بهمان صورت که صاحب کشتی زمام آنرا در دست دارد آنها نزد خداوند با فضیلت ترین انسان ها هستند.)[۳۲]
ب: امام (ع) در تعبیر دیگری میفرمایند:
(علماء شیعه ما که ضعیفان دوستانمان و اهل ولایتمان را سرپرستی کرده اند، روز قیامت حاضر می شوند در حالی که انوار از تاج های آنها ساطع است بر سر هر کدام از آنها تاجی از نور است که این انوار در صحنه قیامت و اطراف آن تا مسیر سیصد هزار سال پراکنده می شود. پس شعاع تاج آنها تمام این فضا را پر می کند. در آنجا یتیمی باقی نمی ماند که این علماء آنها را کفالت کرده باشند و از تاریکی جهل نجاتشان داده باشند، و از سرگردانی حیرت بیرون آورده باشند مگر اینکه به شعاعی از نوراینها تعلق پیدا می کنند، آنها را بالا می برند تا درراستای علماء قرار گیرند و آنها را در منازلشان که در بهشت آماده شده در کنار استادشان و معلمشان و در حضور امامانشان که به آنها دعوت میکردند فرود آیند. پس هیج دشمنی ناصبی از دشمنانشان باقی نمی ماند که شعاعی از این انوار به او رسیده باشد مگر اینکه چشم او کور و گوش او کر و زبان او لال شود و بر او شرایطی سخت تر از لهیب آتش بوجود می آید و این لهیب آنها را به زبانیه جهنم می کشاند.)[۳۳]
ج: امام (ع) از امام حسین (ع) نقل می فرمایند:
امام حسین (ع) از یکی از اصحابش پرسیدند: کدامیک نزد تو دوست داشتنی تر هستند، مردی که جلو کشته شدن مسکین ضعیفی را با نجات دادنش از دست یک جانی بگیرد. و یا مردی که فرد مسکینی از ضعفاء شیعه را که بدست انسان ناصبی که قصد گمراه کردن او را دارد و گرفتار آمده، با حجت های الهی و دلایل محکم نجات دهد. آن صحابی عرض کرد. نجات این انسان مسکین مؤمن از دست این ناصبی محبوبتر است، حضرت فرمودند: خداوند می فرماید: (کسی که انسانی را زنده کند مانند آنست که همه مردم را زنده کرده است) یعنی اگر کسی فردی را زنده کند و او را از کفر به سوی دین راهنمائی کند مانند آنست که همه مردم را زنده کرده که با شمشیر کشته شده باشند.[۳۴]
د: امام (ع) از حضرت علی (ع) روایت کرده اند:
(کسی که مسکینی را که در دینش و معرفتش ضعیف است تقویت کند که آن مسکین بتواند در مقابل یک مخالف ناصبی با استدلال او را مغلوب کند. خداوند زمانی که این فرد در قبر قرار می دهند به او تلقین می کند که بگوید (الله) پروردگار من و محمد (ص) پیامبر من و علی (ع) ولی من و کعبه قبله من و قرآن موجب ارامش و آمادگی من و مؤمنان برادران من هستند. پس خداوند می فرماید: تو با حجت الهی دلالت و راهنمائی کردی. پس درجات بالای بهشت بر شما واجب شد. در این هنگام قبر او به به پاکترین باغ های بهشت تبدیل می شود).[۳۵]
هـ: امام (ع) از امام صادق (ع) نقل می فرمایند:
(کسی که همت او شکستن دشمنان اهل بیت (ع) در مقابل شیعیان ما و دوستان، اهل بیت (ع) است. آنها را در هم می شکنند و رسوائی هایشان را رو می کنند و زشتی هایشان را مشخص می نمایند. و امر محمد (ص) را عظیم جلوه می دهند، خداوند همت فرشتگان بهشت را در بناء قصرها و اطراف آن قرار میدهد که با هر حرفی از حروف استدلال او بر دشمنان خدا. بیشتر از عدد اهل دنیا ملکی قرار می دهد که قدرت آن ها از حاملان آسمانها و زمین بیشتر است، پس چه بسا بنائی و چه بسا نعمتی و چه بسا کاخی که قدر آنرا جز پروردگار جهان نمیداند.)[۳۶]
و: امام (ع) از امام رضا (ع) نقل می فرمایند:
(برترین چیزی که تقدیم عالمی از دوستان و موالیان ما روز قیامت می شود، روزی که روز فقر و حاجت و ذلت و مسکنت است، بخاطر پناه دادن مسکینی از دوستان ما در دنیا از دست ناصبی دشمن خدا و رسولش، اینست که از قبر خویش بر می خیزد در جایی که صف هائی از فرشتگان از بالای قبرش تا جایگاه او در بهشت با بال هایشان او را حمل می کنند و به او می گویند: خوشا بحال تو، خوشا به حال تو، ای دفع کننده سگ ها از نیکان، وای کسی که نسبت به امامان (ع) متعصب بوده ای.)[۳۷]
۲۷- توصیه های دیگر حضرت (ع) به شیعه:
الف: امام (ع) به یکی از شیعیانشان که اختلاف شیعه را به وی نمود نوشت:
(همانا خداوند با خردمند گفتگو دارد، و مردم درباره من چند دسته اند: یکی بینای بر راه نجات و متمسک به حق و علاقمند به فرع حقیقت، بدون شک و تردید است، و جز من پناهی نجوید. و یک دسته حق را از اهلش به دست نیاورده. و چگونه دریا نورد است که با موج آن موج بردارد. و هنگام آرامش آن آرامش یابد، و یک دسته را شیطان مسخر دارد و کارشان رد بر اهل حق و دفع حق به باطل است از روی حسدی که در دل دارند، آنکه به راست و چپ می رود واگذارش، راستی اگر چوپان خواست گوسفندان خود را گرد آورد به کمتر نلاشی آنها را فراهم سازد، مبادا اسرار را فاش کنی و در پی ریاست باشی که این دو مایه هلاکتند).[۳۸]
ب: امام (ع) در توصیه های دیگری به شیعیانشان فرمودند:
ج: در ضمن روایت مفصلی می خوانیم: یکی از اصحاب مطمئن حضرت گفته: که نوشته ای را از حضرت امام حسن عسکری (ع) پشت کتابی دیدم که مضمونش این بود:
۲۸- در مورد امام زمان (عج):
الف: امام (ع) میفرمودند:
ب:حضرت فرمودند:
ج: شخصی به نام حسن بن ظریف می گوید:
(نامه ای به حضور امام حسن عسکری (ع) فرستادم که از ایشان بپرسم زمانی که قائم قیام می کند. چگونه بین مردم قضاوت خواهد کرد ؟ … جواب برای من آمد که: هر گاه امام قائم قیام کند در بین مردم با علم خودش قضاوت می کند مانند قضاوت حضرت داود (ع) که بینه و دلیل نمی خواست)[۴۳]
د: امام (ع) به احمد بن اسحاق که برای سئوال از امام بعد ازاو به حضورش رسیده بود فرمودند:
هـ: دیدار دیگری از احمد بن اسحاق نقل شده که میگوید:
پرسیدم: خلیفه بعد از شما کیست ؟ حضرت با سرعت داخل خانه شدند، و بیرون آمدند در حالی که بردوش او پسر کوچکی بود. امام فرمودند: اگر کرامت تو نزد خدا و نزد حجت های خدا نبود. من این فرزندم را به تو نشان نمی دادم. او همنام رسول خدا (ص) و هم کینه با اوست، مثل او در بین این امت مانند خضر و ذوالقرنین است، غیبتی طولانی خواهد داشت که از هلاکت در آن نجات نمی یابد مگر کسی که خداوند قلبش را از قول به امامت حضرت ثابت نگه داشته و او را موفق به دعاء برای تعجیل در فرجش کرده است و از این اعتقاد بیشتر کسانی که قائل به آن بودند بر می گردند. این از اسرار الهی است آنرا پنهان کن و از شاکران باش که درآن صورت با ما در بهشت برترخواهی بود. پرسیدم آیا بر این امر علامت و نشانه ای وجود دارد ؟ پس آن فرزند به سخن آمد و فرمود: من بقیه الله در زمین خدا و انتقام گیرنده از دشمنانش هستم.)[۴۵]
و: در توضیحی از امام حسن عسکری (ع) آمده: آن ها فکر می کردند با کشتن من این نسل را نابود می کنند اما خداوند آن ها را تکذیب فرمود: (… الحمد الله)[۴۶]
ز: امام (ع) در صحبتی با بعضی از شیعیان می فرمایند:
ح: و در مورد دیگری میفرماید:
ط: روایت مفصلی از حضرت امام حسن عسکری (ع) در مورد آخر الزمان در کتاب مستدرک الوسایل جلد ۱ صفحه ۳۸۰ ذکر شده که از اوضاع اجتماعی، فرهنگی، و وضعیت اقشار مختلف جامعه سخن به میان آورده است و چون در پایان حدیث امام (ع) می فرمایند این ها از اسرار است جز به اهلش بیان نکن، در این مجموعه ترجمه نشده است. طالبان می توانند به همان مدرک (مستدرک) مراجعه بفرمایند.
۲۹- توصیه های امام (ع) به فرزند عزیز و برومندشان امام حجه بن الحسن العسکری(عج):
پدر بزرگوارم برای من از خزانه های حکمت و اسرار علوم مسائلی را آشکار ساخت که من جزئی از آنرا در حد نیاز برای تو خواهم گفت:
(فرزند عزیزم) بدان که دل های اهل طاعت و اخلاص مانند پرندگانی که به لانه هایشان باز می گردند، مشتاقانه به تو روی می آورند. و این گروه کسانی هستند که گرفتار بدبختی و مسکنت در جامعه می باشد. اما نزد خداوند، از نیکان و عزیزانند. با داشتن جان های فقیر و محتاج مبارزه می کنند و اهل قناعت و پاکدامنی هستند. احکام الهی و دین را استنباط می کنند و آنرا در راه مبارزه با مسائل ضد دینی یاری می نمایند. خداوند آن ها را به تحمل ستم در دنیا مخصوص گردانیده تا عزت آنها را در آخرت توسعه بدهد. و آنها را بر سرشت صبوری خلق کرده تا برایشان عاقبت زیبا و کرامت و حسن عاقبت باشد.
فرزندم: در موارد همه کارهایت نور صبر را به دست آور، تا با چابکی بتوانی روش برخورد درست با همه امور را به دست آوری، و درک کنی آنچه را که خداوند برای تو آماده کرده است. و عزت و نصرت و غلبه را در قلب خویش آماده کن در مقابل غیبت تا بهره گیری از حمد و ستایش عاقبت آن ان شاء الله. و گویا می بینم یاری ناگهانی خدا را نسبت به تو و آسان شدن پیروزی و برتری شرف و فضیلت تو را در زمان اندکی. و گویا مشاهده می کنم پرچم های زرد و سفید را که در اطراف تو. ما بین حطیم و زمزم به اهتزار درآمده اند. و می بینیم که برای بیعت با توصف کشیده اند با همه دوستی پاک و خالص نسبت به یکدیگر، مانند در و گوهرها که در یک سلسله به نظم آمده اند، منظم ایستاده اند و دست ها را بر دست ها برای بیعت در اطراف حجر الاسود بر هم می زنند. گروهی به آستان تو پناه می آورند که خداوند در طهارت ولادت و نفیس بودن سرستشان آنها را سرشته است. قلب های آنها از ناپاکی نفاق پاک شده و دلهاشان از پلیدی اختلاف دور است. طبیعتشان در مورد دین آرام و نرم و سرشت آن ها در برابر دشمنی با دین خشن و سخت، چهره هاشان در پذیرش حق روشن و آشکار، و نخل های وجودشان سرسبز و خرم است. به دین حق و اهل آن معتقدند. پس هر گاه ارکان وجودی آنها قوت گرفت و پایه های قدرتشان محکم شد، صدای یاری و معاونت آنها برای امامشان در طبقات مختلف امت ها بلند خواهد شد. و در آن زمان زیر درخت بزرگی با تو بیعت می کنند که شاخه های آن درخت تا دریا چه طبریه گسترش خواهد داشت. در آن زمان صبح حق و حقیقت طلوع خواهد کرد و تاریکی باطل تبدیل به روشنی خواهد شد، و خداوند بوسیله تو ستمگری را در هم می شکند، و پرچم های ایمان را باز میگرداند. بوسیله تو سراسر گیتی استوار و رفق و مدارا گسترش خواهد یافت. هر طفلی در گهواره دوست دارد اگر بتواند به سوی تو حرکت کند. و حیوانات وحشی اگر جهت و سوی ترا بیابند به طرف تو خواهند آمد. بوسیله تو تمام دنیا را بهجت و سرور فرا خواهد گرفت، و برای تو شاخه های عزت سرسبز و خرم خواهند شد. و بناهای حق در جایگاه های خود قرار خواهند گرفت، و مرکب های رمیده دین به لانه هاشان باز می گردند. مدام بر تو ابرهای پیروزی می بارند. هر دشمنی خفه می شود، و هر دوستی یاری می گردد. سپس بر روی زمین هیچ جبار ستمگری و هیچ منکر مخالف حقی، و هیچ استهزاء کننده لجباز و دشمنی باقی نخواهد ماند (و کسی که به خدا توکل کند خداوند برای او کافیست خداوند فرمانش را به انتها می رساند. و خداوند برای هر چیزی قدر و اندازه ای قرار داده است). سپس حضرت مهدی (عج) فرمودند،؛ ای ابا اسحاق، این مجلس ما نزد تو مکتوم بماند مگر از اهل تصدیق و برادران صدیق در دین، اگر برای تو علائم ظهور آشکار شد، و تمکن فراهم آمد، با برادرانت در مورد ما سستی نکنید. و بشتابید که به انوار یقین و روشنی چراغ های دین برسید و به رشد دست یابید (ان شاء الله …)[۴۹]
از آینه رنگار زدودیم و نیامد
صد پنجره آغوش گشودیم و نیامد
از آتش صد حادثه این سوخته دل را
بس داغ که بر داغ فزودیم و نیامد
شد ترجمه بر چهره ما واِژه به واژه
آن شعر که با اشک سرودیم و نیامد
از نسل کد امین گل خوشبوست که بر پاش
چون لاله بپا خاسته بودیم و نیامد
ای کاش به یک صبح بهاری رسد از راه
آن نادره گل را که ستودیم و نیامد[۵۰]
ثبت دیدگاه