حدیث
سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است

جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Friday, 26 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1978 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 187×
متن دكلمه شماره 8
۲۲ تیر ۱۳۸۹ - ۶:۲۸
پ
پ
متن دكلمه شماره 8
 
كي به هم مي‌رسد اي يار نگاه من و تو؟
  • نگاشته ها
    • متن دكلمه
 
سکوت زیبایی شهر را فرا گرفته بود, مردم به خواب ناز فرو رفته بودند. شهر سامرا در زیر نور ماه برق می زد. آن شب , شب پانزدهم ماه شعبان سال 255 ه.ق بود. صدای مناجات از خانه ای کوچک , در فضای ساکت شهر روحی تازه می بخشید. آن خانه, خانه ی یازدهمین حجت خدا, امام حسن عسکری ( علیه السلام) بود آن حضرت در آن شب زیبا در انتظار فرزندی بودند که قدومش دنیا را روشنی و صفا می دهد. آن شب امام حسن عسگری ( علیه السلام) در خانه ی شان میهان داشتند. این میهمان گرامی , عمه ی امام ( حکیمه خاتون) بودند. امام حسن عسگری ( علیه السلام) به عمهی شان فرموده بودند که امشب از خانه ی ما نرو و نزد همسرم, نرجس, بمان, زیرا در این شب آن فرزندی که خداوند وعده داده از او متولد می شود. پس از اذان صبح و در حالی که هوا رو به روشنی می رفت, صدای مناجاتی دلنشین در فضای خانه پيچید حکیمه به سوی نرجس شتافت. ناگهان صدای نوزادی را شنید که همچون حضرت عیسی در شکم مادر ایات آسمانی را زمزمه می کرد.
…. دقایقی بعد , آن نوزاد نورانی بر روی زانوانش نشسته بود و کلام خداوند را بر زبان می آورد. پس به سجده رفت و خدا را شکر گفت و به یگانگی خواوند و رسالت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و ولایت و خلافت پدر بزرگوارش امیر المومنین علی (علیه السلام) شهادت داد. این نوزاد مبارک, امام زمان ما, حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) بودند که نامشان هم نام رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد.
پیشنهاد گروه فرهنگی امیدواران
متن دكلمه شماره 10

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.