ابنبابویه، معروف به «شیخ صدوق» را بیش تر بشناسیم.
ابو جعفر محمّد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی معروف به «شیخ صدوق»، محدّث و متکلّم و فقیه شیعی.
زندگی ابنبابِوَیْه (حدود ۳۰۵-۳۸۱ ق)
در مورد زمان دقیق و محل تولّد او چندان نمی دانیم، اما با توجه به این که پدرش مرجع مردم قم و اطراف آن بوده شکّی نیست که در این شهر بزرگ شده است. به نوشته ی نجاشی و دیگر معاصرانش، پدر او، که از داشتن فرزند ناامید شده بود، در نامه ای به امام زمان او را واسطه قرار داد تا در این باره دعا کند. استجابت این دعا بود که او را صاحب فرزندی کرد که محمّد نام گرفت. ابن بابویه خود به این مطلب افتخار می کرده است (دانش نامه ی ایران و اسلام، ج ۳، ص ۴۳۱)
ابن بابویه از کودکی، در قم، نزد محدّثان آن شهر آغاز به استماع و یادگیری حدیث کرد. از مهم ترین استادان او در این دوره میتوان پدرش و محمّد بن حسن بن احمد بن ولید و محمّد بن علی ماجیلویه و احمد بن علی بن ابراهیم قمی را نام برد. پس از آن بود که به ری مهاجرت کرد. تاریخ این مهاجرت مشخص نیست. (ابن بابویه، ثوابالاعمال، ص ۱۵، ۱۷، ۴۰؛ همو، الخصال، ص ۴۲۹).
در ۳۵۲ ق، برای دیدار با محدّثان شهرهای گوناگون سفر آغاز کرد و به شهرهای نیشابور و توس و مکّه و مدینه و از آن جا به عراق سفر کرد و در هر شهر که محدّثی مییافت به محضرش می شتافت و از او حدیث می شنید و اجازه ی نقل حدیث می گرفت. مدّتی در کوفه و بغداد ماند و هم از محدّثان این شهرها حدیث شنید و هم خود حدیث نقل کرد. از کسانی که در این دوره از ابن بابویه حدیث شنیدند می توان شیخ مفید را نام برد (پاکتچی، ج ۳، ص ۶۳؛ ولایتی و دیگران، ج ۱، ص ۳۰۷-۳۰۸).
در ۳۵۴ ق، از عراق خارج شد و پس از مدّتی اقامت در همدان به ری بازگشت. در ۳۶۷ ق، بار دیگر از ری خارج شد و تا ۳۶۸ ق در نیشابور ماند. پس از آن به ماوراءالنهر رفت و در شهرهای سرخس و مرو و مرورود و بلخ و سمرقند و فرغانه و نیز روستاهایی همچون اخسیکت و جبل بوتک به نقل و دریافت حدیث پرداخت. او در پایان عمر به ری بازگشت و در همان شهر وفات یافت (ابن بابویه، الخصال، ص ۱۹۸).
اندیشه ها و افکار
ابنبابویه از نظر فکری پیرو مکتب اخباریان متقدّم قم است که در تعریف مفاهیم و اثبات قضایای کلامی فقط بر روایات تکیه می کنند. این ویژگی هم در آثار فقهی و هم در آثار کلامی او دیده می شود. او در آغاز، «من لا یحضره الفقیه» را نوشته است که آنچه در این کتاب آورده فتوای فقهی اوست که با آوردن متن روایات با حذف سلسله ی سند آنها بیان شده است. او در همه ی آثار خویش به متن روایت اکتفا می کند و از هر گونه اظهارنظر و استنباط خودداری می ورزد؛ فقط گاه در چارچوب آن چه در روایات آمده است به ردّ برخی احادیث می پردازد. برای رفع تعارض میان روایات نیز او روش های خاصّی دارد (همو، لایحضرهالفقیه، ج ۱، ص ۲۳۴-۲۳۵؛ همو، الاعتقادات، ص ۴۷).
جایگاه
ابنبابویه از دو نظر بسیار اهمیت دارد؛ یکی آنکه او از بزرگ ترین محدّثان شیعه در عصر غیبتِ کبراست و از ۲۵۰ محدّث روایت نقل کرده و حدود ۴۵۰ کتاب و رساله دارد که مبنای همه ی آن ها روایت است، همچنین او یکی از کتب اربعه ی شیعه را، به نام مدینهالعلم، نوشته است. ابنبابویه، هم زمان با کلینی و پیش از شیخ طوسی، جمع آوری و تنظیم و دسته بندی روایات شیعه را آغاز کرد و بدین ترتیب، مانع پراکندگی و از دست رفتن آن ها شد (شیخ طوسی، ص ۱۵۷).
اهمیت دیگر ابن بابویه در تبیین عقاید شیعی و طرح ریزی نظام عقیدتی و کلامی شیعه در پرتو روایات امامان شیعه است. در سفرهای بسیارِ خود عقاید شیعه را برای مردم تبیین می کرد و گاه برای تأکید بر مطلب کتابی می نوشت. بسیاری از کتاب های او در این سفرها خطاب به مردم این شهرها یا در پاسخ به پرسش های ایشان نوشته شده است. او در پی ریزی مرزهای عقیدتی میان شیعیان امامی با شیعیان زیدی و اسماعیلی، که در آن روزگار بسیار فعّال بودند، نقش بسیار مهمی داشت. همچنین در تثبیت مسئله ی اعتقاد به امام غایب و وضعیّت شیعیان در عصر غیبت آثاری نوشت که از همه ی آن ها مهم تر کتاب کمال الدّین و تمام النّعمه است؛ به همین علّت او در رأس دیگر علمای اخباری قم مبارزه ای بی امان با عقاید انحرافی و غلو آمیز در مورد امامان شیعه را رهبری کرد. این تلاش به تکفیر و شکست مقطعی مُفوّضه، که خود را نمایندگان جریان اصیل مکتب تشیع معرفی می کردند، در آن دوران انجامید. ابن بابویه تلاش کرد میانه روی در اعتقاد به امامان را نشان دهد؛ راهی که نه غلو و زیاده روی در حقّ ایشان باشد، نه کوتاهی و تقصیر. چندی بعد با تلاش های شیخ مفید، در بغداد، مؤلّف های عقلانی معتزلی در کلام و عقاید شیعی راه یافت و به جریان مسلّط در کلام شیعی تبدیل شد و کلام روایت محور ابنبابویه از رونق افتاد (پاکتچی، همان، ص ۶۴-۶۵؛ ابن بابویه، منلایحضرهالفقیه، ج ۱، ص ۲۳۴-۲۳۵).
آثار
آثار ابن بابویه را می توان به دو دسته ی آثار چاپی و خطی تقسیم کرد. از مهم ترین آثار او می توان بدین موارد اشاره کرد:
- مدینهالعلم، یکی از منابع پنج گانه ی حدیث شیعه که حجمی بیش از من لایحضرهالفقیه داشته است. این کتاب تا اوایل عصر صفوی در دسترس بوده است، اما علّامه ی مجلسی با صرف اموالِ بسیار هم نتوانسته بدان دست یابد. با از میان رفتن این کتاب، منابع حدیث شیعه چهار کتاب شدند که به کتب اربعه معروف اند. (شیخ طوسی، ص ۱۵۷).
- من لایحضره الفقیه، مشهورترین و بزرگ ترین کتاب ابنبابویه، پس از مدینهالعلم، که از کتب اربعه ی حدیث شیعه است. در این کتاب حدود ۶ هزار حدیث نقل شده و بر اساس ابواب فقهی تدوین شده است. در این کتاب، بر خلاف روش کلینی، در سند روایت فقط نام نخستین کسی که روایت را از امام شنیده ذکر شده است. در عوض، ابنبابویه در بخشی الحاقی، که به «مَشیخه» معروف است، سلسله ی سند خود به هر یک از آن راویان را بیان می کند. این مشیخه از مهم ترین منابع رجالی شیعه است. من لایحضره الفقیه را ابنبابویه در شهر ایلاق، در نزدیکی تاشکند کنونی، نوشته است (ولایتی، نقش شیعه، ص ۳۴۳؛ دانشنامه ایران و اسلام، همان، ص ۴۳۲).
- عیون اخبار الرضا، درباره ی زندگی و احادیث روایت شده از امام رضا(ع) که به درخواست صاحب بن عباد، وزیر دیلمی، نوشته شده است.
- معانی الاخبار، در این کتاب، حدیث هایی که ابهامات آیات و روایات را توضیح داده اند، جمعآوری شده است.
- اَمالی، مجموعه ی درس ها و سخنرانی های ابن بابویه است که شاگردانش آن را تحریر کرده اند.
- علل الشّرایع، در آن احادیثی که فلسفه و علل احکام را توضیح می دهند جمع آوری شده است.
- کمالالدّین و تمام النّعمه، درباره ی امام زمان و غیبت او و وظیفه ی مردم در زمان غیبت است. ابن بابویه در مقدّمه ی این کتاب نوشته که امام زمان در خوابی به او فرمان داده است که این کتاب را بنویسد. این کتاب در نیشابور نوشته شده است (آقابزرگ طهرانی، ج ۲۱، ص ۹۷).
- الاعتقادات، در این کتاب آنچه را هر شیعی باید بدان اعتقاد داشته باشد برشمرده است. شیخ مفید در کتاب تصحیح الاعتقاد حاشیه ای بر این کتاب نوشته و در مواردی آن را نقد و رد کرده است. این کتاب به خوبی شیوه های متفاوت مکتب اخباری قم و مکتب عقلانی بغداد در کلام را و نتایج مترتّب بر این شیوه های متفاوت را نشان می دهد (دانش نامه ی ایران و اسلام، همان جا).
برای خواندن متن کامل این مطلب، می توانید به کتاب «منتخب زندگی نامه ی یک صد و ده چهره از آفرینندگان فرهنگ و تمدّن اسلام و بوم ایران «بارقه های آفتاب»، جلد اول، چاپ سوم، ۱۳۹۰، انتشارات امیرکبیر» مراجعه نمایید.
ثبت دیدگاه