خاطره ی یک روز علی علیه السلام (مباهله)
به مسیحیان نجران خبر رسالت پیامبر جدید رسیده بود و اکنون از سوی این پیامبر دعوت به پذیرش اسلام شده و پس از شور و مشورت بسیار، گروهی به همراه بزرگانشان \”اهتم\” و \”عاقب\” و \”سید\” راهی مدینه شدند. تا با آن حضرت دیدار و گفتگو کنند.
آن ها با سرو صدا و نواختن ناقوس در مسجد، مشغول نماز شدند. اصحاب لب به اعتراض گشوده، گفتند: آیا همه ی این کارها در مسجد شما انجام میشود؟ حضرت فرمود: آنها را به حال خود واگذارید.
پس از پایان نماز، مسیحیان نجران نزد پیامبر آمده، پرسیدند: مردم را به چه چیز میخوانی؟
پیامبر فرمودند: آنها را به شهادت به یگانگی خدا میخوانم و اینکه من فرستاده ی او هستم و عیسی بندهای است مخلوق، میخورد و میآشامد و سخن میگوید.
آن ها پرسیدند:پس پدر او کیست؟
در این هنگام، پیک وحی بر پیامبر نازل شد، که به آنها بگو:شما در مورد \”آدم\” چه میگویید؟ آیا بندهای مخلوق بود که میخورد و میآشامید و ازدواج نمود؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله این سوال را از آنها پرسیدند.پاسخ دادند: بله.
در این هنگام، پیک وحی بر پیامبر نازل شد، که به آنها بگو:شما در مورد \”آدم\” چه میگویید؟ آیا بندهای مخلوق بود که میخورد و میآشامید و ازدواج نمود؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله این سوال را از آنها پرسیدند.پاسخ دادند: بله.
آن حضرت پرسیدند: پدر او کیست؟
آنها بهت زده از پاسخ درمانده شدند. در عین حال، حاضر به پذیرش سخنان پیامبر نشدند و با پیامبر صلی الله علیه و آله به مجادله پرداختند.
آنها بهت زده از پاسخ درمانده شدند. در عین حال، حاضر به پذیرش سخنان پیامبر نشدند و با پیامبر صلی الله علیه و آله به مجادله پرداختند.
با نزول این آیات \”ان مثل عیسی ….الکاذبین\” (آل عمران/۵۹ـ۶۱) خدای متعال به رسولش دستور مباهله داد تا با این کار لعنت خدا بر گروه دروغگو قرار گیرد. مسیحیان این کار را منصفانه دانسته و قرار بر مباهله گذاشتند. بعد از بازگشت از نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بزرگانشان گفتند: اگر او مباهله را به همراه قوم خود انجام دهد، با او مباهله خواهیم کرد زیرا در آن صورت، او فرستاده ی خدا نیست؛ اما اگر با اهل بیت و نزدیکان برای مباهله حاضر شود، با او مباهله نخواهیم کرد. زیرا در این صورت او راستگو و بر حق است.
صبح روز بعد، وقتی رسول خدا را همراه امیرالمؤمنین، فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام دیدند، پرسیدند: اینها چه کسانی هستند؟ پاسخ شنیدند: این مرد، پسر عموی پیامبر، علی بن ابیطالب است که داماد و پدرِ دو پسرش و محبوبترینِ خلق نزد اوست. آن دو کودک، فرزندان دخترش از علی هستند که آنان نیز دوست داشتنی ترین افراد نزد پیامبرند و آن بانو، دخترش فاطمه عزیزترین مردم و نزدیکترینِ آنها به قلب اوست.
بزرگ نجران گفت: چهره هایی می بینم که اگر خدا را بخوانند، کوه ها را جابه جا خواهد کرد. از مباهله با آنان صرفنظر نمایید!
بزرگ نجران گفت: چهره هایی می بینم که اگر خدا را بخوانند، کوه ها را جابه جا خواهد کرد. از مباهله با آنان صرفنظر نمایید!
بدین ترتیب، نزد رسول خدا آمده، عرضه داشتند: رضایت میدهیم، پس، از مباهله درگذر!
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با آن ها مصالحه نمود و آنها پذیرای پرداخت جزیه شده، بازگشتند.
آن روز، خدای متعال فضیلتی را بر مردم آشکار نمود که هیچ بشری با آن توان برابری ندارد. پروردگار علی علیه السلام را \”نفس\” پیامبر اعلام می کند، پیامبر گرانمایه ترین و برترین مخلوقات است. پس، کسی نمی تواند از نفس پیامبر، برتر باشد. آیا چنین کسی به امامت و ولایت سزاوارتر از دیگران نیست؟!
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با آن ها مصالحه نمود و آنها پذیرای پرداخت جزیه شده، بازگشتند.
آن روز، خدای متعال فضیلتی را بر مردم آشکار نمود که هیچ بشری با آن توان برابری ندارد. پروردگار علی علیه السلام را \”نفس\” پیامبر اعلام می کند، پیامبر گرانمایه ترین و برترین مخلوقات است. پس، کسی نمی تواند از نفس پیامبر، برتر باشد. آیا چنین کسی به امامت و ولایت سزاوارتر از دیگران نیست؟!
ثبت دیدگاه