آن حضرت سومین شخص از پنج تن اصحاب کساء میباشند, که دربیستم جمادیالثانی سال پنجم بعثت در مکه دیده به جهان گشودند. پس از تجلی نورش در بیت رسالت حضرت حق سلامش رسانده و او را فاطمه نامیدند.
پدر بزرگوارش، سرور پیامبران حضرت محمد (ص) و مادرش بانویی بلند مرتبه حضرت خدیجه کبری میباشند. فاطمه زهرا در دامن مادری پرورش یافت که یکی از چهار بانوی برتر و برگزیدهی خدا بودند،و اولین بانویی بود که دعوت شوهرش را لبیک گفتند و به همراه شوهرش و حضرت علی بن ابی طالب (علیهالسلام) به نماز ایستادند, در حالی که دیگران بت میپرستیدند، خدیجه کبری در عبادت و کمالات معنوی به قله سار معرفت و کمال رسیده بود و خداوند عزوجل به عبادت و مقام رفیع بانوی بانوان بر ملائکه مقربش مباهات میکرد،رسول خدا در این خصوص میفرمایند: « ای خدیجه خداوند هر روز چندین بار به وجود تو بر ملائکه گرامیش مباهات میکند. »
ـ کنیهی حضرت زهرا(س)
در عرب رسم بر این بوده و هست که برای فرزند کنیه انتخاب میکنند،و نوعاًکنیه افراد به اسم فرزند ارشد میباشد. ولی حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) در این خصوصیت نیز از دیگران ممتاز بود،و از سوی پدر بزرگوارش «ام ابیها» خطاب شدند، و مفتخر به کسب این مدال قهرمانی از سوی رسول خدا(ص) شدند، و این نبود مگر به خاطر حمایتهای شبانهروزی حضرت زهرا از پیامبر خدا.
البته حضرت زهرا(س) کنیههای دیگری نیز همچون،امالائمه، ام الحسنین، امالحسن، امالحسین و … داشتند .
ـ القاب و نامهای حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها)
فاطمه علیهاالسلام که پیکرهی مادیش از میوههای بهشتی و نورش از سوی خدا بود, و از آنجا که اسماء و القاب آل الله اسم با مسماست, و خدا است که به کنه و مقامات عالی معنوی آل محمد آگاه است پس او خود باید اسماء و القاب آنان را مشخص کند،لذا از صادق آل محمد(علیهمالسلام) روایت شده که فرمودند: برای فاطمه در نزد خدای متعال نه اسم است:
۱ـفاطمه:فاطمه نامیده شد چون فراتر از آن است که با عقل بشری بتوان به کنه مقامش رسید و به سوی معرفتش راهی پیدا کرد ، و او از هر شر و بدی بدور است،و شیعیانش از آتش جهنم در امان میباشند
۲ـ صدیقه: یعنی معصوم و راستگو؛
۳ـ مبارکه: یعنی دارای برکت و علم و کمال و معجزه و…؛
۴ـ طاهره: مبری از هر عیب و نقص معنوی و هر کمبود در کمالات انسانی؛
۵ـ زکیّه: در اوج پاکی و کمال نفس، و دوری از رزائل اخلاقی؛
۶ـ راضیه: راضی به قضا و مشیت الهی؛
۷ـ مرضیه: خداوندش از او راضی و خشنود است؛
۸ـ محدّثه: یعنی مصاحبه با ملائکه و بهره مندی از وحی و اخبار آسمانی؛
۹ـ زهرا: درخشنده و نورانی؛
تولد حضرت فاطمه (س)
فاطمه علیهاالسلام، کلمه الله العظمی و سر پنهان خداوندی است. پس اگر حضرت موسی برای دریافت الواح و صحف الهی میبایست چهل روز به میقات خداوندی رفته و به عبادت و ریاضت نفس بپردازد، بدیهی است که برای دریافت ودیعه و سر گرانقیمت الهی ـ که کتب آسمانی جملگی برای پرورش انسانها برای استفاده از نورآنان نازل شده است ـ پیامبر باید به میقات الهی رفته و به عبادت مشغول باشد، چرا که فاطمه کتاب خداوندی است که برای بشریت و سعادت آنان نازل شده بود.
روی این حکمت، روزی که رسول خدا در ابطح بود،فرشته وحی از ناحیه خداوندی نازل شد و سلام حضرت احدیت را به حضرتش ابلاغ و مأموریتی را که از جانب خدا به رسول اکرم داده شده بود به عرض حضرت رسول اکرم رساند،در پی این دستور رسول خدا (ص) چهل شبانه روز از حضرت خدیجه کنارهگیری نمود، و مشغول عبادت الهی شد، روزها را روزه بود.
بعد از سپری شدن چهل روز، فرشته وحی با غذاهای بهشتی بر پیامبر نازل شد، رسول خدا با طعام بهشتی افطار نمود و میقات خود را به اتمام رسانید. بدین ترتیب بذر وجودی و پیکره مادی حضرت فاطمه پدیدار شد،پیامبر به سوی منزل و همسر فداکار خود حضرت خدیجه برگشت و درخت و جود حضرت خدیجه به ثمرهی نبوت، (حضرت فاطمه (س)) بارور شد. و خدیجه تا حدی از غم و اندوه تنهایی رهایی یافت و با فاطمه سلام الله علیها از همان زمان مونس و همدم شد.
عاقبت بعد از سپری شدن دوران حمل در بیستم جمادیالثانیه سال پنجم بعثت فاطمه (س) متولد شد، نورش از بیت نبوت بر عرشیان تجلی کرد. و ساکنان عرش روح عالی و اخلاق و شمائل روحانی و علم لدنی پیامبر را در رخسار فاطمه یافتند.
ـ دوران کودکی
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) عطیهای بود از سوی خداوند متعال که در حساسترین برهه از دوران رسالت پیامبر به رسول خدا و امتش اعطا شد، او کوثر و برترین تحفهی الهی و اسم اعظم خداوند بود که در برترین خانهها ـ خانهی وحی و نبوت و معدن علم و کمال ـ در کنار پدر و مادری که گل سرسبد و سر آمد خلقت بودند، رشد و پرورش یافت،و از همان کودکی با انوار وحی الهی مأنوس بود.
ـ حضرت فاطمه در شعب ابی طالب
هنوز دو بهار از عمر حضرت فاطمه سپری نشده بود, که فشار و خفقان و اذیت قریش به اوج خود رسیده بود، و پیامبر عظیمالشأن اسلام در خطر جدی قرار داشت به حدی که حضرت ابوطالب بزرگترین حامی رسول خدا و دین مبین اسلام نسبت به حضرت احساس خطر مینمود و به تمام اطرافیان توصیه مینمود که با هوشیاری تمام از جان رسول خدا مواظبت کنند.
هوشیاری و تلاش ابوطالب امکان هر گونه ترور و کشتن رسول الله را از قریش سلب کرده بود،لذا قریش فتنهای تازه به پا کردند و پیمانی امضا نمودند که در پی آن پیمان مسلمین و رسول خدا(ص) شهر مدینه را ترک و در شعب ابی طالب مسکن گزیدند.
دوران محاصره سه سالهی شعب دوران سختی بود. حضرت فاطمه (س) در طول این سه سال با چشمان حقیقت بین خود در عین نگرانی میدید که چگونه پدرش در خطر جدی واقع شده، و خواب و آسایش از حضرت رسول و مسلمین سلب شده است.
عمویش ابوطالب را میدید که با تمام وجود مواظب رسول خداست و در دل شب از بیم خطر خواب به چشمان تیز بین ابوطالب نمیرفت و هر لحظه از بیم خطر مترصد پیامبر بود،و گاهی در دل شب پیامبر اکرم را بیدار نموده و رختخوابش را از بیم خطر حمله مهاجمین قریش جابجا میکرد. آن بانوی مقدس در این مدت در حقدوستی و باطل ستیزی شاهد و همراه پدر بود.
ـ حضرت زهرا در سوگ مادر
چون ایام سخت و طاقت فرسای محاصرهی اقتصادی و سیاسی شعب پایان یافت رنجها و غصههای وارده بر پیکر مطهر خدیجه کبری امکان زندگی را از او سلب کرد و بانوی خردسالش را در میان انبوهی از غم بی مادری تنها گذاشت،این اندوه از یک سوی و از دست دادن بزرگ پرچمدار حمایت از رسول خدا(ص) حضرت ابوالائمه ابوطالب (علیهالسلام) از سوی دیگر به حدی بر رسول خدا (ص) و جامعهی نوپای اسلام سخت و سنگین بود که آن سال را «عام حزن» نامیدند.
آن بانوی یگانه در فقدان مادر فوقالعاده بی تاب بود و لحظهای از گریه و ناله نمیایستاد. ماجرا را از زبان جگر گوشهاش حضرت صادق(علیهالسلام) میشنویم: «هنگامی که حضرت خدیجه دار فانی را وداع گفت دخترش حضرت فاطمه به سراغ رسول خدا (ص) آمده و با تمام غم و غصه به دور او میچرخید و میپرسید: ای رسول خدا مادرم کجاست؟ در حالی که پیامبر الهی جواب نمیداد، فاطمه علیهاالسلام مرتب به دور آن حضرت میگردید و سؤال میکرد: مادرم کو؟ رسول خدا متحیر بود که چگونه پاسخ فاطمه را بدهد و خبر وفات حضرت خدیجه را برای دخترش بازگو کند.
در این هنگام جبرئیل نازل شد و عرض کرد:یا محمد! خداوند میفرماید: به فاطمه سلام مرا برسان و بگو: مادرت در یک ساختمان زیبا در بهشت که بنای اصلی آن از مروارید و ستونهایش از یاقوت سرخ است در میان آسیه و مریم جای دارد.
فاطمه (علیهاالسلام) چون این پیام الهی را شنید گفت: خداوند خود سلام است و سلام از سوی اوست و سلام به سوی او باز میگردد.
ـ حضرت فاطمه علیهاالسلام, هجرت و جلای وطن
هجرت از دیار و عشیره برای ترویج دین الهی سیره و سنت سفیران الهی است. لذا رسول خدا (ص) به دستور خداوند عزوجل همانند حضرت ابراهیم و موسی (علیهماالسلام) مأمور به ترک وطن (مکه) و هجرت به سوی مدینه شد. در پی این پیام الهی رسول خدا(ص) در تاریکی شب مخفیانه و بدور از چشم دشمنان شهر مکه را به قصد مدینه ترک فرمودند. و حضرت علی (علیهالسلام) آن شب به دستور رسول خدا(ص) دست از جان برشست و جان به رضای خدا فروخت و بر بستر پیامبر آرمید تا رسول خدا (ص) از شر مشرکین مکه جان به سلامت برد.
فردای آن روز امیرالمؤمنین (علیهالسلام) طبق مأموریتی که از سوی رسول خدا داشت امانتهای مردم را ـ که در نزد رسول خدا به امانت گذاشته بودند ـ به صاحبانش برگرداند و مهیای هجرت به سوی یثرب شد و به همراه حضرت فاطمه دخت گرامی رسول خدا (ص) و مادرش فاطمه بنت اسد، و فاطمه بنت زبیر بن عبدالمطلب و فاطمه بنت حمزه و ایمن و ابو واقد لیثی در روز روشن و مقابل دیدگان قریش از شهر مکه خارج شدند.
قریش هشت نفر از شجاعان و تک سواران خود را در تعقیب امام فرستادند، و در بین راه با حضرت ،رودررو شدند. امام (علیهالسلام) رئیس و بزرگ آنان را همچون دیگر سران کفر و ضلالت به کام مرگ سپردند و بقیه از رعب و وحشت فرار را بر قرار ترجیح دادند. امام علی (علیهالسلام) و همراهانش به مسیر ادامه دادند و در قبا به حضرت رسول خدا(ص) که منتظر آنان بودند ملحق شدند.
ـ به هم پیوستن دو نور
حضرت فاطمه علیهاالسلام که در حالات معنوی و روحانی در اوج کمال بود، چون به بلوغ ظاهری رسید سران و شخصیتهای برجستهی عرب مسلمان در مقام خواستگاری از حضرت فاطمه برآمدند، ولی رسول خدا (ص) با عکسالعمل منفی همه را مأیوس کرد و در برابر اصرار آنان خشمگین شد.
در این میان عبدالرحمن بن عوف و عثمان بن عفان که به ثروت خود میبالیدند و به رغم خودشان شانس بیشتری از دیگران داشتند از حضرت رسول اکرم (ص), فاطمه (س) را خواستگاری کردند،و چون دیگر دنیا پرستان به زعم باطل خودشان دم از مهریه زیاد و رفاه زندگی زدند. رسول خدا (ص) از سخنان آنان خشمگین شده و به عبدالرحمن بن عوف فرمودند: آیا میخواهی با مال دنیا مرا فریب دهی؟!
عمر وابوبکر هم همچون دیگران در مقام خواستگاری برآمدند ،و خیلی سماجت کردند ولی آخرالامر همان جوابی را گرفتند که دیگران گرفته بودند.
ـ پیوند دو نور مقدس در آسمانها
فاطمه زهرا ودیعه و سر الهی بود و تمام اموراتش به دست خدا بود، او از قدر و منزلت فاطمه مطلع بود و میدانست چه کسی کفو و همتای اوست . و چه کسی است که باید امانتدار ودیعه خدا باشد. در خصوص فاطمه شخص پیامبر هم منتظر امر خداوند متعال بودند،و این مطلب بر همه کس حتی شخص عمربن خطاب هم روشن بود، و چون در خواستگاری از حضرت فاطمه جواب منفی شنید ضمن گزارشی تأسف آمیز از عکسالعمل پیامبر در این خصوص میگوید: «إنه ینتظر أمر الله فیها؛ رسول خدا در مورد ازدواج فاطمه منتظر فرمان خداست.»
ابن ابی الحدید دانشمند بزرگ اهل سنت پس از نقل احادیثی در فضائل آن بانوی یگانه و تحلیل و بررسی کینه عایشه و ابوبکر به فاطمه علیهاالسلام اعتراف میکند:ازدواج علی و فاطمه (علیهماالسلام) یک امر الهی بود و آنچه در زمین و عالم تشریع اتفاق افتاد بعد از مراسم آسمانی و شهادت و گواهی ملائکه بر این امر بود.
چون مشیت خدا بر پیوند این دو نور مقدس تعلق گرفت، به امر خدا جبرئیل به رسول خدا نازل شد و پیام حضرت حق را به پیامبر ابلاغ کرد. که ای پیامبر: « زوّج النور من النور؛ نور را با نور تزویج نما.» در پی این پیام آسمانی حضرت علی (علیهالسلام) به سفارش رسول خدا به خواستگاری فاطمه (سلاماللهعلیها) آمدند ، چون به محضر رسول خدا شرفیاب شدند،ملاحظه کردند پیامبر خدا خیلی خوشحال و بشاش است و تبسم میکنند. رسول خدا آنگاه به حضرت علی (علیهالسلام) فرمودند: یا علی ! مژده باد تو را،که خدا فاطمه را در آسمانها به ازدواج تو درآورده است و من امروز مأمورم فاطمه را به ازدواج تو درآورم . چون علی (علیهالسلام) این خبر مسرت آمیز را شنیدند به سجده شکرافتاد و سپاس الهی را به جای آورد، بعد از این گفتگو مجلس خواستگاری به طور رسمی تشکیل یافت و فرزند دلبند ابوطالب در مقابل آن حضرت نشستند و آن سفیر الهی فرمودند: « یا علی نگران مباش،هر چه بخواهی و در خواست کنی برآورده میشود.»
عاقبت بر روی کره خاکی دو بحر فضل و کمال و عصمت که از عالم عرش بودند به هم پیوستند و شجرهی طیبهی الهی به بار نشست و از صدف عصمتش جواهر مکنونه خزینهی خداوند به بشریت اعطا شد.
ـ مهریه حضرت زهرا(س)
گرچه مهریه ظاهری حضرت زهرا (س) را که نبی گرامی اسلام معین نمود, مورخین پانصد درهم نوشتهاند. ولی از آنجا که قبلاً هم ذکر شد ازدواج حضرت امیر و حضرت زهرا (علیهاالسلام) قبل از اینکه در عالم ظاهر منعقد شود و در عالم عرش ربوبی این دو زوج به عقد هم درآمده بودند و خدا خود ولی این عروس و داماد بود،پیداست که مهر واقعی و معنوی حضرت زهرا هم به دست خداست و او خود عهده دار پرداخت این مهر میباشد. چرا که علی (علیهالسلام) آن یگانه مرد روزگار و جان باختهی احمد مختار جان خویش را در راه خدا و دین و رسول خدا در معرض معامله با خدا قرار داد و در این سودا،مرضات و رضوان الهی را که سنگین بهاترین کالاست خریدار شد، پس بر خداوند متعال است که تمام امورات حضرت علی (علیهالسلام) را عهده دار و ضامن باشد.
در خصوص مهر آسمانی حضرت زهرا (س) روایات متعددی وارد شده است در برخی از آنها مهریه حضرت کل دنیا و در برخی نصف و در برخی یک پنجم دنیا … ذکر شده است که به استناد این روایات منکرین ولایت حضرت امیرمؤمنان و ائمه هدی تصرف و حتی راه رفتنشان بر روی کرهی خاکی غصب و معصیت میباشد.
در احادیثی هم مهریه حضرت شفاعت گناهکاران امت رسول الله (صلی الله علیه و آله) بیان شده است.
ـ حضرت فاطمه (علیهاالسلام) در بیت رفیع امامت و ولایت
تاریخ بشر خانهای به صفا و صمیمیت خانه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) سراغ ندارد. این خانه، خانهای بود که مادری یگانه و بی همتا همچون فاطمه زهرا(سلامالله علیها) بانوی آن، و پدری مهربان چون شاه ولایت علی (علیهالسلام) را در خود جای داده بود. و گلهایی چون امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام ) و زینب کبری و ام کلثوم را در صحن خود پرورش داده بود،از بس این خانه رفیع و بلند مرتبه بود بر خانههای بهشتی میبالید. آشیانهای بود که قصور بهشتی و عرشی به حال آن غبطه میخوردند،گرچه آن خانه در فرش خاک بود اما به بلندی و عظمت افلاک و سایه افکن بر عرش و قطعهای از بهشت بود که در آن جز گلهای خوبی و احسان نمیتوان یافت، بنایش محقر بود ولی در عالم حقیقت نور عرش و عرشیان از آن خانه بر میخاست، مکتبی بود که معلمش خدا بود و تا قیامت باید اسوه و مثال مجتمع اسلامی باشد و بشریت از آن درس گیرند. این مکتب به قدری رفیع بود که ملائکه الله هم به قصد تبرک بر درگاه آن هبوط میکردند چرا که درگاهش محل شهادت وجودی چون محسن بن علی بود.
افرادش گرچه بهشتی بودند و مقامشان فراتر از امین وحی الهی بود،و امین وحی به خدمت به آنان و گرداندن دستاس آسیابش مباهات میکرد و فخر میفروخت،ولی حضرت فاطمه (علیهاالسلام) خود کارهای منزل را عهده دار بود. و از گرفتن خادم وکنیز بر کارهای منزل خود داری مینمود. چرا که او به خوبی میدانست عمل در این خانه و خدمت به همسری چون شاه ولایت علی (علیهالسلام) افضل اعمال و برترین عبادات است.
حضرت علی (علیهالسلام) هم, چون که در تمام فضائل و عبادات سرآمد روزگار بعد از نبی بود در این وادی هم در خدمت به حضرت فاطمه زهرا با تمام نیرو تلاش مینمود. و گرچه تمام خزائن آسمانها و زمین به دست حضرت علی (علیهالسلام) بود ولی دوست داشت در این عبادت هم خودش یکه تاز میدان باشد و اجر خدمت به ودیعه الهی نصیب وی شود. لذا با تمام نیرو فعالیت مینمود و لقمهای نان بدست میآورد که سد جوع کنند.
و از آنجا که فعالیت در خانه علی (علیهالسلام) عبادتی بیمانند بود،علی (علیهالسلام) در تقسیم این نعمت بزرگ الهی هم چون دیگر مسائل با همسر خود با کمال انصاف رفتار مینمود. لذا از همان اول مقرر شد عمل در خانه برای حضرت زهرا و عمل در خارج خانه با علی (علیهالسلام) باشد. حضرت فاطمه (علیهاالسلام) چنان با حرص و علاقه در کار منزل میکوشید که نقل شده از بس با دستان مبارکش گندم و جو آرد میکرد که دستان حق پرستش ورم کرد و خونین شد.
این بود به اجمال سیمای خانه علی (علیهالسلام) که جز نیکی در آن چیزی نتوان یافت. ولی دشمنان و مبغضین اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) از بس که نامرد و کینه توز میباشند برای مکدر جلوه دادن سیمای ملکوتی و نورانی بیت امامت و ولایت از هیج حسادتی و کینه توزی فروگذار نشدند. و برای خدشه دار ساختن ساحت مولای متقیان علی (علیهالسلام) شاخه دارترین دروغ را با رنگ و روغن ماهرانه و خائنانه فراهم ساخته و نوشتند, که هیچ کدام با ساحت مقدس و عصمت حضرت علی (علیهالسلام) سازش ندارند. و این مطالب صرفاً برای موجه جلوه دادن عمال سقیفه ساخته شده است. غافل از آنکه تیر سهمآگین و شکسته باطل را هرگز یارای مقابله با حقیقت نیست. و جایی که خدا در قرآنش ساحت اعضای این خانه را از هرگونه رجس و پلیدی مبرا ساخته, سخنان این افراد اعتبار و ارزشی نخواهد داشت.
ـ مناقب فاطمه (علیهاالسلام)
عن ابی عبدالله (علیهالسلام): «انّما سمّیت فاطمه لانّ الخلق فَطِموا عن معرفتها .»
هر چه معرفت وشناخت از فردی بالاتر باشد، ترسیم مقام و منزلت رفیع آن فرد به واقع نزدیکتر خواهد بود، چرا که قلم و بیان ابزار و بیانگر همان معرفت و شناخت قلبی است. از آنجا که درک مقام معنوی حضرت فاطمه زهرا صدیقه کبری (س) کما هو حقه جز برای پیامبر و ائمه معصومین علیهمالسلام ممکن نیست. معلوم است که بیان فضائل و مناقب آن بانوی عرشی فرش نشین ،کما هو حقه امری است محال و عقول بلند پرواز آدمی را یارای اوج گرفتن به قله سار کمال آن بانو نیست . منزلت آن حضرت بر ما همچون ستارگان پر فروغ عرشی است که فقط نوری از آن برما طالع است و ما تنها نوری میبینیم و بس, و اگر حجابهای ظلمانی در بین نباشد، حجابهای نورانی قدرت نگرش و خیره شدن بر آن را از آدمی سلب میکند.
آری فاطمه را فاطمه نامیدند چون مردم راقدرت درک مقام و معرفت آن بانو نیست پس فقط به شمهای از فضائل آن بانو که از طریق حضرات معصومین بر ما رسیده است اشارهای کنیم.
ـ فاطمه سرور بانوان دو سرا !
اینکه فاطمه زهرا برترین زنان هستی است و در پیشگاه خدا بر تمام بانوان بهشتی سروری دارد موضوع مسلمی است. شیعه و سنی از زبان پیامبر اکرم (ص) روایت نمودهاند که فرمودند:دخترم فاطمه سرور بانوان عالمیان میباشد.
البته آنچه در پارهای احادیث به عنوان برتری و امتیاز حضرت مریم و حضرت خدیجه و حضرت آسیه و حضرت فاطمه بیان شده است,امری نسبی است و فاطمه زهرا(س) دخت نبی اکرم بر همه زنان حتی مریم و آسیه و مادرش خدیجه کبری برتری دارد.
مفضل میگوید:از حضرت صادق (علیهالسلام) سؤال نمودم در مورد فرمایش رسول اکرم در مورد فاطمه علیهاالسلام که : « او سرور بانوان عالمیان میباشد» آیا سرور زنان زمان خویش بود؟
حضرت امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: مریم سرور بانوان عصر خودش بود ولی فاطمه سرور بانوان عالمیان از اولین و آخرین میباشد.
ـ فاطمه محبوبهی خدا ورسولش.
محبت خدا ثمرهی ر ضوان الهی است و هر چه انسان در مقام رضا فراتر رود محبت خدا بر وی بیشتر شود. زهرا اطهر که در مرحلهای از کمال بود که رضایش رضای خدا بود و در رضوان الهی که بالاتر از بهشت بود مسکن گزیده بود محبوب خدا بود.
ابوهزیره روایت میکند که، رسول خدا (ص) پنج مرتبه سجده بجای آورد بی آنکه رکوعی بجای آورده باشد . پس در مورد آن از حضرت سؤال نمودیم.
حضرت رسول فرمودند: جبرئیل نازل شد و عرضه داشت همانا خدا دوستدار علی است. پس من سجده نمودم (برای شکر) سپس گفت: همانا خداوند دوستدار حسن (علیهالسلام) میباشد. پس من سجده نمودم، چون سر از سجده برداشتم دگر بار گفت: همانا خداوند دوستدار حسین (علیهالسلام) است، پس سجدهی دیگری بجای آوردم، سپس جبرئیل گفت: همانا خدا دوستدار فاطمه است پس من سجده شکر بجای آوردم. سپس جبرئیل عرض کرد: خداوند دوستداران آنان را دوست دارد. پس سجدهای دیگر بجای آوردم.
ـ همه عالم طفیل فاطمه (س)
فاطمه زهرا (س) در مرحله از قرب کمال هست که بدون وجودش، وجودی برای ما سوی الله متصور نیست و هر چه بود و هست و خواهد بود به یمن و برکت آن بانوی دو جهان میباشد. از پیامبر عظیمالشأن اسلام نقل شده که فرمودند: خدای تبارک و تعالی میفرمایند: ای احمد! اگر تو نبودی افلاک را خلق نمیکردم. و اگر علی (علیهالسلام) نبود تو را خلق نمیکردم و اگر نبود فاطمه، تو و علی را خلق نمیکردم.
آری پیامبر و اهل بیتش همگی از یک شاخ و برگ و مکمل همدیگرند و در هدف از خلقت که همان معرفت خداست. بدیهی است که ائمه هدی که فرزندان فاطمه میباشند درهای هدایت خدا میباشند, پس هدف خلقت و اسلام قابل تحقق نیست مگر به وجود فاطمه، چرا که ولایت علوی مکمل رسالت نبوی است و زهرا پناهگاه و پرچمدار ولایت و فرزندانش برپادارنده این پرچم میباشند. پس خلقت بدون زهرا نقض غرض است که ذات ربوبی مبرا از آنست.
به طور خلاصه هدف از خلقت مجموعهی انوار معصومین است.
ـ ولایت فاطمه (س)
فاطمه (س) بر انبیای پیشین جز پدر بزرگوارش، شرافت و فضیلت داشت و همه انبیای امم سابق مادون فاطمه بودند، لذا در حدیثی از حضرت رضا (علیهالسلام) آمده است که: خدا میفرماید: اگر علی را خلق نمیکردم برای فاطمه در روی زمین همتایی وجود نداشت… . (برتری امیرمؤمنان (علیهالسلام) هم بر انبیاء سلف از آیه مبارکه مباهله استفاده میشود.) پس فاطمه (سلام الله علیها) بر همهی آنان ولایت داشت .
وی علاوه بر انبیاء بر ملائکه و سائر مخلوقات نیز ولایت داشت. امام باقر (علیهالسلام) در ضمن حدیثی در این مورد میفرمایند: همانا فاطمه (س) واجب الطاعه بود بر جمیع مخلوقات خدا از جن و انس و پرنده و وحوش و پیامبران و ملائکه … .
ـ غضب خدا برای غضب فاطمه (س)
روایت نموده ابوحمزه ثمالی از حضرت باقر (علیهالسلام) و حضرت باقر از پدر بزرگوارش علی بن الحسین علیهماالسلام که امام حسین (علیهالسلام) فرمودند: رسول خدا (ص) فرمودند: «انّ الله یغضب و لغضب فاطمه و یرضی لرضاها ؛ همانا خداوند خشمگین میشود به خاطر خشم فاطمه و خشنود میشود به خشنودی فاطمه(س) »
قابل توجه است که این روایت شریف حاکی از مقام عصمت کبرای حضرت فاطمه میباشد. و اینکه ایشان در مرحلهای از کمال هستند که رضایتش دائماً مقرون به رضای خدا و خشمش همراه خشم خدا است .
ـ فاطمه (س) در قیامت
جهان مادی گنجایش تجلی عظمت عصمت الله الکبری, فاطمه زهرا را ندارد و بشریت با عقلهای ناقص قدرت شناخت عظمت آن بانوی دو سرای نخواهد داشت. عظمت فاطمه آن روزی تجلی خواهد یافت که تمام انسانها در محشر در حضور حضرت احدیت جمع شوند. آن روز روزی است که خدای فاطمه، پرده از میان بر میدارد و همه شمهای از نور عظمت فاطمه را مشاهده میکنند. صادق آل محمد (علیهالسلام) آن صحنه را اینگونه ترسیم میفرمایند: روز قیامت منادی از عرش خدای ندا میکند:ای اهل محشر چشم بپوشید که خاتون دوسرا فاطمه زهرا دخت پیامبر خاتم میخواهند از محشر عبور کنند،آنگاه آن مجللّه با دوازده هزار حورالعین و پنجاه هزار فرشته در حالی که بر سریری از نور جلوس نموده وارد فردوس برین میشود و در بهترین قصرهای بهشت قرار میگیرد، پس از آن خداوند تبارک و تعالی فرشتهای به حضور فاطمه میفرستد،فرشتهای که بر احدی از اولین و آخرین چنن فرشتهای نفرستاده، فرشته خدمت حضرت شرفیاب و عرض میکند،خدایت به شما سلام میرساند و میفرماید: «هر چه میخواهی از من بخواه تا به تو مرحمت کنم».
حضرت لب به سخن میگشاید و میگوید: «پروردگاری را که امروز نعمتش را بر من تمام نموده و بر من تهیت میفرستد و مرا بر تمام زنان عالم مقدم داشته سپاسگزارم, فقط درخواست من از پروردگار آن است که مرا شفیع فرزندان و ذریّه و دوستداران فرزندان و ذریّهام قرار دهد.»
آنگاه از ناحیه قدس ربوبی بدون آنکه آن بانوی مجلله از جای خود حرکت کند خطاب میرسد: «ای فاطمه تو را شفیع فرزندان و ذریّهات قرار دادم و شفاعت کن هر کسی را که نسبت به فرزندان و ذریهات نیکی و احسان نموده و آنها را بعد از تو دوست داشته و حفظ نموده آنگاه آن بزرگوار میگوید:
«ستایش میکنم خدایی را که حزن مرا برطرف نمود و دیدگانم را به فرزندان و ذریهام روشن کرد.
آنگاه حضرت صادق این آیه شریفه را تلاوت کرد: «والذین آمنوا واتبعهم ذریتهم بایمان الحقنا بهم ذریتهم و ما ألتناهم من عملهم من شیء کل امریء بما کسب ر هین.»
آری فاطمه را فاطمه نامیدند: « لانّ الله قد فطمها و ذریتها من النار یوم القیامه.»
ـ فاطمه (س) روح رسول الله (ص)
اگر ارتباط معنوی و علقه روحی دو فرد با هم به قدری نزدیک باشد که با هم پیوند روحی داشته باشد، بدیهی است که رنجش روحی یکی از آنان موجب آزردگی دیگری خواهد بود، ولی اگر این علقه و همبستگی به حدی بالا بود که یکی پاره تن و جگرگوشهی دیگری, ویا بهتر بگویم روح او باشد در قالب بدن همچون فاطمه زهرا و رسول خدا، که رسول خدا خودش پرده از این راز برداشت و فرمود: «فاطمه پاره تن من، روح من است.» که گویا طپش قلب پیامبر بواسطه وجود فاطمه بود و آن دو یک روح بودند در دو پیکر. لذا اذیت فاطمه همان اذیت رسول خدا بود نه اینکه رسول خدا به خاطر ازردگی فاطمه آزرده خاطر شود. پیامبر عظیمالشأن اسلام بارها این مطلب را بر مسلمین گوشزد فرمود که: «فاطمه بضعه منی یؤذینی ما آذاها و یغضبنی ما أغضبها؛
« فاطمه پاره تن من است اذیت میکند مرا هرچه موجب آزردگی فاطمه شود و خشمگین میکند مرا هرچه زهرا را خشمگین کند.»
و یا فرمود:« من در ستیز هستم با هرکه با فاطمه ستیزد و دوستم با هر که با فاطمه دوست باشد.»
آری تمام این فرمایشات رسول الله در گوش اصحاب وانصار و فضای مدینه طنین داشت و لی با این وجود شرم نکردند و آن منافقان امت کردند آنچه را که نباید میکردند. و آتشی افروختند که رسول الله را در بهشت محزون و گریان ساخت… با اینکه دیدند آن روزی را که پیامبر دست حضرت زهرا را گرفته بود و میفرمود: «هر کس این بانو را شناخته که شناخته و هر کس نشناخته بداند که او فاطمه دخت محمد پارهی تن من است و قلبی است که در وجودم میتپد, هر که او را اذیت کند مرا اذیت نموده و هر که مرا اذیت کند خدا را آزرده است.»
ـ آخرین سفارشات
رسول الله از سوی خدا مأمور بود قدر و منزلت حضرت فاطمه (س) را بر جهانیان تبیین کند. لذا حضرت رسول در طول رسالت, در مواقع متعدد شمهای از فضائل آن بانو را بازگو نمود، اما مردم تا چه اندازه حق آن بانو را شناختند. و آیا بعد از رسول خدا به وظیفهی عبادی خویش در خصوص فاطمه عمل خواهند کرد یا نه؟ جواب سؤال برای پیامبر واضح و روشن بود روی این جهت در آخرین لحظات زندگی هم در اندیشه این موضوع بود.
عبدالله بن عباس میگوید: رسول خدا ( ص) در بستر مرگ بسر میبرد، ولی اشکهای حضرت به رخسارش جاری بود، از او سؤال کردند: یا رسول الله چرا گریه میکنی؟ فرمودند: گریهام برای ذریهام بویژه دخترم فاطمه (س) میباشد،گویا میبینم که شرار امتم به او چه ستمهایی روا میدارند و به من استغاثه میکند. ولی کسی به یاریش نمیشتابد.
زهرا (س) این سخنان را شنید و گریست. حضرت رسول که طاقت شنیدن گریه عزیزش را نداشت فرمودند:
«دخترم گریه نکن فاطمه عرض کرد: پدر جان! گریهام بر مصیبتهای خودم نیست بلکه به فراق تو میگریم. حضرت رسول فرمودند: دخترم نگران مباش تو بزودی بر من ملحق خواهی شد.
اصحاب بودند و این صحنه را مشاهده کردند ولی گویا سخنان ناگفتهای مانده بود که نباید نامحرمان میشنیدند. حضرت کاظم (علیهالسلام) میفرمایند: رسول خدا به حاضران دستور داد همه خارج شوند، تنها علی ماند با فاطمه و حسن و حسین (علیهمالسلام). حضرت به ام السلمه هم دستور دادند خارج شود و بر درگاه منزل باشد تا کسی داخل نشود. آنگاه رسول خدا علی (علیهالسلام) را به نزد خود خواندند, علی (علیهالسلام) نزدیک بستر حضرت رسول آمدند، آنگاه حضرت رسول دست فاطمه را گرفتند و بر سینه خود نهادند مدت طویلی بر این منوال سپری شد. سپس رسول خدا با دست دیگرش دست علی (علیهالسلام) را گرفت. و خواست مطلبی بگوید گریه بر حضرت مستولی شد و نتوانست چیزی بگوید. فاطمه از گریه رسول گریه شدیدی کردند و حضرت علی و حسن و حسین (علیهمالسلام) هم گریستند.
آنگاه حضرت فاطمه عرض نمود: پدر جان با این گریههایت ریشه قلبم را بریدی و به جگرم آتش زدی…»
سپس حضرت زهرا (س) خود را بر روی بدن نازنین پیامبر انداخت و بدن حضرت را بوسیدند. علی (علیهالسلام) و امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) نیز چنین کردند. در این حالت حضرت رسول چشمان خود را باز نمود و فرمودند.
« یا ابالحسن هذه ودیعه الله و ودیعه رسوله محمد عندک … ؛ یا علی این بانو امانت الهی و امانت رسول خدا محمد (ص) است که به تو میسپارم احترام خدا و پیامبرش را در ایفای حقوق دخترم مواظب باش،که سوگند به خدا این دخترم سرور بانوان بهشت از اولین و آخرین میباشد. به خدا سوگند، این دخترم مریم کبراست… .»
ـ حضرت فاطمه در قرآن
قرآن کلام حق و بر حق و همان صراط مستقیم است. که اگر بشر امروزی عینک کورکننده تعصب را از جلو دیدگان بردارد و بدون هر گونه تعصب باطل و کورکورانهای در پی حق به کلمات حق بنگرد به صراط مستقیم قرآن راه پیدا خواهد کرد، و اختلافات فرقهای که همه زائیدهی تعصّبات جاهلانه و نفاق و ریاست طلبی جاهلان و کوردلان بوده از میان خواهد رفت و مسلمین امت واحدهای تشکیل خواهند داد، و قطعاً چنین روزی در انتظار بشر است. پس چه خوب است در این بخش بدور از هر حمیت جاهلی چند کلمه از کلام وحی را از برابر دیدگان بگذرانیم. که چه نیکو و لذت بخش و دلنواز است کلام خداوند و چه زیباست توصیف و تعریف خداوند از بندهاش.
البته اگرچه آیات وارده در حق فاطمه (س) و اهل بیت نبوت بسیار است ولی ما به اقتضای خلاصه نویسی به چند آیه اشاره میکنیم: ۱: آیهی تطهیر: « انّما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً.»
به حکم این آیه اهل بیت پیامبر از هرگونه رجس و پلیدی ظاهری و باطنی مبرا میباشند و پیداست که شاخص اهل بیت پیامبر حضرت فاطمه امام حسن و حسین (علیهماالسلام) میباشد و لذا اعلام و بزرگان شیعه که از آن جمله ترمذی در سنن خود و حاکم حسکانی در شواهد التنزیل. از انس بن مالک نقل نمودهاند که بعد از نزول این آیه پیامبر خدا (ص) شش ماه هر روز وقتی برای نماز صبح از خانه خارج میشدند به در خانهی حضرت فاطمه علیهاسلام میآمدند و صدای ملکوتی و دلنواز خویش را بلند میکردند و میفرمودند: نماز ای اهل بیت، بعد این آیه را تلاوت میکردند: «انّما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیراً»
در مورد این آیه مرحوم طبرسی در احتجاج خود نقل میکند که حضرت علی بن ابی طالب (علیهالسلام) درمحاجه و مناظرهاش با ابی بکر در خصوص فدک، برای اثبات عصمت حضرت زهرا(س) به این آیه استدلال نمودند. و حضار سخنان حضرت را تأیید نمودند.
خلاصه به حکم این آیه اراهی خداوند از همان اول به عصمت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) تعلق گرفته و فاطمه از همان ازل معصومه و بدور از هر لغزش و خطاست و زهرا تجسم عصمت و ایمان است. و سخنش سخن حق و سخن خداست و هر که با فاطمه مخالفت کند و با وی ستیزد بر باطل و جرثومهی کفر و خباثت. و کافر به سخن و ارادهی خداست. که لعنت خدا و رسولش بر کافران باد.
ـ سیرهی فاطمه (س)
اینجا سخن از سیرهی بزرگ بانویی است که کتاب خدا بر رتبهی والا و عصمت و عظمت مقام وی در نزد خدا شهادت داده و آن حضرت را بارزترین مصداق صالحین معرفی نموده است بانویی که به فرمایش خاتم پیامبران تجسم تمام نیکیها بلکه از آن بالاتر و فراتر است. و برترین مردم از حیث عنصر و شرف و کرامت است.
بانوئی که حضرت بقیه الله الاعظم امام زمان (ارواحنا فداه) سیرهی آن بانو را ستوده و میفرماید:« همانا دخت رسول الله برای من اسوهی نیکوئی است. » پس امید است که ما هم بتوانیم از نور آن حضرت که نشأت گرفته از نور خداست بهرهای بگیریم و با اقتدا به مقتدایمان امام زمان به رتبهای که مرضی خداست نائل شویم.
۱: عبادت فاطمه
پرستش و ستایش خداوند، از معرفت و شناخت قلبی نشأت میگیرد و جایگاه نخست عبادت قلب است و سپس در رفتار و گفتار نمایان میشود، پس هر چه معرفت کامل تر باشد پرستش فزونتر خواهد بود،فاطمه زهرا (س) که در میدان علم و معرفت سر آمد بود عبادتش هم بیش از دیگران بود, حسن بصری که خود جزء عابدان و زاهدان امت بود در مورد حضرت زهرا میگوید: در میان امت اسلامی کسی عابدتر از فاطمه نبود، و آنقدر در این وادی پیش رفت که پاهای مبارکش متورّم شد.
چه نیکوست که وصف عبادت آن بانو را از زبان خدا و رسولش بشنویم: عبدالله بن عباس،شاگرد مکتب علوی نقل میکند: روزی پیامبر خدا(ص) نشسته بود، که به ترتیب امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه و حضرت علی (علیهمالسلام) به حضورش رسیده و در کناز حضرت رسول جلوس فرمودند. رسول خدا از دیدن آنان شروع به گریه نمود و مصائب آتی و ستمهای وارده بر آنان را در زمان بعد از خودش متذکر شد… آنگاه در مورد فاطمه (س) فرمود:
اما دخترم فاطمه سرور زنان عالمیان از اولین و آخرین است. او پاره تن من و نور چشمم و میوهی دلم و روح و روان من میباشد. فاطمه حوری است در لباس بشر و هر وقت در محراب عبادتش به عبادت خداوند میایستد، نورش بر ملائکه آسمان میتابد. همچون تابش نور ستارگان بر اهل زمین ،و خدای تبارک و تعالی به عبادت فاطمه مباهات نموده و به ملائکه میفرماید: ای ملائکه من بگوید به سرور کنیزانم که چه سان در برابر من به عبادت ایستاده و چگونه از خوف و خشیت من شانههایش میلرزد، در حالیکه با قلبش به عبادت و ستایش من روی آورده است. پس شاهد باشید که من پیروان این بانو را به آتش جهنم نمیسوزانم… .
این گواهی از سوی خداوند عالمیان بر عبادت فاطمه، که با قلبش به اطاعت و عبادت خدای رو میآورد. در جلالت وعظمت آن بانو هم از ابع معتبر اهل سنت حاکی از عظمت آن بانو در نزد خدا و خضوع و خشوع آن حضرت میباشد.
خدمت به خلق خدا
یکی دیگر از مظاهر عبادت خیرخواهی و خدمت به بندگان خداست. آنهم برای خدا بی هیچ چشم داشتی. فاطمه زهرا(س) علاوه بر اینکه اصل تکون و وجود تمام ما سوی الله به برکت وجود اوست، در خدمت به انسانها نیز سر آمد بود، که حتی در خلوت خویش با خدایش در فکر دیگران بود. حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام) که از نزدیکترین شاهدان بود میفرماید: مادرم را میدیدم که در شب جمعه تا طلوع فجر پیوسته در سجده و رکوع بود، شنیدم که بر مؤمنین و مؤمنات با ذکر نامشان دعا میکند، و بیشتر بر آنان دعا مینمود ولی بر خودش دعایی نمیکرد، پس عرض کردم: مادرم،به چه خاطر برای خود دعا نمیکنی؟
فرمود: ای فرزندم،الجار ثم الدار؛ اول همسایه بعد خانه !
آری این سجیه فاطمه بود در تمام حالات, فرزندانش شاهد این صحنهها بودند. ولی همین بانو اواخر عمر شریفش از بس از ستم منافقان مسلمان نما رنجیده خاطر شده بود که با اینکه رحمه للعالمین بود با دلی سوخته و صدایی حزین و غمگین بر آن دو ظالم امت و خاندان نبوت نفرین مینمود. چرا که آن بانو مشاهده مینمود چه سان آن سامریان امت دین را از محور اصلی خودش که همان وصی رسول الله و امام انس و جان میباشد جدا نموده و چه ستمهایی بر خاندان پیامبر روا داشتند.
ـ دفاع از حق
سر آمد تمام عبادات و اعمال و یا بهتر بگویم روح عبادات ،ولایت و یاری نمودن امام عصر است و بدون به جای آوردن این فریضه دیگر فرایض چون اقامه نماز در زمین غصبی است. فاطمه( سلام الله علیها) بارها از پدرش شنیده بود که:
«امام بعد از من علی است و حق بر محور علی (علیهالسلام) میچرخد».
و خوب به خاطر داشت فرمایش حضرت رسول را که میفرمود: هر کس با علی (علیهالسلام) در مودر خلافت به منازعه برخیزد با او مبارزه کرده و او را بکشید.
و امروز شاهد بود که چگونه اول مظلوم عالم از حق خود محروم مانده است. در این وادی نیز فاطمه(س) از هیچ تلاشی فروگذار نبود و عاقبت جان و فرزندش را در این راه قربانی داد و شهیدهی ولایت لقب گرفت.
ـ تسبیح فاطمه(س)
تسبیح فاطمه زهرا از بالاترین و عالی ترین اعمال و عبادات است که نزد خدای تبارک و تعالی از نماز مستحبی هم محبوبتر است. تسبیح فاطمه زهرا تحفهای از اشرف مخلوقات و پیامبران به نور جشمش و محبوبترین افراد در نزد وی و خدا, که فاطمه زهرا میباشد. پیداست که اگر چیزی بالاتر از آن بود رسول خدا(ص) آن را به دخترش میبخشید.
تسبیح حضرت زهرا هر موقع گفته شود پسندیده است اما در موقع خواب و بعد از نماز دستور اکید بر خواندن آن وارد شده. کیفیت تسبیح حضرت به این نحو است که: ۳۴ مرتبه اللهاکبر، ۳۳ مرتبه الحمدلله، ۳۳ مرتبه سبحان الله می گویی.
اینک به این دو حدیث توجه کنید: قال الصادق (علیهالسلام): انّا نأمر صبیاننا بتسبیح فاطمه کما نأمرهم بالصلاه.
ما کودکانمان را سفارش میکنیم به تسبیح فاطمه زهرا (س) همان طور که آنان را دستور میدهیم به نماز.
همچنین حضرت صادق (علیهالسلام) میفرمایند: به جای آوردن تسبیح فاطمه بعد از هر نماز نزد من محبوبتر است از هزار رکعت نماز در هر روزی.
ـ زهد فاطمه زهرا(س)
فاطمه زهرا (س) علاوه بر اینکه ولایت تکوینی داشت و همه خزائن عالم هستی در دست آن بانو مسخر بود, و یا بهتر بگویم سنگهای بیابان با یک ارادهی زهرا(س) به درّ و جواهر ناب تبدیل میشد. دخت شخص اول جامعه اسلامی بود، و میتوانست مرفهترین زندگی را داشته باشد و بهترین کنیزان را به خدمت گیرد, والاترین لباسها را به تن کند، ولی او که تعلقش به عالم ملکوت فزونتر از عالم خاکی بود و انسش با عرشیان بیش از فرشیان بود تعلقی به دنیا و زخارف آن نداشت و زهد را سرلوحهی زندگی خویش قرار داده بود خود در منزل کار میکرد و لباس وصله دار میپوشید و خیلی وقتها با شکم گرسنه به خواب میرفت و آنچه در دست داشت به محرومان میبخشید.
علامهی مجلسی حدیثی از ابن عباس نقل میکند که ما در این مختصر قسمتی از آن را ذکر میکنیم. ابن عباس نقل میکند. عربی از قوم بنی سلیم در اثر مشاهدهی معجزهای از پیامبر اسلام آورد. رسول گرامی اسلام از ایمان او خوشحال شد، و دستور داد چند سوره از قرآن را به او تعلیم دهند، آنگاه رسول خدا فرمود: با مال خود او را یاری نمائید.
سعد بن عباده شتر گرانقیمتی به او بخشید، و امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) لباسی به او داد، مرد عرب طعامی نداشت که به اهل و عیالش برساند. سلمان گوید من به خانههای پیامبر برای به دست آوردن غذا سر زدم، ولی چیزی دستگیرم نشد، پس خود را به منزل فاطمه (علیهاالسلام) رساندم. حضرت فاطمه (س) فرمودند :سلمان! سه روز است که خود و فرزندانم گرسنهایم و چیزی در خانه نداریم. اما خیر را از خود بر نمیگردانیم. اینک بیا و این چادر مرا بگیر و به سراغ شمعون یهودی برو و پیام مرا به او برسان و بگو : « هذه درع فاطمه بنت محمد(ص) تقول لک: اقرضنی علیه صاعاً من تمرٍ و صاعاً من شعیرٍ أرُدُّه علیک ان شاء الله »
این چادر فاطمه (س) است او میفرماید: «سه کیلو خرما و سه کیلو جو به من قرض بدهید ( و چادر پیش شما رهن باشد) که ان شاء الله عوض آن را به شما برمیگردانم. »
سلمان گوید: چادر را به شمعون یهودی دادم و پیام فاطمه را رساندم، شمعون چادر را گرفت و بدان خیره شد. وصلههای آن را دید و چشمانش را پر از اشک کرد و گفت: ای سلمان این چادر نشانهی زهد فاطمه (س) در دنیاست. این آئین همان چیزی است که موسی در تورات به ما خبر داده است. پس من شهادت میدهم به وحدانیّت خدا و رسالت حضرت محمد (ص).
مرد یهودی ایمان آورد و در ایمانش ثابت قدم بود. سپس خرما و جو درخواستی فاطمه (علیهاالسلام) را به سلمان تحویل داد و سلمان آنها را گرفته و نزد فاطمه آمدو از آن حضرت خواست مقداری از آن خرما و جو را برای خود و حسنین که سه روز در گرسنگی به سر میبردند بردارد. ولی فاطمه (علیهاالسلام) فرمود: این بخشش را در راه خدا دادهایم و چیزی از آن را بر نمیداریم.
ـ نوری دگر از زهد فاطمه(س)
فاطمه نور است و نورانی است، و نورش بر هر چه تجلی کند اگر قابل باشد نورانی خواهد شد. فاطمه نه تنها خود نور است بلکه هرچه متعلق به آن بانو باشد نورانیست و لو چادر وصلهدار وی باشد. راویان اخبار آوردهاند:
روزی حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) از یک یهودی مقداری جو به عنوان قرض طلب نمود. و چادر پشمینهی حضرت زهرا را به نزد او گرو گذاشت, مرد یهودی چادر را در اتاقی از خانهاش قرار داد. هنگامی که ظلمت شب چتر خود را بر همه جا گستراند زن یهودی داخل اطاق شد و چیزی مشاهده کرد که واله و حیران شد ! نوری را دید که از گوشه اتاق ساتع است و نورش فضا را نورانی نموده است، به سوی شوهرش آمد و گفت: نور عظیمی در این اطاق میبینم.
مرد یهودی سراسیمه به سوی آن اتاق دوید. وقتی داخل شد چادر فاطمه (سلاماللهعلیها) را دید که همچون ماه شب چهاردهم درخشندگی دارد. به سرعت به سوی اقوام و خویشان خود رفت. همه را از قصه آگاه ساخت، ۸۰ یهودی در آن مکان جمع شدند و یکباره به برکت نور چادر آن حضرت خود را به نور اسلام منور ساختند و مسلمان شدند.
زهد فاطمه هم نور است. قرض گرفتنش هم نورانی است چون فاطمه خود نور است آن هم نوری که آسمان و زمین به نورش منور است ،آری فاطمه خدایی است و نورش هم نور خداست « الله نور السموات والارض»
ـ بهترین زینت برای زنان
انس نقل میکند: روزی در حضور پیامبر بودیم. رسول خدا فرمود: بهترین چیز برای زنان چیست؟ ما ندانستیم و در جواب حضرت رسول چه بگوئیم. حضرت علی (علیهالسلام) که در جمع
ثبت دیدگاه