یا اباعبدالله …:
کام من روز ازل باز به تربت گشته
بسته آرید دم مرگ به تربت کامم
***
همه ذرات وجودم به حسین(علیه السّلام) متصل است
پس چگونه برود غربت او از یادم!؟
***
عاصیم، بی سر و پایم، همه بارم گنه است
ولیکن خوب بدانید که صاحب دارم
صاحبا از من پست گرم نگردد آبی
محض آن حسن و وقارت تو بکن آبادم
***
خادم بد نبود در نظر عالم فاش
لیک از خوان تو بی بهره شدن!؟ فریادم!
***
همه گویند که در بند تو افتادم گیر
به! چه بندی! بکش دم به دم ای صیادم
***
\”خادم زینبم و عبد ولی آزادم
من ابالفضلیام و اهل حسین آبادم\”
ثبت دیدگاه